امروز با من و گیم پالت همراه باشید تا با هم به بررسی جدیدترین عضو مجموعه بازی یاکوزا یعنی عنوان موردانتظار Like a Dragon: Infinite Wealth بپردازیم که بهزودی منتشر خواهد شد.
مجموعه Like a Dragon که پیشتر با نام Yakuza در غرب شناخته میشد، در سالهای اخیر روند محبوبیت رو به رشد و فزایندهای را طی کرده است. بهشکلی که روز به روز به تعداد افرادی که بازیهای ریو گا گوتوکو را تجربه کرده و به آنها عشق میورزند، بیشتر و بیشتر میشود.
استودیو Ryu Ga Gotoku نیز با مشاهده روند افزایش محبوبیت مجموعه بازی یاکوزا، با سرعت بیشتری دست به تولید آثار باکیفیت جدید و بازسازی نسخههای قدیمی این فرانچایز برای کنسولهای جدید زد. موردی که خود از دلایل اصلی حفظ و پایداری این روند رشد و ترقی ذکر شده، در گذر تقریبا، یک دهه اخیر بوده است. در راستای همین رویه، مدت زیادی از عرضه آخرین نسخه مجموعه Like a Dragon یعنی عنوان Gaiden، نگذشته بود که اکنون شاهد نزدیک شدن به تاریخ انتشار بازی جدید سری هستیم. این عنوان جدید که Infinite Wealth نام گرفته، دنبالهای است بر داستان ایچیبان کاسوگا و بازی Yakuza: Like a Dragon محصول سال ۲۰۱۹ میلادی.
ریو گا گوتوکو از همان روزهای ابتدایی معروفی و همزمان با بازاریابی برای Ishin و Gaiden، حساب ویژهای روی این عنوان باز کرده بود و بهشکل بیسابقهای آن را تبلیغ کرده و از آن با عناوینی مثل اولین گیم نسل نهمی خود، نخستین اثر هفتاد دلاری کمپانی سگا، بزرگترین بازی مجموعه بازی یاکوزا، طولانیترین عنوان سری و یک قدم بزرگ رو به جلو برای فرانچایز یاکوزا، یاد میکرد. بهشکلی که تبلیغات این بازی بسیار بیشتر و قویتر از سایر عناوین استودیو بود و همچنان تا همین اواخر ادامه داشت. همه این موارد نشان از اعتماد به نفس سازندگان در مورد کیفیت جدیدترین ساختهشان دارد.
درواقع میتوان بهسادگی چنین نتیجه گرفت که هم ریو گا کوتوکو و هم سگا، حساب ویژهای روی این عنوان باز کردهاند، بهشکلی که موفقیت و یا شکست Infinite Wealth، تاثیری مستقیم و انکارناشدنی بر شرایط هر دو شرکت در ادامه راه خواهد داشت. حال کد نقد و بررسی بازی مذکور و تازهترین عضو خانواده بازی یاکوزا همین چند وقت پیش در دسترس رسانه گیم پالت قرار گرفته و در مطلب پیشرو به بررسی این بازی خواهیم پرداخت. به بیانی دقیقتر به پاسخ موشکافانه به این سوال خواهیم پرداخت که آیا Infinite Wealth همان اندازه که وعده داده شده بود، انقلابی، بزرگ، معرکه و قدمی رو به جلو برای مجموعه بازی یاکوزا هست یا اینکه نه، صرفا با تبلیغاتی پوشالی روبهرو بودهایم.
حماسه جدید ایچیبان کاسوگا و اژدهای دوجیما
جدیدترین نسخه مجموعه بازی یاکوزا، یک اکشن_جنایی پر پیچ و تاب و جذاب است. عنوانی که از حیث داستانگویی بسیار بهتر از نسخه پیشین خود عمل کرده و جزو برترین بازیهای سری در این زمینه است. برای اینکه دید جامعتری به کم و کیف قصه داشته باشیم، بررسی را از دو منظر کلی روایت و شخصیتپردازی مقایسه کرده و جزئیات بیشتری را این وسط زیر ذرهبین خواهیم برد. در انتها نیز نتیجهگیری خود را جمع خواهیم بست. در زمینه روایت با عنوانی، منسجم، گیرا، پر پیچ و خم و هیجانانگیز روبهرو هستیم. علیرغم طولانی بودم داستان، اغلب اوقات قصه با چنان ریتم سریعی پیش میرود و در هر چپتر اتفاقات مهم و اساسی را در خود جای داده که اصلا متوجه گذشت زمان نخواهید شد.
سازندگان در پایان هر چپتر داستانی، به تعدادی از سوالات مخاطب به نحو احسن پاسخ داده و همزمان سوالات جدیدی در ذهن او، ایجاد میکنند. همین عامل باعث شده تا هم هر مرحله برای کاربر جذاب باشد و هم انگیزه و تمایل او به ادامه دادن عنوان حفظ شود. وجود باسهایی جذاب در انتهای هر چپتر و رخ دادن برخی پیچشهای داستانی جذاب، تعلیقزا و پرکشش از دیگر نقاط قوتی است که ریو کا گوتوکو از آنها برای نگه داشتن مخاطب پای داستان طولانی جدیدترین ساخته خود، استفاده کرده است.
البته با وجود تمام این موارد مثبت، ریتم روایت کاملا هم بینقص نیست. ما در چند برهه، خصوصا در مراحل اولیه، شاهد ساعاتی راکد هستیم که باعث میشوند، داستان از ریتم بیفتد. به این شکل که در یک مرحله خاص، شاهد تعداد زیادی پلات توئیست، افشاها و طرح رازهای جذاب و جدید داستانی هستیم. اما در مرحله بعدی به چند مکان مختلف رفته، با چند گروه از دشمنان میجنگیم و درنهایت پس از یک مکالمه بیاهمیت، چپتر به پایان میرسد.
چنین تقسیم و شیوه توضیع نامتعادل اتفاقات مهم در روایت، خصوصا در ثلث اول، حقیقتا آزاردهنده است. هرچند پس از آن، بهمرور تعداد اینگونه مراحل کمتر و کمتر میشود. اما درمجموع شاهد یک ریتم روایی مناسب و گیرا هستیم که تا انتها مخاطب را مشتاق و پای نمایشگر، نگه میدارد.
پیچشها، افشاها و رمز و رازهای داستانی، این بار نسبت به برخی از نسخههای قبلی، بسیار بهتر نوشته و پیادهسازی شدهاند. اکثر این افشاها شوکهکننده، بهموقع و دارای بار عاطفی هستند. پیچشها هوشمندانه بوده و گیرایی خود را حفظ میکنند. رمزها و سوالات داستان هم بهخوبی طرح و ارائه میشوند. از همین رو روایت هم کنجکاوی کاربر را برمیانگیزد و هم پاسخهای جذاب و خوبی برای سوالاتی که در ذهن او کاشته، در چنته دارد.
