Watch Dogs: Legion، سومین نسخه از سری جهانباز یوبیسافت (Ubisoft)، هماکنون بر روی کنسولهای نسل هشتم و نهم در دسترس است. علیرغم ایدهی جالب که به گیمپلی سرگرم کنندهای ختم میشود، این بازی دارای مشکلاتی اساسی است که مانع تبدیل شدن آن به اثری شایسته میشوند. در ادامه با نقد و بررسی بازی Watch Dogs: Legion با گیم پالت همراه باشید.
نقد و بررسی بازی Watch Dogs: Legion؛ میراثدار جدید Watch Dogs
آیا معرفی Watch Dogs از سال 2012 را به یاد دارید؟ تریلر ابتدایی بازی آن قدر خوب بود که همه را شیفتهی خود کند. حداقل من که این طور بودم. Watch Dogs یک بازی جهانباز بود که قصد داشت تا تعداد زیادی از محدودیتهای این ژانر را از میان بردارد. این بازی قرار بود انقلابی در صنعت بازیهای ویدیویی باشد. با این حال پس از دو سال نمایش تریلر و هایپ، بالاخره شاهد عرضهی Watch Dogs بودیم.
محصول نهایی ابدا انقلابی نبود. Watch Dogs ابدا بازی بدی نبود، اما اصلا به ادعاهای یوبیسافت نزدیک هم نمیشد. شاید مشکل از کمبودهای سختافزاری یا جاهطلبی زیاد بود. در هر صورت، حالا هشت سال گذشته و Legion، سومین نسخه از سری Watch Dogs عرضه شده است. متاسفانه باید بگویم که تاریخ، خود را تکرار کرده است.
Watch Dogs: Legion جدیدترین نسخه در فرنچایز اکشن جهانباز یوبیسافت است. معمولا فرنچایزهای بزرگ یک تم مرکزی یا داستان کلی دارند. با این حال Watch Dogs این طور نیست. در نسخهی اول، شاهد سفر Aiden Pearce به دنیای خلاف زیرزمینی شیکاگو برای انتقام بودیم. Pearce بخشی از گروه DeadSec نبود، اما این گروه هکر نقش مهمی را در بازی ایفا میکرد.
یکی دیگر از بخشهای اساسی در سری Watch Dogs، سیستم عامل شهری CTOS است. این سیستم عامل تمام وسایل الکترونیکی شهری را به یکدیگر متصل کرده و به شما اجازهی هک کردن و کنترل تمام آنها را میدهد. در Watch Dogs 2 هکری جوان به نام Marcus Holloway، با پیوستن به DeadSec به بخشی از مبارزه علیه CTOS تبدیل شد. حال در نسخهی Legion، گروه DeadSec بزرگتر از همیشه بوده و به چندین بمبگذاری محکوم شده است. حال شما باید نام آنها را پاک کرده و ثابت کنید که آنها نقشی در این بمبگذاریها نداشتهاند.
تفاوت اصلی Legion با عناوین پیشین این سری و سایر بازیهای داستانمحور، عدم حضور یک شخصیت اصلی است. همانطور که در کمپین تبلیغاتی بازی شاهد بودیم، میتوانید در نقش هر کدام از NPCهای بازی قرار بگیرید. تمام شهروندان لندن میتوانند به عضوی برای DeadSec تبدیل شوند. در ماموریت آغازین، شما در نقش یک مامور MI6 قرار میگیرید که باید جلوی بمبگذاریهای مذکور را بگیرد. اما پس از شکست در این ماموریت، DeadSec مجبور به عقبنشینی میشود. از این لحظه شما قابلیت انتخاب بین فهرستی از افراد مختلف را دارید که هر کدام صدا، شخصیت و قابلیتهای خاص خود را دارند.
شهروندان لندن در اختیار شما
همانند نسخههای قبلی Watch Dogs، میتوانید با نگاهی به پروفایل شهروندان، اطلاعاتی را در مورد آنها کسب کنید. البته این سیستم در Legion بسیار گستردهتر است و هر کدام از شهروندان لندن، برنامهی روزمرهی مخصوص و مهارتهای خاص خود را دارند. این مهارتها شامل یک گجت، سلاح خاص یا یک یونیفرم برای وارد شدن به مکانهای محدود میشود.
