با رسانهی گیم پالت در نقد و بررسی بازی Tales of Kenzera: Zau همراه باشید تا ببینیم آیا اولین اثر استودیوی Surgent در ارائهی یک تجربهی مترویدوانیایی جذاب موفق ظاهر میشود و جدیدترین عنوان EA Originals ارزش تجربه دارد یا خیر.
فرار از واقعیت تلخ مرگ
در لحظات آغازین بازی Tales of Kenzera: Zau کنترل پسری به نام «زوبری» را برعهده میگیریم که اخیراً پدرش را بهعلت بیماری از دست داده است. زوبری کتابی بهقلم پدرش را پیدا میکند که حول محور شمن (Shaman) جوانی به نام «زائو» و تلاشش برای برگرداندن پدرش میچرخد. زائو نیز مانند زوبری زیر بار شدید غم مرگ پدرش رنج میکشد و دنبال تسکینی برای این درد میگردد. به این ترتیب، از دنیای زوبری که در آینده جریان دارد به دنیای فانتزی این کتاب میرویم و همراه با شخصیت اصلی در جستجوی فراری از واقعیت تلخ مرگ خواهیم بود. زائو در ابتدای داستان از خدای مرگ، کالونْگا (Kalunga) یا خدای قوم اندونگا در نامیبیا، درخواست کمک میکند تا بهازای تحویل سه روح خاص، پدر خود را برگرداند. با همان اولین دیالوگها میتوان ساختار کلی داستان را حدس زد؛ سه روح، سه باسفایت و سه بخش داستانی مختلف. کالونْگا که ظاهراً در تحویل گرفتن این سه روح با مشکل مواجه شده، درخواست غیرمنتظرهی زائو را میپذیرد و آغازگر این مترویدوانیای با محوریت مرگ و پذیرش آن است.
داستان بازی Tales of Kenzera: Zau شالودهی بسیار سادهای دارد و در پرداختن به مفاهیم اصلی خود ظرافت بالایی به خرج نمیدهد. این عنوان قصد ندارد که بهطور غیرمستقیم و در پسزمینه به انتقال ایدههای مرکزیاش بپردازد. در عوض، شاهد داستانی هستیم که تقریباً تمامی حرفهایی که برای گفتن دارد را بهصورت واضح و سرراست به مخاطب ارائه میدهد. زائو در مسیر داستان بازی به شخصیتهای معدود دیگری برمیخورد که هر کدام بهشکلهای مختلفی در حال کلنجار رفتن با مرگ، غم و فقدان هستند. هر تعامل و برخورد جدید نیز در راستای برجستهتر شدن احساسات و اندوه شخصیت اصلی قرار میگیرد و در هر دیالوگ تازه، با عمق حسرت و درد زائو بیشتر آشنا میشویم.
با این حال، داستان بازی بهقدری از صداپیشگی استثنایی ابوبکر سلیم بهعنوان شخصیت اصلی بهره میبرد که نمیتوان این روایت را بدون بازتاب احساسات شخصی او تصور کرد. ابوبکر سلیم، که بیشتر برای صداپیشگی شخصیت بایِک در بازی Assassin’s Creed Origins شناخته میشود، بازی Tales of Kenzera: Zau را تحت تأثیر مرگ پدر خود توسعه داده است. این موضوع و ربط شخصی دغدغههای زوبری و زائو با صداپیشه و کارگردان اثر، احساسات را به سطح خالصانهی جدیدی میرساند که بهوضوح در مرکز توجهی روایت قرار دارد.
نکتهی دیگری که فرصت درخشش بیشتری به شخصیت اصلی و احساساتش میدهد، همراه شدن او توسط کالونْگا یا همان خدای مرگ است. دیالوگهای ردوبدلشده بین این دو، زوایای مختلفی از گذشتهی زائو و شخصیت او را به تصویر میکشد و از شکسته شدن پیوند بین گیمپلی و داستان جلوگیری میکند. کالونْگا تقریباً همیشه کنار زائو حضور دارد و بهشکلهای مختلف به نصیحت یا هشدارهای خود ادامه میدهد.