البته حفرههای داستانی، هنوز هم در برخی پلات توئیستها یه چشم میخورند و برخی افشاها با منطق قصه و سیر اتفاقات جور در نمیآیند اما باتوجه به سبک داستان، چنین موضوعی تاحدی طبیعی است. خصوصا که جدای از اینکه اکثر آثار اکشن جنایی به چنین مشکلاتی مبتلا هستند، تعداد و شدت آنها نیز در نسخه جدید بازی یاکوزا، بسیار کمتر و کمرنگتر از قبل است. از همین نظر، میتوان به نویسندگان استودیو، آفرین گفت و خوشبختانه این حفرههای ریز، ضربه مهلکی به بدنه داستان نزدهاند.
داستان پر شده از اتفاقات غیرمنتظره، افشاهای هیجانانگیز و لحظات حماسی و دراماتیک است، از احساس نوستالژی و غم گرفته تا خشم و تعلیق، طنز و… کمپین داستانی بازی یاکوزای جدید، تقریبا تمام این احساسات را با روایت جذاب و تاثیرگذار خود، بهخوبی ارائه میدهد. درگیر کردن شدید احساسات و عواطف کاربران برای سری Like a Dragon، چیز جدیدی نیست. اما در بین همان عناوین گوناگون سری بازی یاکوزا هم، Infinite Wealth درکنار نسخه ششم، ایشین و Yakuza 0، جزو آثار برتر از این منظر، قرار میگیرد.
پایانبندی داستان هم به زیباترین شکل ممکن انجام شده است. ما شاهد پایانی حماسی و احساس برانگیز هستیم که هم بهخوبی گامی مهم در زمینه گسترش و جمعبندی بحثهای تماتیک پیشآمده در خط روایی هر کدام از کارکاترها برمیدارد و هم جا را برای ادامه قصه باز میگذارد. دراصل ما شاهد ارائه پاسخهایی قانعکننده به سوالات متعدد مخاطبان، ارضای احساسی آنها و همچنین گسترش و جمعبندی بحثهای اخلاقی و مفهومی اثر در جریان این پایان هستیم. دقیقا همان چیزی که یک جمعبندی فوقالعاده باید باشد. پایانی که جا را کاملا برای یک ادامه موفق و جذاب نیز باز میگذارد.
از این رو، در هر جهتی که فکرش را بکنید، Infinite Wealth، یک پایان شکوهمند، درخور، غنی و قدرتمند برای داستان کاسوگا ایچیبان و کیریو کازوما است. پایانی که در عین حال، میتواند آغازی جدید برای ماجراجوییهای آینده آنها در نظر گرفته شود. جدای از آن سیر تحول و تکامل شخصیت کیریو در جریان این نسخه و خصوصا پایانبندی آن حقیقتا محشر است. موردی که بعدا و در بخش شخصیتپردازی، بیشتر به شرح و تحلیل آن، خواهیم پرداخت.
همچنین وجود دو کاراکتر قابل بازی در لوکیشنهای و شرایط مختلف، باعث شده تا ما دو زاویه دید متفاوت نسبت به وقایع داستان و دو درس اخلاقی منحصر به فرد برای هر یک از قهرمانان داستان داشته باشیم. استفاده مناسب سازندگان از فرصتی که داشتن دو کاراکتر قابل بازی در دو موقعیت جداگانه، در اختیار آنها گذاشته، واقعا لایق تحسین بوده و باتوجه به موارد گفته شده، خود از نکات مثبت داستان است.
ایده کلی داستان هم گرچه در نوع خود و تاحدی خلاقانه است و به گویشی دیگر، سازندگان به درستی دانسته و توانستهاند که قصه را از کجا و چگونه در طی بازیهای اخیر زمینهچینی و درنهایت آغاز کنند. اما درنهایت چیز بسیار جدید یا منحصر به فردی نیست. درواقع، ایدههایی اینچنینی و مشابه آن را، قبلا بارها و بارها در عناوین گوناگون سری مشاهده کردهایم.
البته چنین موردی ضربهای به روایت نزده است، خصوصا که ریزهکاریهای نو و جالبی هم بهمرور و در طی پیشروی بیشتر در داستان، به آن اظافه میشوند. مواردی چون نقش گستردهتر شبکههای اجتماعی در محوریت قصه و حضور نسبتا پررنگتر عناصر عاشقانه و همچنین حضور کاراکترهایی متفاوتتر و خاصتر از تیپها و دستههای متفاوت و بسیار دورتر از آن چیزی که بارها دیدهایم و انتظار آن را داریم.
در ساحت شخصیتپردازی هم شاهد عملکرد فوقالعاده سازندگان هستیم. کلیه کاراکترهای اصلی و فرعی حاضر در داستان بسته به جایگاه و اهمیتی که در شالوده روایت دارند، بهشکلی بینظیر و عالی پرداخت شدهاند. از یوتاکا یامای گرفته تا کازوما کیریو، ایچیان کاسوگا و کاراکترهای مکمل. در مورد پیشینه، انگیزهها، محرکها، روابط هر کاراکتر با دیگر شخصیتها، سیر تحول این کاراکترها در طی قصه و عواطف آنها به حد نیاز و بهشکلی خارقالعاده، توضیح داده میشود. همین مورد باعث شده تا همه شخصیتها بسته به جایگاه خود در داستان، تا این اندازه برای مخاطب ملموس و دارای اهمیت باشند.
درواقع نویسندگان ریو گا گوتوکو با دقتی تحسینشدنی کاری کردهاند که شما تکتک کاراکترهای ریز و درشت را بهعنوان فیگورهایی انسانی بپذیرید و برای سرنوشت آنها، اهمیت قائل باشید. البته این وسط باید پرداخت سطحی و کاغذی چند نمونه از آنتاگونیستها را فاکتور گرفت. برای مثال در مورد انگیزهها و بینش برایس یا دوایت به حد کافی توضیح داده نمیشود و این کاراکترها تا آخر قصه نیز برای ما صرفا یک سری کاراکتر با ظاهر کاریزماتیک و جذاب اما کلیشهای و پوچ باقی میمانند. اما جدای از آنها، پرداخت آنتاگونیست نهایی و اغلب شخصیتهای مثبت از اعضای پارتی تا خود پروتاگونیستهای دوگانه قصه، بهشکلی مثالزدنی انجام شده و کیفیتی فاخر دارد.
البته کاراکترهای جزئیتر و حتی آنهایی که در پارتی حضور ندارند و صرفا چندین دقیقه در قصه حاضر میشوند نیز همگی پرداخت مناسب خود را باتوجه به نقشی که در قصه برعهده دارند، شامل میشوند. برای اینکه بهتر متوجه منظور ما از خلق کاراکترهایی چندبعدی، انسانی و ملموس بشوید، در ادامه چند نمونه از شخصیتهای مهم داستان بازی یاکوزا را بهعنوان مثال، بررسی میکنیم.
مثلا پیشزمینه یوتاکا یامای را در نظر بگیرید. در ابتدای قصه شاید یامای را بهعنوان کاراکتری سطحی یا نهایتا یک آنتاگونیست کاریزماتیک ببینیم که پرداخت عمیقی ندارد. اما وقتی رازهایی از گذشته او برملا میشود و این موارد را در کنار رفتارهایی که اکنون و در زمان حال از او میبینیم، قرار میدهیم، بهزیبایی متوجه انگیزههای او میشویم. اینجا است که ما جا پای کاراکتر گذاشته و ذهنیت او را لمس میکنیم و همین عامل باعث همذاتپنداری ویژهای میشود.