البته برخی شخصیتها دارای نکاتی منفی نیز هستند. برای مثال برخی با برچسب Doomed نشانهگذاری شدهاند؛ یعنی هر لحظه ممکن است که بمیرند. با این حال اغلب شخصیتها معمولا بین 2 الی 4 مهارت داشته که با شغل آنها رابطهی مستقیمی دارد. برای مثال یک جاسوس مجهز به یک ماشین جیمز باندی خواهد بود. البته شخصیتهای زیادی هم در بازی وجود دارند که دارای هیچ مهارت خاصی نیستند.
منهای اولین عضوی که به استخدام DeadSec در میآورید، باید اعتماد سایر شهروندان لندن را جلب کنید. پروسهی استخدام شهروندان برای هر شخصیت متفاوت بوده و شامل پیچیدگیهای جالبی میشود. در ابتدا این مکانیک توجه من را به خود جلب کرد، اما با گذشت زمان بیشتر، پروسهی استخدام شهروندان به عملی خستهکننده تبدیل میشود.
تعداد ماموریتهایی که برای جلب اعتماد شهروندان باید کامل کنید، به نظر آن شهروند نسبت به DeadSec بستگی دارد. به طور مثال برخی شهروندان نسبت به DeadSec خنثی هستند. ابتدا باید به این اشخاص یک ماموریت آزمایشی داده شود. برخی دیگر از شهروندان نیز از DeadSec متنفر هستند و این افراد قابل استخدام نیستند. در نهایت شهروندی که به DeadSec علاقهمند است، به هیچ ماموریتی نیاز ندارد.
به واقع میتوان گفت که سیستم “بازی در نقش هر NPC”، چیزی مشابه با سیستم دوستان در Far Cry 2 است. در Legion میتوانید 12 شخصیت را به صورت همزمان در اختیار داشته باشید. منهای شخصیتی که تحت کنترل شماست، 11 شخصیت دیگر در دنیای بازی حضور خواهند داشت و میتوانید با آنها تعاملاتی داشته باشید. این تعاملات میتوانند به ماموریتهای جانبی بیشتر یا راههایی جدید برای تکمیل ماموریتهای اصلی ختم شوند.
متاسفانه باید گفت که پروسهی استخدام و بازی به عنوان شخصیتهای متفاوت، در نیمهی راه هیجان و تازگی خود را از دست میدهد. این سیستم باعث شده تا شخصیتها شما صرفا اسبابی برای رسیدن به اهدافتان باشد. در واقع آنها من را به یاد اپراتورهای Call of Duty میاندازند. چرا که این شخصیتها هم کاملا توخالی بوده و صرفا پوستهای برای تکمیل ماموریتها هستند.
در طول بازی میتوانید با انجام ماموریتهای مثبت، نظر کلی مردم لندن نسبت به DeadSec را بهبود بخشید. با این حال برعکس این موضوع نیز کاملا ممکن است. اعمالی به مانند زیر گرفتن شهروندان با ماشین یا کشتن شهروندان عادی، باعث میشود نظر عموم نسبت به DeadSec منفیتر شود.
یک شهر و پنج شرور
داستان کلی Legion به پنج بخش جزئی تبدیل شده که در اکثر مواقع به هم متصل هستند. هر کدام از این پنج بخش هم شخصیت شرور مخصوص خود را دارند. این پنج شرور Zero Day، Blume، SIRS، Albion و Clan Kelley هستند. میتوان گفت که در چهار مورد، Legion در خلق شروری درگیرکننده موفق است. Clan Kelley و Albion به طرز سرگرمکنندهای دیوانه هستند و جدال با آنها جذاب است. در حالی که دو شرور دیگر، پسزمینهای تراژیک دارند که کمی سمپاتی برانگیز است.
Watch Dogs: Legion در جداسازی و همچنین متصل کردن رشتههای داستانی خود موفق بوده است. گیجکننده بودن رشتههای داستانی، یکی از مشکلات Assassin’s Creed: Odyssey بود و خوشبختانه Legion از این ایراد قسر در رفته است. با این حال مشکل اساسی داستان، قابل پیشبینی بودن پیچش نهایی آن است. همچنین واکنش اعضای DeadSec به این پیچش بسیار غیرمنطقی بوده و باعث میشود که به عقل آنها شک کنیم.