علیرغم تمامی نقاط قوت بازی Tales of Kenzera: Zau در بخش داستانی، سرراست بودن و یکنواخت شدن این روایت تا حدودی به تجربهی کلی ضربه زده است. شخصیتهای فرعی بسیار اندکی در مسیر زائو و کالونْگا قرار میگیرند و بودجهی بازی هم امکان به نمایش درآوردن احساسات و سکانسهای ملموستر را از این داستان سلب کرده است. اگر مستقیماً با غم شخصیت اصلی ارتباط برقرار نکنید یا دنبال نقطهی عطف روایی دیگر مانند دنیاسازی و داستانهای متمایز شخصیتهای مکمل بگردید، Tales of Kenzera: Zau با کمبود قابل توجهی دستوپنجه نرم میکند.
برخلاف عناوینی مانند پرسونا 3 ریلود که با تقابل مرگ و زندگی سروکار دارند و تصمیم مشخصی بین مرگ و زندگی در اختیار شخصیتها و بازیکنها قرار گرفته است، بازی Tales of Kenzera: Zau روایتی پیرامون حسرتها و احساسات پس از مرگ را جلو میبرد. اگرچه شخصیتهای بیشتر و میانپردههای بهتر میتوانست تأثیر این داستان احساسی را نیز بسیار بیشتر کند، اما بازی نهایی بهلطف برخی دیالوگنویسیهای جذاب و صداپیشگی استثنایی شخصیت اصلی در انتقال مفاهیم مرکزی خود تا حد زیادی موفق است.
گیمپلی آشنای مترویدوانیا، با قدرت خورشید و ماه
شخصیت اصلی بازی Tales of Kenzera: Zau از همان ابتدا به دو ماسک خورشید و ماه دسترسی دارد و تنها با فشار دادن یک دکمه میتوان بلافاصله بین این دو ماسک جابهجا شد. ماسک خورشید برای نبردهای نزدیک گزینهی مناسبتری است، در حالی که از ماسک ماه بیشتر برای ضربه زدن از راه دور استفاده میشود. با پیشروی در بازی، تعداد دشمنانی که نسبت به یکی از این ماسکها مقاوم هستند نیز افزایش مییابد و برای شکست دادن این نوع دشمنان باید از ماسک مناسب بهره گرفت. بهطور خلاصه، نوار قرمزرنگ بهمعنای آسیبپذیر بودن آن دشمن به قدرتهای ماسک خورشید است و نوار آبیرنگ خبر از نیاز بازیکن به ماسک ماه میدهد.
با وجود اینکه چنین سیستمی را در بسیاری از بازیهای مشابه دیدهایم، Tales of Kenzera: Zau کمی از سیستم وابسته به سپر سوءاستفاده میکند و از این طریق قصد پوشش دادن کمبود تنوع دشمنان را دارد. بعد از آشنایی اولیه با تواناییهای محدود هر دو ماسک، شخصاً بیشتر جذب ماسک ماه شدم، چرا که ضربه از راه دور در اکثر تقابلها مزیت بیشتری را نسبت به ریسک حملهی نزدیک ارائه میدهد. حتی اگر تعداد شلیکهای در دسترس زائو به پایان برسد هم ماسک ماه همچنان مجهز به حرکت نزدیکزن مناسبی است که بازیکن را از ماسک خورشید تا حد زیادی بینیاز میکند. تنوع بیشتر دشمنان و قدرتهای هر دو ماسک یا استفادهی بهینهتر از سپرها و دشمنان آسیبپذیر به یک ماسک خاص، میتوانست جذابیت مبارزات رو بسیار بالاتر ببرد. باسفایتهای انگشتشمار Tales of Kenzera: Zau هم بار دیگر ضعفهای مبارزات را در معرض دید قرار میدهند. بازی در طراحی نحوهی مبارزهی باسها از خلاقیت چندانی بهره نمیگیرد و با حملات استاندارد و حرکات قابل پیشبینی، چالش کمی را برای اکثر بازیکنان رقم میزند.
از آنجایی که با یک مترویدوانیا سر و کار داریم، نحوهی گشتوگذار و چرخیدن در دنیای بازی حائز اهمیت است و خوشبختانه بازی Tales of Kenzera: Zau در این بخش تا حد قابل قبولی سربلند بیرون میآید. در هر بخش از نقشه با موانعی روبهرو میشوید که نیازمند کلید، قابلیت یا حرکت خاصی هستند که هنوز به آن دسترسی ندارید. این مسئله، مانند هر عنوان مترویدوانیای خوب دیگری، بازیکن را به بازگشت به مناطق قبلی تشویق میکند. انگیزههای مناسبی نیز برای تهیج بیشتر بازیکن فراهم شده است و از پیدا کردن ترینکتهایی (Trinket) که مزیتهای قابل لمسی در گیمپلی بههمراه دارند و استراحت کردن زیر درختهای خاصی برای افزایش نوار سلامتی گرفته، تا مهارتها و چالشهای پنهانشده در نقشه، همهوهمه به جذابیتهای مترویدوانیایی اثر افزودهاند.