خصوصا وقتی سکانس نهایی حضور یوتاکا یامای را از نظر میگذاریم و به آخرین دیالوگ او فکر میکنیم، این مکالمه کوتاه نهایی و نمادین، بهخوبی سیر تحول و رشد شخصیتی او را کامل میکند. آتش عقده و انتقام خاموش شده و او دیگر سرمای استخوانسوز آن را احساس نمیکند و نیازی به گرم کردن خود ندارد! چنین مواردی بعضا در قالب نمادپردازی و گاهی بهشکل مستقیم بیان و پیریزی میشوند که خود گویای توانایی بالای داستانگویان ریو گا گوتوکو است.
برای نمونه، خود کیریو کازوما را در نظر بگیرید. کیریو قهرمان محبوب سری، انسانی بوده که هیمشه از زندگی خود برای محافظت از دیگران، میگذشته است. کیریو شانهای بود که مردم ضعیف از جور زمان به آن پناه میبردند. حال اما سرنوشت بهگونهای رقم خرده که اژدهای دوجیما، خود محتاج شانهای شده و مجبور شده تا تکیه کردن به دیگران و زندگی کردن برای خودش را بیاموزد. نشان دادن سیر تحول کیریو در طی داستان و رسیدن او به بینشی جدید، حقیقتا شگفتانگیز است.
او تصمیم نهایی خود را میگیرد، تا آخر به آن پایبند است و مثل هیمشه حاضر است تا در راستای هدفش فداکاری کند. تا آخرین نبرد خود را انجام داده و دل به خطر بزند و از جان مایه بگذارد، تا شاید، تا شاید تنها تاثیری مثبت از خود بر جای بگذارد و یک نفر دیگر را از دام اشتباهاتش نجات دهد و به هر قیمتی شده، واقعیت انتقام و نفرت را به او نشان دهد.
تمام این نکات ریز و پرداخت فوقالعاده با دقت بالای نویسندگان در زمینه تعریف و در ادامه ترسیم سیر تحول انگیزهها و محرکهای کیریو در این نسخه و با ارجاعاتی به عناوین پیشین، محقق شده است. همچنین مشاهده روند این واقعیت که چگونه ارتباطات و رابطه کیریو با اعضای پارتی خود و سایر شخصیتها روی او و بینشاش تاثیر میگذارد و همچنین اینکه چگونه او با اراده، منش و شهامتش روی آنها اثر متقابل میگذارد، حقیقتا شگفتانگیز است. بهقدری که حتی به عمق کلی روایت و خود کاراکتر کیریو، چند پله افزوده است.
اصلا بیایید خود ایچیبان کاسوگا را در نظر بگیریم. کاسوگا با درگیر شدن در ماجرایی جدید، ضمن اینک بهعنوان یک قهرمان خوش قلب، ساده و بخشنده در ورطه آزمایش قرار میگیرد بلکه با سربلند بیرون آمدن از هر یک از این آزمایشها نیز رشد میکند. در این نسخه حقایق بیشتری از گذشته و پیشزمینه ایچیبان فاش میشود و همین موارد روی انگیزهها و سیر تحول او تاثیر میگذارند. رشد و پختهتر شدن کاراکتر کاسوگا در مواجهه با موانع فیزیکی و اخلاقی، پله به پله و با ظرافت بالایی، ترسیم شده است.
نقش اتکا به دوستان و روابط او با اعضای پارتیاش هم بهزیبایی روی این روند تاثیرگذار بودهاند. در انتهای داستان نیز میبینیم که کاسوگا آخرین درس مهم اخلاقی خود را نیز یاد گرفته و با بخشش خود، درس مهمی به یکی از دشمنان جدیدش، میدهد. اینجا است که میبینیم آشنایی با کیریو چقدر روی جنبههایی از کاراکتر ایچیبان اثرگذار بوده است.
تومیزاوا و چیتوسه نیز هریک پیشزمینه داستانی منحصر به فردی دارند. داستان با نشان دادن تراژدیهای گذشته آنها و شرح مناسب ضربههایی که خوردهاند، به انگیزهها و اهدافشان، منطق و اهمیت میبخشد. اینجا است که ما میتوانیم با هر کاراکتر واقعا همذاتپنداری کنیم و نسبت به رفتارشان، حس همدلی داشته باشیم.
سیر تحول این کارکاترها نیز بهخوبی و با تکیه بر روابطشان و دوستی که یا یکدیگر دارند، جلو رفته و در انتها به یک تحول اخلاقی و رشد ملموس منجر میشود. زیبایی اصلی داستان Infinite Wealth هم در همین عامل نهفته است. در همین دیدن سیر تحول و رشد کاراکترهایی که به آنها اهمیت میدهیم، دیدن دگرگونی آنها و قدم برداشتنشان به سمت زنذگی مثبتتر و گذر از عقدههای قدیمی.
برای مثال چیتوسه همیشه از خاندان، سختگیر، پرنفوذ و ثروتمند و بی احساس خود که زندگی مردم برایشان حکم یک سری اعداد را دارد، ضربه خورده و همین عامل، بدل به انگیزه بسیاری از رفتارهای آیندهاش شده است. تومیزاوا هم توسط یک گروه جنایتکار با تراژدی مهمی مواجه شده و به دنیای بیرحم جرایم زیرزمینی کشیده شده و بدل به خلافکاری خردهپا گشته است. این کارکاترها بهخوبی در تعامل با کاسوگا و دیگران، متحول شده و در پایان به درک جدیدی از زندگی خود میرسند.
در کل پرداخت اکثر کاراکترهای اصلی و مکمل دیگر نیز به همین اندازه معرکه و فوقالعاده است. آن دسته از شخصیتهایی هم که به این اندازه به پیشینه و سیر تحول آنها دقت نشده است، دلیل آن این است که بیشتر پرداخت خود را در نسخه پیشین دریافت کردهاند. درواقع برای مثال، ما پیشینه و انگیزههای کلی نانبا و آداچی را از نسخه پیشین میدانیم و نیازی به بیان مجدد آنها در Infinite Wealth نبود. اما شخصیتهای جدیدتر عموما پرداخت دقیق و عمیقی دارند و به جوانب مختلف هویت آنها باجزئیات زیادی، پرداخته میشود. البته همین کاراکترها که پرداخت اصلیشان انجام شده نیز بعضا رشد پیدا کرده و بهزیبایی در انتهای داستان به دید جدیدی رسیدهاند.
در این میان شاید چند کاراکتر هم یافت شود که واقعا پرداخت آنچنان قدرتمندی ندارند که از آن جایی که این کاراکترها عموما اگر برایس را فاکتور بگیریم، جزو کاراکترهای بسیار فرعی و جانبی قصهاند و حضور آنها محدود است و همچنین با توجه به کیفیت خارقالعاده پرداخت شخصیتی اکثر کاراکترهای مهم، کاملا این کاستی، قابل توجیه و گذشت است.