از Watch Dogs 2 تا Legion
به طور کلی میتوان گفت که گیمپلی Legion شباهت زیادی به Watch Dogs 2 دارد. طبعا یکی از قابل توجهترین تغییرات، فهرست بلند شخصیتهای قابل بازی است. با این حال این مهم باعث شده تا یک شخصیت واحد، قابلیتهای بسیار کمتری را نسبت به قبل داشته باشد. به همین سبب اگر قصد استفاده از قابلیتهای متنوعی را دارید، باید دائما شخصیت خود را تغییر دهید. برخی قابلیتها منحصر به یک شخصیت بوده و برخی هم عمومی هستند.
در Legion شاهد جایگزینی RC Jumer با یک ربات عنکبوتی هستیم. گاها پیش میآید که برای تکمیل یک ماموریت، به یکی از این رباتها نیاز داشته باشید. حال اگر این ربات را پیش از آغاز ماموریت انتخاب نکرده باشید، باید ماموریت را دوباره آغاز کرده و این کار را انجام دهید. از آن جایی که هر شخصیت توانایی حمل تنها یک گجت به صورت همزمان را دارد، این مهم باعث ضربه خوردن سندباکس بازی میشود.
از طرف دیگر، طراحی ماموریتها به گونهای است که هر اپراتور توانایی تکمیل آن را داشته باشد. همین مهم باعث شده تا شاهد تنوع خاصی در طراحی مراحل نباشیم و راه برای انجام کارهای خلاقانه باز نباشد. در واقع همچنان بهترین راه برای انجام یک ماموریت، مخفیکاری یا اکشن ساده است. یک تغییر بزرگ دیگر نسبت به Watch Dogs 2، اضافه شدن سیستم مخفیکاری اجتماعی است.
همانطور که اشاره شد، برخی اپراتورها یونیفرمهای ویژهای دارند. با استفاده از این یونیفرمها، میتوانید بدون نیاز به مخفیکاری، به مکانهای مخصوصی وارد شوید. وارد شدن به یک مکان محفوظ با اپراتوری ویژه، هک کردن موبایلهای نگهبانان جهت حواسپرتی، تکمیل ماموریت و خروجی بی سر و صدا، جذابترین چرخهی گیمپلی Legion است.
در Legion میتوانید شاهد تغییراتی از نظر ظاهری و خارج از گیمپلی هم باشید. برای مثال رابط کاربری موبایلی دو بازی قبلی حذف شده است. به نظر من موبایل Aidan و Marcus، یکی از ویژگیهای ظاهری جذاب Watch Dogs و منحصر به این بازی بود. در واقع آن رابط کاربری من را به یاد نقشهی کاغذی Far Cry 2 میانداخت.
البته از طرفی قابلیت توقف بازی به هنگام جستوجو در موبایل وجود نداشت. Legion این رابط کاربری را با یک منوی عادی عوض کرده است. این منو کاملا کار راهانداز است، اما جذابیت بصری خاصی ندارد. متاسفانه در بازی شاهد ایستگاههای رادیویی ویژه نیز نیستیم و موسیقی صرفا در قالب پلیلیست کاملا شلختهای به شما ارائه میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای معروف سری Watch Dogs که در این بازی حاضر نیست، قابلیت درخواست اتومبیل است. متاسفانه برخلاف حذف این ویژگی، خیابانهای لندن همچنان خالی از ماشین بوده و پیدا کردن یک اتومبیل سواری کار دشواری است. بارها پیش آمده که برای چند دقیقه به دنبال یک اتومبیل باشم. البته برخی اپراتورها اتومبیلهای مخصوص خود را دارند. همچنین مکانهای Fast Travel نیز در بازی نیز به وفور یافت میشوند. با این حال هنوز هم رفتن از مکانی به مکانی دیگر، نه تنها دلپذیر نیست بلکه پس از مدتی بسیار خسته کننده میشود.