علیرغم سادگی المانهای مترویدوانیایی، این بازی بهمرور ابزارهای بیشتری را برای کاوش نقشه معرفی میکند که هرکدام کاربرد خاص خودشان را دارند و مسیرهای جدیدی را در دسترس قرار میدهند. بهطور مثال، یکی از قابلیتهای ماسک ماه در واقع تیری است که شلیک آن باعث یخ زدن آب (و دشمنان) میشود. حال اگر در محیط بازی به آبشاری بربخورید که کنارش دیوار بلندی قرار گرفته است، یخ زدن آن میتواند مسیر کاملاً جدیدی را باز کند. جلوتر با ماسک خورشید نیز میتوان نیزه پرتاب کرد که برای فعالسازی برخی از سوییچهای بازی کاربرد دارد. معرفی این نوع ابزارها با فاصلهی مناسبی صورت میگیرد و هیچوقت با چندین ابزار جدید بهصورت همزمان روبهرو نمیشوید. بازی ابتدا مانعی که نیازمند ابزار جدیدی است را مقابل بازیکن قرار میدهد، بعد از کمی کاوش در محیط هم به خود ابزار میرسید. طراحی هر بخش از بازی در راستای بهکارگیری ابزارهای جدید آن منطقه است و در برخی موارد با موقعیتهای چالشبرانگیزی روبهرو میشوید که نیازمند جابهجایی آنی و سریع بین ابزارهای مختلف هستند.
معماها و پازلها هم بهطور پراکنده به ریتم بازی تنوع میبخشند. گاهی اوقات صرفاً باید یک جعبهی خاصی را بر روی پلتفرمی قرار دهید که به باز شدن در یا پایین آمدن پل منجر میشود. هر از گاهی نیز موانع بیشتری در مسیر حل پازل قرار گرفتهاند و باید با کمی آزمونوخطا به جواب برسید. معماهای محیطی بازی بهطور کلی ساده و سرراست طراحی شدهاند و برخلاف بسیاری از عناوین مشابهی دیگر، قصد به چالش کشیدن بازیکن را ندارند.
تحت تأثیر فرهنگ آفریقا، درگیر کمبودهای فنی
یکی از اصلیترین مشکلات Tales of Kenzera: Zau که به تجربهی سکوبازی و گیمپلی آن آسیب میرساند، تأخیر ثبت و رجیستر شدن برخی از دکمهها و حرکات است. سرعت پاسخگویی بازیکن به موانع، جاخالی دادن بهموقع و زمانبندی حرکات جزو پایههای عناوین این چنینی به حساب میآید که متأسفانه با مشکلات فنی Tales of Kenzera: Zau بارها در طول بازی به لرزه میافتند. بهطور مثال، تقریباً همیشه بعد از باز کردن نقشه و بازگشت به گیمپلی با تأخیر چندثانیهای مواجه بودم که مانع تکان دادن کاراکتر میشد. گاهی اوقات نیز شخصیت اصلی به خلاف جهت موردنظر ضربه میزد یا با تأخیر در هوا میپرید. اینگونه مشکلات احتمالاً با آپدیتهای بعدی بازی بهمرور زمان برطرف خواهند شد، اما Tales of Kenzera: Zau در حال حاضر از نظر فنی با چالشهایی روبهروست که روان بودن گیمپلی را کاهش میدهند.
گرافیک فنی اثر نیز بازتابدهندهی بودجهی محدودتر و اولین تلاش استودیوی سازنده در توسعهی چنین عنوانی است. دو حالت گرافیکی Performance و Quality در دسترس قرار دارند که با توجه به گرافیک معمولی اثر، انتخاب Performance و بهرهمندی از نرخ فریم بالاتر گزینهی بسیار معقولتری به حساب میآید. نقش فرهنگ آفریقا در گرافیک هنری بازی و استفاده از اسطورهشناسیها و تاریخچهی آن مناطق در طراحی برخی از محیطهای Tales of Kenzera: Zau باعث شده است تا این عنوان هویت متمایزتری نسبت به رقبای خود به نمایش بگذارد. با این حال، طراحی چهرهی کاراکترها و جزئیات انیمیشنها جای بهبود بیشتری داشت و یک سبک هنری برجستهتر میتوانست رنگولعاب مضاعفی به این بازی بیفزاید.