در کل میتوان ادعا کرد که باوجود کیفیت عالی شخصیتپردازی تقریبا تمام کاراکترهای اصلی و فرعی قصه بسته به میزان حضور و اهمیتشان، بهسادگی میتوان از نقص در پرداخت چند شخصیت مکمل، چشمپوشی کرد. بهشکلی که در انتها شاهد کیفیت فاخری هستیم. شخصیتپردازی حقیقتا در سطح یکی از برترین بازیهای داستانی JRPG سالهای اخیر انجام شده است. از آن طرف روایت داستان نیز به زیبایی و استادانه انجام میپذیرد. در طول داستان شاهد برخی چپترها هستیم که در جریان آنها، قصه برای مواقعی از ریتم میافتد ولی جدای از آن، سیر روایت بینظیر است.
برخی حفرههای ریز هم در داستان یافت میشوند ولی وجود چنین نقصهای ریزی برای عناوین جنایی، طبیعی است و کیفیت کلی پلات توئیستها، افشاهای داستانی و درگیرکنندکی داستان بهقدری هست که بشود از آن چشمپوشی کرد. انتقال احساسات بهشکلی بیبدیل انجام شده و شاهد یک پایانبندی حماسی، احساسبرانگیز و معرکه هستیم. پایانی که به تمام ابعاد قصه میپردازد و از جمیع جهات، داستان را تکمیل کرده و به نتیجه میرساند. چه وقتی صحبت از نتیجهگیری نهایی از بحثهای فرامتنی اثر باشد، چه جمعبندی عاطفی قصه و چه پاسخ به سوالات مخاطبان. از این رو و باتوجه به نکاتی که گفته شد.
به آسانی میتوان ادعا کرد که Like a Dragon جدید، هم از حیث ایدهپردازی، هم شخصیتپردازی و همچنین روایت، عنوانی فوقالعاده است. اثری که با وجود نقصهای ریز و کوچک خود، عملکرد عالی و بینظیری در زمینه داستانگویی و روایت داستانی از خود به جای گذاشته است و در مواقع متعددی حتی به مخاطبان خود، درس زندگی و پیامهای اخلاقی مهمی میدهد که بهشکلی جذاب بیان شده اند. از این نظر شاهد یکی از بهترین نسخههای سری در حیث داستان و از برترین عناوین داستانی واقعگرایانه و جنایی تکنفره در سالهای اخیر هستیم.
از همین جهت نویسندگان ریو گا گوتوکو حقیقتا لایق تحسین و ستایش هستند، هم به علت کاری که انجام دادهاند و هم اینکه در جریان این سالها به چنین سطح بالایی از پختگی و زبدگی در زمینه خلق و پرورش قصههای جنایی و اکشن رسیدهاند که چنین تجربه احساسبرانکیز، غنی و دقیقی خلق میکنند.
انتظارات گرافیکی بالا، پیشرفتهای بصری جزئی
در زمینه گرافیکی، کلیت بازی Infinite Wealth شباهت بسیار زیادی به برخی از نسخههای پیشین دارد. درواقع ریو گا گوتوکو همچنان نتوانسته به آن سطح نسل نهمی و جدیدی که وعده داده بود، نزدیک شود. اما این دلیل بر ضعف بصری اثر نیست و شاهد مواردی چون کیفیت و جزئیات فوقالعاده چهرههای و مدلهای شخصیتها در انیمیشنهای خاص و کات سینها، هستیم. اما در کل برخی کمکاریها هنوز سر جای خود هستند که در ادامه بیشتر از آنها خواهیم گفت. ابتدا بررسی خود را از قسمت طراحی چهره شروع کرده و در ادامه از سینماتوگرافی، عملکرد فنی، طراحی محیطها و جایگاه بصری کلی بازی نیز به تفضیل سخن خواهیم گفت.
در بخش طراحی چهرهها، شاهد کیفیت بالای انیمیشن حرکات اجزای صورت، فیزیک موها و بدن شخصیتها و چینهای لباسهای آنها و جزئیات دیوانهکننده تمام این موارد هستیم که حقیقتا تجربهای شگفتآور را پدید آوردهاند.
کوچکترین جزئیات مثل موهای ابرو یا چروکهای روی صورت کاراکترها و حرکات آنها با ریزترین جزئیات ترسیم شدهاند و از این جنبه شاهد ریزهکاریهای محشری هستیم. از آن سو قطرههای عرق روی پیشانی شخصیتها، چربی پوست آنها، موهای ریز ریش و صورتشان و سایر موارد نیز با جزئیات تمام و کمال و بینظیری ترسیم و طراحی شدهاند. بهشکلی که بعضا در تشخیص واقعی نبودن آنها دچار مشکل میشوید. کافی است تا یک بار بدون صدا به حرکات چشمها، وضع کلی صورت و میزان تعریق شخصیتها، حرکات ابروهایشان و لبان آنها دقت کنید تا متوجه کار بزرگی که ریو گا گوتوکو انجام داده است، بشوید.
بله، کاراکترهای بازی یاکوزای جدید تنها با اجزای صورت و زبان بدنشان هم کاملا حس و حال و منظور لازم را به مخاطب القا میکنند و دیالوگ تنها تکمیلکننده این ترکیب فوقالعاده است. درنتیجه در زمینه طراحی چهره و چهرهپردازی با یک پیشرفت خوب برای مجموعه بازی یاکوزا، طرف هستیم. هرچند لازم به ذکر است که این مورد تنها در مورد کات سینها صادق است. متاسفانه در مکالمات دوربین ثابت بازی و اکثر لحظات گیمپلی ارتقای ملموسی صورت نگرفته است و شاهد همان کیفیت همیشگی هستیم. موردی که خصوصا برای یک بازی هفتاد دلاری و نسل نهمی، ابدا قابل گذشت نیست، به شکلی که بعضا جزئیات و انیمیشن چهرهها در این مکالمات فاجعهبار است.
در زمینه فنی شاهد تجربه باثبات و پایداری هستیم. ایراداتی چون افت فریم، کراش کردن، باگ، لگ و سایر موارد اینچنینی هیچ جایی در بازی ندارند و شخصا در طی تجربه خودم، با کوچکترین مشکل فنی آزاردهندهای برخورد نکردم. اثر روی رزولوشن 4K و ۶۰ فریم بر ثانیه بهسادگی روی کنسول PS5 اجرا میشود و از این جهت نیز شاهد تجربه روانی هستیم. لودینگها بسیار معدود و در صورت وجود هم، کوتاه هستند. استفاده از قابلیتهای دوال سنس نیز به خوبی هرچه تمامتر صورت گرفته و هر ضربه داری وزن و لگد خاص خود شده است. عاملی که به ملموستر شدن نبردها نیز انجامیده است.
ریو گا گوتوکو از سخت افزار قدرتمند کنسولهای جدید برای پردازش شهرهای شلوغتر و نقشهای بزرگتر با جزئیات نسبتا بیشتر بهره جسته است. بهشکلی که جدای از اجرا شدن روان و کمنقص بازی، شاهد جهانی بزرگتر و ملموستر از همیشه هستیم. همه اینها به لطف سیستمهای جدید و فناوری کنسولهای نسل نهمی، محقق شده است.
بافتها و تکسچرها از جزئیات مناسبی بهره میبرند. کیفیت کلی گرافیک بصری بازی در مواردی چون تراکم و وضوح بافتها در طراحی اجزای محیط و ریزهکاریهای به کار رفته در تکسچر اجزای کماهمیت دنیای بازی و گوشههای برخی اجسام، جای تعریف زیادی ندارد و همچنان با استاندارد بازیهای پیشرو نسل حاضر فاصله دارد.