عملکرد فنی Watch Dogs: Legion
تجربهی شما در Watch Dogs، شدیدا به پلتفرم شما بستگی دارد. بر روی ایکسباکس وان، بازی یک افتضاح تمام عیار است. علاوه بر باگهای زیاد، نرخ فریم بازی دائما زیر 30 است و شاهد خروجی قابل قبولی نیستیم. پر واضح است که بازی برای کنسولهای نسل نهم توسعه یافته است. رزولوشن بر روی کنسولهای نسل جدید بالاتر است، نرخ فریم کامل ثابت بوده و Ray-Tracing نیز لندن Legion را بسیار زیبا میکند.
نکتهی مهم دیگر، کاهش قابل توجه زمان بارگذاری بر روی کنسولهای نسل نهم است. بر روی ایکسباکس وان آغاز بازی از منوی اصلی بین 3 تا 4 دقیقه طول میکشد. در حالی که این زمان بر روی ایکسباکس سری ایکس کمتر از یک دقیقه است. همچنین تعویض اپراتور بر روی ایکسباکس سری ایکس در کمتر از 15 ثانیه انجام میشود. همهی این موارد باعث شده تا تجربهی Legion بر روی کنسولهای نسل نهم، به مراتب دلچسبتر باشد.
سخن پایانی
با این حال رفع مشکلات فنی بر روی ایکسباکس سری ایکس، باعث شد تا بیشتر به ایرادات سیستم بازی به عنوان هر شخصیت توجه کنم. علیرغم تمرکز بازی بر روی تشکیل یک تیم، خبری از کار تیمی نیست. شما برای استفاده از قابلیتهای متنوع باید دائما اپراتور خود را تغییر دهید. یوبیسافت میتوانست تا حدی از سیستمهای تیمی موجود در Far Cry 2 یا Assassin’s Creed: Brotherhood استفاده کند.
همچنین شخصیتهای استخدامی صرفا پوستهای برای قابلیتهای جدید بوده و دارای شخصیت پردازی خاصی نیستند. هیچ کدام از این شخصیتها دغدغههای خاص خود را نداشته و خانواده یا دوستی هم ندارند. به هنگام معرفی Watch Dogs: Legion، سیستم بازی به عنوان هر شخصیت توجه من را به خود جلب کرد. با این حال این سیستم جذابیت خود را پس از چند ساعت از دست میدهد. چرخهی استخدام شخصیت و استفاده از آنها به امری تکاری تبدیل میشود. این شخصیتها صرفا یک اپراتور هستند.
البته این سیستم شدیدا جاهطلبانه بوده و اینکه اصلا تا حدی هم موفق است، جای تحسین دارد. اگر طرفدار طراحی بازیهای یوبیسافت هستید، احتمالا تا حدی از Watch Dogs: Legion لذت خواهید برد. به جرات Watch Dogs 2 در بسیاری از زمینهها از نسخهی Legion بهتر یا حداقل با آن برابر است. توصیهی بازی بر روی کنسولهای نسل هشتم، به دلیل مشکلات فنی زیاد، بسیار دشوار است. اما اگر کنسولهای نسل نهمی به مانند پلی استیشن 5 یا ایکس باکس سری ایکس را در اختیار دارید، Watch Dogs: Legion تجربهی قابل قبولی را ارائه میدهد.
در پایان باید گفت Watch Dogs: Legion به خاطر تلاشی که برای نوآوری انجام میدهد، شایستهی تحسین است، اما در نهایت زیر بار مشکلات خود خم میشود. خوشبختانه، هنوز هم یک بازی جهانباز اکشن خوب در هستهی آن یافت میشود.
داستان - 5
گیمپلی - 6.5
گرافیک هنری - 7
موسیقی و صداگذاری - 6
عملکرد فنی - 7
6.3
متوسط
Watch Dogs: Legion دارای ایدههای جذابی است. اما متاسفانه یوبیسافت در اجرای این ایدهها و نوآوری در بازی ناموفق عمل کرده است. مشکلاتی اساسی که مشابه آن را در سایر عناوین یوبیسافت نیز مشاهده کردهایم، مانع تبدیل شدن Watch Dogs: Legion به یک اثر عالی و بینقص میشوند. با این حال اگر از طرفدار بازیهای جهانباز هستید، Legion میتواند شما را برای ساعاتی سرگرم کند.