موسیقی Tales of Kenzera: Zau هم تحت تأثیر فرهنگ و سازهای آفریقایی است و احساسات برخی از لحظات مهم بازی را تقویت میکند. اما تنوع کم آلبوم موسیقی بازی باعث میشود تا جذابیت اولیهی بسیار از قطعهها تا پایان بازی کاهش یابد. با این وجود، همانطور که بالاتر هم اشاره شد، صداپیشگیها در سطح بسیار خوبی قرار دارند و از نقاط قوت اصلی Tales of Kenzera: Zau به شمار میروند. ابوبکر سلیم، صداپیشهی کاراکتر اصلی، در انتقال احساسات شخصی خود موفق عمل کرده است و غم از دست دادن پدر را بهطرز کاملاً ملموسی منتقل میکند.
سخن پایانی
ناشر بازی (Electronic Arts)، نسخهی PS5 این عنوان را برای نقد و بررسی در اختیار رسانهی گیم پالت قرار داده است.
بازی Tales of Kenzera: Zau برای آن دسته از بازیکنانی که علاقهمند به یک تجربهی داستانی تکنفره و کوتاه هستند، حدود ده ساعت گیمپلی مترویدوانیایی سرگرمکننده را تدارک دیده است. اگرچه تنوع کم دشمنان، ابزارها و تواناییها در کنار گرافیک معمولی اثر و برخی مشکلات فنی مانع رسیدن این عنوان به نهایت پتانسیلش میشوند، اما همچنان یک داستان ساده اما احساسی و شخصی در قلب اولین بازی استودیوی Surgent جا خوش کرده است. مواجهه با واقعیت تلخ مرگ، هستهی مرکزی روایت را به خود اختصاص میدهد و قصد ترسیم پیوندهای احساسی ارزشمندی با بازیکن را دارد. به این ترتیب، در صورتی که با چنین مفهومی ارتباط برقرار میکنید و از ساختار مترویدوانیا لذت میبرید، بازی Tales of Kenzera: Zau علیرغم تمام کمبودهایش میتواند تجربهی ارزشمندی را برای شما رقم بزند.
نقد و بررسی
Tales of Kenzera: Zau
بازی Tales of Kenzera: Zau برای آن دسته از بازیکنانی که علاقهمند به یک تجربهی داستانی تکنفره و کوتاه هستند، حدود ده ساعت گیمپلی مترویدوانیایی سرگرمکننده را تدارک دیده است. اگرچه تنوع کم دشمنان، ابزارها و تواناییها در کنار گرافیک معمولی اثر و برخی مشکلات فنی مانع رسیدن این عنوان به نهایت پتانسیلش میشوند، اما همچنان یک داستان ساده اما احساسی و شخصی در قلب اولین بازی استودیوی Surgent جا خوش کرده است. مواجهه با واقعیت تلخ مرگ، هستهی مرکزی روایت را به خود اختصاص میدهد و قصد ترسیم پیوندهای احساسی ارزشمندی با بازیکن را دارد. به این ترتیب، در صورتی که با چنین مفهومی ارتباط برقرار میکنید و از ساختار مترویدوانیا لذت میبرید، بازی Tales of Kenzera: Zau علیرغم تمام کمبودهایش میتواند تجربهی ارزشمندی را برای شما رقم بزند.
مثبت
- داستان احساسی و شخصی
- صداپیشگی ابوبکر سلیم بهعنوان شخصیت اصلی
- المانهای مترویدوانیایی استاندارد و سرگرمکننده
- بازتاب موفقیتآمیز فرهنگ آفریقا در موسیقی متن و گرافیک هنری
منفی
- تنوع کم دشمنان، باسها، قطعههای موسیقی و مهارتها
- مبارزات تکراری و استفادهی بیش از حد از سپر
- مشکلات فنی و تأخیر در اجرای بعضی حرکات
- کیفیت نهچندان بالای مدلها و انیمیشنهای بازی