اما با این وجود، کیفیت کلی تاحدی رضایتبخش است و نسبت به نسخه پیشین پیشرفت محسوسی داشته است. از این جهت میتوان گفت که نه لزوما با یک ترقی و رشد تمام و کمال برای استودیو ریو گا گوتوکو مواجه هستیم و نه تکرار صرف همان کمبودها و استاندارد همیشگی.
در ساحت طراحی محیطی نیز با پیشرفتهایی مواجه هستیم. در کل جلوههای بصری Infinite Wealth در محیطها، چشمنواز کار شدهاند و شاهد یکی از زیباترین نسخهها از نظر مبلمان و طراحی شهری هستیم. خصوصا که اظافه شدن نقشه هاوایی نیز به بازی، تنوع و جذابیت بصری تازه و فزایندهای به آن بخشیده است. پیشرفت کلی در زمینه میزان جزئیات بصری به کار رفته در ترسیم مناظر و اشیای موجود در شهر، درست مثل سایر بخشها، ارتقایی انقلابی و بزرگ را تجربه نکرده است.
از این نظر همچنان شاهد هستیم که متاسفانه ریو کا گوتوکو هنوز نتوانسته تا آن رشد بزرگی را که مدتها است، وعده داده بود را در نسخه جدید بازی یاکوزا نیز تحقق بخشد. البته عاملی که این موضوع را تا حد زیادی قابل گذشت میکند، وسعت جهان اثر است. در Infinite Wealth شاهد دو شهر اصلی مجزا و بزرگ هستیم و در بخشی از داستان نیز به ورژن محدودتر یکی دیگر از شهرهای معروف و آشنای سری بازی یاکوزا سفر میکنیم. از این رو و با در نظر گرفتن وسعت دنیای بازی و تنوع محیطی مناسب آن، میتوان تاحدی از این مشکل چشم پوشی کرده و آن را باتوجه به محدودیتهای استودیو، قابل درک دانست.
جدای از این موضوع، شاهد نورپردازی و سایهزنی هنرمندانه و دقیقی از طرف تیم سازنده هستیم. گرچه از این منظر هم با یک شاهکار یا یک عنوان پرچمدار روبهرو نیستیم اما در مقیاس خود سری بازی یاکوزا و با توجه به عظمت اثر، میتوان گفت که کار به نحو احسن انجام شده است. نورپردازی در شبهای سحرآمیز هاوایی و به تصویر کشیدن زیبای بازتاب نور چراغهای شهر روی سطح آب دریا و دیوارهای خانهها، حس و حالی جادویی و مسحورکننده به شبهای هاوایی بخشیده است.
از آن طرف هم روزهای آفتابی جزیره و پرتوهای درخشان خورشید که سراسر مناظر ساحل و شهر را پوشاندهاند و از میان شاخههای درختان نخل و طاق خانهها، راه خود را به سمت بزرگراهها باز کردهاند، منظرهای نیست که به آسانی آن را فراموش کنید. یوکاهاما و کاموروچو در احاطه نورهای نئونی و در محاصره فروشگاههای متعدد، مثل همیشه شلوغ، زنده و پریاهو هستند. نورپردازی در این شهرها نیز به زیبایی انجام شده و بعضا شاهد ریزهکاریهای جالبی هستیم.
توجه سازندگان به المانهای معرف هر یک از شهرها و تمایز آنها با یکدیگر، اتمسفری گیرا برای اثر خلق کرده است که از تنوع بصری خوبی نیز بهرهبردار است. بهشکلی که هر کدام از شهرها کاملا حال و هوای مخصوص و منحصر به فرد خود را دارند. عاملی که هرگز محقق نمیشد، مگر با دقت و تمرکز سازندگان روی نکات و ریزهکاریهای هنری اینچنینی و مذکور.
در زمینه سینماتوگرافی با تجربه رضایتبخش و جالب توجهی، طرف هستیم. Like a Dragon جدید، بدون شک یک بازی شاهکار و معیار در زمینه سینماتوگرافی نیست اما ذوق و علاقه بالای سازندگان به اثری که خلق کردهاند در کنار تسلط کارگردان به اصول مهم سینماتوگرافی در خلق عناوین اکشن، سبب ایجاد تجربهای مناسب شده است.
کوریوگرافی جذاب و هیجانانگیز لحظات مبارزه چه در جریان کات سینها و سکانسهای QTE و چه در طول گیمپلی، بهزیبایی تمام انجام شده است. انیمیشنهای ضربات کاراکترها بهشکلی چشمنواز و جذاب کار شدهاند و از المانهای اکسپرسیونیستی در تزئین آنها به اندازه لازم استفاده شده و میزان آن اظافه از حد نشده است.
موردی که خود به جذابیت نبردها افزوده، همچنین حرکات دشمنان و لحظات نبرد کاراکترها در طی سکانسهای سینماتیک بهگونهای است که گویی همین الان از دل یکی از فیلمهای جان ویک بیرون آمدهاند. از این نظر شاهد عملکرد جذاب سازندگان هستیم بهگونهای که تکتک سینماتیکها آدرنالین خون شما را به اوج میرسانند. البته بخش QTEها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و از کیفیت مشابه و کمنظیری بهره میبرند.
زاویه دوربین در جریان مبارزات و همچنین میانپردهها با هوشمندی انتخاب شده و هالهای سینمایی و هنری به بازی بخشیده که شما را به یاد اکشنهای طلایی دهه ۷۰ و ۸۰ سینمای ژاپن میاندازد. تغییرات و حرکات زاویه دوربین نیز در جریان گیمپلی بهگونهای انتخاب شدهاند که مخاطب کمترین مشکل و بهترین نقطه دید را داشته باشد و برخی ایرادات رایج عناوین نوبتی مشابه، در آن دیده نمیشود.
طراحی لباسها و صحنه در یک کلام، مثل همیشه فوقالعاده است. تمام عناصر حاضر در محیط و پوشش کاراکترها، همگی بهخوبی حس و حال یک فیلم یاکوزایی درجه یک را به شما القا میکنند. همین توجه و خلاقیت سازندگان در این زمینه، علاوه بر سازگاری کامل با تم مدنظر، برای آنها سود دیگری نیز داشته است. آن سود هم چیزی نیست جز هرچه کاریزماتیکتر شدن برخی از کاراکترها به سبب پوشش خاص خود. عاملی که از دلایل اصلی ماندگار شدن احتمالی آنها در اذهان مخاطبان نیز بهشمار میرود.
از آن سو با نماهای متعدد زیبایی در سراسر شهرهای مختلف بازی مواجه هستیم. موردی که به لطف توجه سازندگان به مقوله قاببندی محقق شده است.
قابها تماما بهگونهای اناخاب شدهاند که حس و حال هیجانانگیز، پرابهت، آرامشبخش و زیبای لحظات مختلف اثر را بهخوبی برای مخاطب، جاودانه کنند. چه وقتی شاهد راه رفتن چند شخصیت در یکی از شبهای شلوغ یوکاهاما هستیم و چه وقتی که داریم یک کات سین هیجانانگیز در مورد نبرد سخت بین دو یاکوزا را مشاهده میکنیم. در تمام لحظات قابها بهشکلی بسته شدهاند که حس و حال مورد نظر در آن لحظه، بهتر از قبل منتقل شود.
برای مثال کافی است یکی از سینماتیکهای بازی را با توجه بیشتر روی زاویه دوربین و نماها و عناصر حاضر در هر قاب، مجددا تماشا کنید تا متوجه دقتی که اعضای ریو گا گوتوکو در این زمینه به خرج دادهاند، بشوید. درواقع همین ریزهکاریها هیجان کلی نبردها و کاریزمای کاراکترها را در کنار زیبایی هنری و بصری دنیای اثر، بهخوبی تقویت کردهاند.
رنگبندی نیز بهشکلی هنرمندانه و زیبا صورت گرفته است. ترکیب رنگها، رنگهای غالب و رنگبندی هر کدام از شهرها به کلی با دیگری متفاوت است و همین موضوع جان تازهای در رگهای عنوان دمیده است. در ترسیم مناظر یوکاهاما و کابوکیچو، بیشتر از رنگهای بنفش، آبی، قرمز و سیاه استفاده شده است. حال آنکه در هاوایی رنگهای طلایی، زرد، خاکستری، سبز و قهوهای، گستره اصلی بیشتر رنگهایی را که مشاهده میکنید، به خود اختصاص دادهاند. چنین موضوعی اتمسفر و جذابیت بصری خاص و متفاوتی به هر یک از شهرها بخشیده است.
از آن سو رنگبندی لباسهای کاراکترها نیز با هوشمندی انتخاب شده است. بهشکلی که هم سو با تحولات و تغییر هویت شخصیتها، رنگآمیزی لباس آنها نیز در نسخه اخیر عوض شده است. درواقع جدای از بزازندگی کامل این رنگها به کاراکترها، دقت نمادپردازانه ریو گا گوتوکو در این زمینه نیز به نوبه خود تحسین آور است.
همین رنگبندی هنرمندانه به مناظر مختلف جهان اثر، جان بخشیده است و از مهمترین عوامل هنری است که موجب زیبایی بصری بازی شده است. درواقع هیچگاه بدون توجه کافی به این نکات، شبهای هاوایی و یوکاهاما تا این اندازه جادویی نمیشدند. تابلوهای دیجیتالی با انوار بنفش و قرمز و بنرهای بزرگ تبلیغاتی بر سراسر شهر، نورهای قرمز تابیده از چراغ رستورانها و مغازهها در هارمونی کامل با آسمان تاریک و سرمهای شب، تصاویر خیرهکنندهای را خلق کردهاند مه به این زودیها از یاد نخواهید برد.
درمجموع میتوان بیان کرد که از نظر گرافیکی، یاکوزای جدید، یک قدم رو به جلو محسوب میشود. اما از طرفی تا آن اندازه که ادعا شده بود، انقلابی نیست. از این رو در بیشتر بخشها، هنوز هم با یک بازی بزرگ نسل نهمی تمام عیار، مواجه نیستیم. ولی ثبات و عملکرد فنی فوقالعاده اثر در کنار سینماتوگرافی و نورپردازی رضایتبخش آن، باعث شده تا برخی از این مشکلات را تحمل بکنیم. تنوع محیطی بالا و زیبایی شهرها، دلیلی شده تا از ضعف و کمبود جزئیات در برخی اشیا و گوشه و کنار این مناطق چشم بپوشیم.
همچنین کیفیت فوقالعاده و جزئیات بینظیر چهرهها در جریان کات سینها، باعث شدهاند تا بتوانیم راحتتر فاجعه جزئیات چهرهها در مکالمات دوربین ثابت بازی را تحمل کنیم. بافتها و تکسچرهای بعضا کم کیفیت و ضعیف هم زیر سایه تنوع محیطی بالای اثر و استفاده درست سازندگان از توان و برخی از ویژگیهای مهم کنسولهای جدید در هرچه کاملتر و جذابتر کردن عنوان، بخشی از تاثیر منفی خود را از دست دادهاند. با این حساب میتوان ادعا کرد که با یک تجربه گرافیکی، فنی، هنری و بصری در کل رضایتبخش پ حتی خوب مواجه هستیم که البته نمیتوان از آن انتظار کیفیتی در حد عناوین بنیادی نسل حاضر داشت.
صداپیشگی بینظیر، نوای ملموس شکستن استخوانها و موسقی شورانگیز نبرد
در ساحت سمعی با تجربهای بسیار باکیفیت طرف هستیم. چه وقتی از صداپیشگی و صداگذاری، صحبت میکنیم و چه هنگامی که از کیفیت آلبوم موسیقی بازی، سخن به میان میآوریم، کیفیت سمعی بازی یاکوزای جدید مثل همیشه، بینظیر است. ابتدا بیایید در مورد بحث گویندگی صحبت کنیم. کار صدابازیگرانی که روی پروژه کار کردهاند، حقیقتا فوقالعاده است. خصوصا اگر اثر را روی زبان ژاپنی بازی کنید، بیشک تجربه حتی عالیتری در این زمینه خواهید داشت.
تمامی صداپیشگان حاضر در کست عنوان از گویندگان معروف و صاحب نام ژاپنی هستند و مثل همیشه، کار خود را به نحو احسن انجام دادهاند. فارغ از اینکه صدای دوبلورها بهشکلی تمام عیار روی کاراکترهایی که نقش آنها را در داستان نسخه جدید بازی یاکوزا ایفا میکنند، نشسته و به آنها جان بخشیده است. بلکه میتوان حتی یک قدم پا را فراتر گذاشت و ادعا کرد که این صداها به بخش مهمی از شخصیتپردازی هر یک از کاراکترها بدل شدهاند.
درواقع شما نمیتوانید Yamai را بدون صدای سرد، کشدار، خمار و لحن خاص آقای Takehito Koyasu، تصور و بهخوبی لمس کنید. همین صدای منحصر به فرد یامای را تا این اندازه ملموس و تاثیرگذار کرده است. یا همین کیریو کازوما، قهرمان نمادین سری را در نظر بگیرید، اگر نقشآفرینی عالی و بیبدیل Takaya Kuroda مثل تمام عناوین قبلی نبود، هیچوقت تا این اندازه در Infinite Wealth، شخصیت این قهرمان برایمان ملموس و قابل همذاتپنداری نمیشد. همین قاعده در مورد یکایک شخصیتهای اصلی و فرعی، قدیمی و جدید دیگر نیز صدق میکند.
درواقع تعداد زیادی از آثار هستند که گویندگی در آنها بهخوبی انجام شده اما Infinite Wealth در رده بالاتری نسبت به آنها قرار میگیرد. در رده آثار خاصی که انتخاب صداپیشگان و عملکرد آنها بهقدری دقیق و معرکه است که گویی خود کاراکتر زبان گشوده و دارد صحبت میکند. مبالغهآمیز نیست که بگوییم سطح سازگاری و تأثیرگذاری صدابازیگران ژاپنی بازی با تیپ ظاهری و مولفههای پرداخت شده شخصیتهایشان بهقدری است که خود از دلایل مهم ماندگاری و جذابیت آنها شده است.
ایچیبان مردی ساده، پرانرژی و صادق است، صداپیشگی او نیز بهگونهای انجام شده که بهزیبایی با لحن و تن صدایی مناسب و در تکتک دیالوگهای ادا شده، این ویژگیها را متجلی کند. از آن سو صدای مصمم ساواشیرو جو را در نظر گرفته و با طراحی ظاهری و مشخصههای اصلی این کاراکتر مقایسه کنید تا بهتر متوجه منظور بنده بشوید.
جدای از کار صداپیشگان، صداگذاران تیم ریو گا کوتوکو نیز انصافا کار خود را بهخوبی انجام داده و ابدا کمکاری نکردهاند. افکتهای به کار رفته در مبارزات، صدای برخورد ضربههای مختلف با سلاح سرد یا مشت بر تن دشمنان، المانهای فانتزی گوناگون و نواهایی که به این ضربهها روح بخشیدهاند، بخش بسیار مهمی از گیرایی کلی نبردها و هیجان آنها را تشکیل دادهاند. اگر برایتان باور کردنی نیست، کافی است تا یک بار صدای بازی را قطع کرده و به انجام یک نبرد بپردازید تا متوجه شوید که تقریبا بیش از نصفی از لذت آن بهشکل آنی رنگ میبازد.
خارچ از بحث مبارزات و افکتهای به کار رفته در آنها، نواهای محیطی نیز بهخوبی کار شدهاند. وقتی در خیابانهای شلوغ یوکاهاما راه میروید، زمزمه جمعیت و تبلیغات مغازهها را در پس زمینه میشنوید. اما زمانی که در هاوایی گشت و گذار میکنید، مکالمه انگلیسی اهالی در مورد موضوعاتی متفاوت در کنار صدای رفت و آمد و اتوبانهای شلوغ مملو از اوتوموبیلها را داریم. از آن سو نوای موجهای دریا که خود را به سنگهای ساحل میکوبند، وقتی در لحظاتی از شب از کنار ساحلی میگذرید، اتمسفر خاصی برایتان خلق میکنند.
از همین رو میتوان گفت که کلیه آواها و اصوات به کار رفته در امر صداگذاری بازی، بهخوبی منجر به غوطهوری هرچه بیشتر کاربر در جهان اثر شدهاند و این نشان میدهد که اعضای استودیو، بهدرستی وظیفه خود را به انجام رساندهاند. خصوصا که تنوع و تمایز بین صداها و دقتی که در این امر به کار رفته، تنوع و تمایز ارزشمندی را بین تجربه صوتی شما از شهرهای مختلف، پدید آورده که در نوع خود بسیار لایق توجه است و کمک شایانی به خلق فضای خاص و متمایزی برای هر یک از این محیطها شده است.
در بخش موسیقی هم با تجربه بسیار باکیفیتی مواجه هستیم. چه قطعات غمانگیز پیانو و گیتار که در کات سینها و لحظات دلگیر گیمپلی، نواخته میشوند و چه موسیقی متال، راک و رپی که حین مبارزات پخش میشود و آدرنالین خونتان را به نهایت سطح خودش میرساند.
تکتک این قطعهها، بینهایت خوشساخت هستند و در در راستای هدفی که دارند با سازگاری مثالزدنی و کامل، ماموریت خود را به انجام رساندهاند. درواقع آلبوم موسیقی Infinite Wealth در اولین و مهمترین چیزی که وظیفه موسیقیایی آلبوم هر اثر ویدئو گیمی و سینمایی هست، سربلند ظاهر شده و آن هم چیزی نیست جز تقویت و برجسته کردن تمها و حس و حال مدنظر در سازگاری کامل با تصویر. به این شکل که تجربه سمعی مخاطب، احساسات و تجربه بصری او را تقویت کرده و جهتدهی کنند.
جدای از آن اما به صورت کلی شاهد قطعههای شاهکار و به یادماندنی متعددی نیستیم. از این نظر بازی هرگز توان رقابت با برخی از عناوین مهم در این زمینه را که به سبب موسیقی متن ماندگارشان، معروف هستند را ندارد. البته چند قطعه موسیقی نسبتا شنیدنی در آلبوم یافت میشود که شاید ارزش شنیده شدن خارج از دنیای اثر را نیز داشته باشند اما تعداد آنها به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
سازهای اصلی استفاده شده در خلق موسیقی اثر شامل گیتار الکتریک، پیانو، ویالون، درام، سازهای الکترونیک مثل سینتی سایرز میشود. از این نظر تقرببا با گستره وسیعی از انواع سازها و البته آهنگهای گوناگون در سبکهای متنوع موسیقی در بازی هستیم. تنوع، ترکیب و استفاده سازهای مختلف در خلق این قطعهها نیز مثالزدنی است و به نحو احسن انجام شده است. وظیفه آهنگسازی این نسخه هم مثل بیشتر شمارههای اخیر به عهده خانم Chihiro Aoki بوده است. که وظیفه خود را بهشکلی رضایتبخش به انجام رسانیده است.
درمجموع میتوان گفت که از نظر موسیقیایی، جدیدترین نسخه از بازی یاکوزا یعنی Infinite Wealth یک اثر معیار و بینقص نیست اما از کیفیت کاملا استانداری بهره میبرد. قطعات شنیدنی و مناسبی خلق شدهاند و در کل آلبوم موسیقی اثر، بهخوبی وظیفه خود را به انجام رسانیده است. از آن سو در زمینه صداگذاری و صداپیشگی عملا با یک تجربه بینقص و خارقالعاده طرف هستیم. پکیج باکیفیت پایداری که تقریبا از هیچ مشکلی رنج نمیبرد. بهگونهای که جدای از بیایراد بودن؛ در زمینه صدابازیگری، حتی شاهد یک نمونه درخشان، نمادین و ارزشمند هستیم که فرسنگها بالاتر از سطح صرفا استاندارد است. از این رو و با ارفاق میتوان گفت که در کل و با احتساب کیفیت کلی تکتک بخشها، Infinite Wealth یک تجربه سمعی بسیار عالی، تمیز و کمنقص است.
بزرگترین، پرمحتواترین و کاملترین بازی یاکوزا
Like A Dragon جدید تاحد بسیار زیادی همان نسخه ارتقا یافته عنوان پیشین است که در سال 2019 منتشر شد. تمام نقاط قوت حاضر در آن اثر، اینجا نیز حضور دارند. کمبودها و ایرادات پولیشکاری شده و کمرنگتر شدهاند و برخی المانهای متفاوت گیمپلی هم رشد کرده و بهتر از قبل شدهاند. درواقع با تقویت نقاط قوت و اجتناب از تکرار اشتباهات پیشین، این بار با یک تجربه بسیار مناسبتر از آن چیزی مواجه هستیم که یک عنوان Jrpg نوبتی در جهان یاکوزا، میتواند باشد. از آن جایی که بیشترین و مهمترین حجم کل گیمپلی Infinite Wealth را پس از کات سینها و مکالمات، مبارزه به خود اختصاص داده است. ابتدا سیستم مبارزات عنوان را زیر ذرهبین خواهیم برد و سپس به سایر جنبههای گیمپلی میپردازیم.
نبردها در Infinite Wealth به چند دلیل بسیار جذابتر از عنوان سال ۲۰۱۹ شدهاند. اول آنکه به مراتب بالانستر شدهاند و سیستم نوبتی هرچه بیشتر به جان اثر نشسته و در آن هضم و جذب شده است. به بیانی دیگر، حال سازندگان با تسلط و تجربه بیشتری که داشتند برخی مشکلات کلی نبردها را برطرف کردهاند تا با تجربه استانداردتری مواجه باشیم. آنها هم چنین با افزودن شخصیتها و مهارتهای جذاب جدید، کامبت اثر را کاملتر از پیش کردهاند. استایل کلی نبردها و زاویه دوربین و نوع انیمیشنهای به کار رفته در آن، تا اندازه زیادی متاثر از عناوین اخیر و مدرن سری پرسونا هستند. درواقع باتوجه به نوبتی بودن مبارزات، چند فاکتور اساسی در جذابیت آن نقش ایفا میکنند.
مواردی که شامل انیمیشنهای جذاب و هیجانانگیز، تنوع کاراکترها و سبک مبارزه و تواناییهای منحصر به فرد آنها و درنهایت استراتژیک بودن نبردها میشود. خوشبختانه تمام این اصول مهم و بنیادی بهخوبی در Like A Dragon جدید رعایت شدهاند. بازی دو شخصیت اصلی جداگانه دارد که در برههای از داستان از یکدیگر جدا شده و هر کدام با پارتی کاملا جداگانه و منحصر به فرد خود در یک شهر متفاوت، داستان را به موازات هم جلو میبرند. در پارتی هر یک از آنها نیز چهار شخصیت مختلف حضور دارند. بدین شکل شاهد حضور ده شخصیت قابل کنترل مختلف در جریان مبارزات هستیم.
هر یک از این کاراکترها، گستره متنوع و خاص تواناییهای ویژه خود را دارند. تواناییهایی که خوشبختانه انیمیشنهای بسیار جذابی برای آنها طراحی شده و از این نظر، تجربه مبارزات را هیجانانگیزتر از همیشه کرده است. البته جدای از بحث کیفیت انیمیشنها، تنوع کاراکترها، تواناییها و سبک نبرد آنها، عامل کلیدی دیگری در درگیرکنندکی بالای مبارزات درکنار ضربات تیمی و سیستم چین کامبوها است.
شما نهتنها باید دقت کنید که از کدام تواناییها و حملهها روی کدام دشمنان استفاده کرده و بدانید که از مهارتهای تیمتان کی و چگونه استفاده کنید و آیتمها را بهدرستی مدیریت کنید. بلکه باید چشمی نیز برای این قبیل از ریزهکاریها داشته باشید. موردی که داشتن دقت در انتخاب حملات را حتی مهمتر کرده است. برای مثال اگر شما دشمنی را بزنید و او جلوی پای کاراکتر همراه شما بیفتد، یک لگد اظافی دریافت میکند. ضربهای که هیچ میزان از نوار MP کاراکتر را برای آن مصرف نکردهاید و تازه، هنوز میتوانید حرکت اصلی شخصیتی را که نوبت او بوده نیز بزنید.
یا مثلا تواناییهای تیمی، عموما با مزیتهای ویژهای همراه هستند و زمانی که کادرشان با هر کاراکتر پر شود، ضربات قدرتمندتر یا توانایی بازیابی سلامتی گسترده و مفیدی را در اختیار کاربر قرار میدهند. وقتی دشمنی روی زمین افتاده، ضربه زدن به او آسیب بیشتری خواهد داشت اما مدت زمان ثابت ماندن دشمنان در این حالت مدنظر، نسبتا کوتاه است. همچنین این تغییز ظاهر مختص منوها و لحظات نبرذ خواهد بود و حین گشت و گذار ذر شهر، کاراکترها را با لباس اصلیشان مشاهده خواهیم کرد. مکینزم جابها هم مثل نسخه اول بازگشته است.
با وجود همه نکات فوق، میتوان گفت که یاکوزای جدید، یک تجربه تمیز و جذاب از نبردهای نوبتی مدرن را ارائه میدهد. تجربهای که هم به حد کافی استراتژیک هست که مخاطب را به تحرک وادار کرده و باعث به کار افتادن مغز او نیز بشود. اما آن قدر هم چالشبرانگیز و تاکتیکال نیست که دوستداران جدید مبارزات نوبتی را از خود زده کند. از آن سو با ۱۰ شخصیت اساسا متفاوت با گستره وسیعی از تواناییهای جذاب و انیمیشنهای مناسب و خوشساخت برای هر یک از مهارتهای آنها مواجه هستیم.
به همین دلیل و با در نظر گرفتن همه موارد فوق، میتوان بهسادگی نتیجه گرفت که با یک سیستم مبارزات نوبتی ایدئال مواجه هستیم. سیستمی که بسیار گستردهتر، جذابتر و کاملتر از قبل شده است. بهگونهای که در تمام بخشها بهتر عمل کرده و سعی کرده تا با رفع برخی مشکلات، بالانستر، استانداردتر و پختهتر از همیشه باشد.
در زمینه طراحی مراحل جدیدترین بازی یاکوزا، شاهد تجربه رضایتبخشی هستیم. Infinite Wealth عنوانی طولانی و پرمحتواست و شاهد وجود انواع و اقسام محتواهای جانبی، مینی گیمها و مراحل فرعی در بازی هستیم. نکته مثبت ماجرا اینکه طراحی بسیاری از ماموریتهای اصلی به نحو احسن و بهشکل استاندارد انجام گرفته است. گرچه شاید خلاقیت مهم و بزرگی در آنها به چشم نخورد. گروهی از فعالیتهای جانبی و مکمل نیز از کیفیت خوبی برخوردار هستند. ولی مشکل همیشگی سری یاکوزا هنوز هم پابرجا است. متاسفانه اکثر Sub Storyها از کیفیت بسیار معمولی و متوسطی بهره میبرند و عموما هیچ چیز جدید و ارزشمندی به کلیت اثر اظافه نمیکنند.
هرچند در این میان چند استثنا وجود دارد ولی درمجموع شاید قدمی روبه جلو در این زمینه نیستیم. البته هرچقدر از Sub Storyها بد بگوییم، باید از محتوای جانبی و مینی گیمهای اثر تعریف کنیم. یاکوزا همواره فرانچایزی غنی از منظر وجود مینی گیمها و محتوای جانبی جذاب و در کل دارای تراکم محتوای شهری بالا بود. این مورد در نسخه جدید حتی پربارتر از همیشه شده است. سرتاسر شهرها مملو از مینی گیمها و فعالیتهایی است که میتوانید انجام دهید.
از مینی گیمهای ورزشی چون گولف، بیسبال، بیلیارد تا خوانندگی، غذا خوردن در رستورانها، ماهیگیری و دهها مورد از انواع و اقسام مینی گیمهای دیگر. بخش کالسیوم و مدیریتی سری نیز به شکل جدیدی بازگشتهاند. حال در بخش کالسیوم باید تیم خود را ساخته و ارتقا دهید و سپس به مبارزه با تیم سایر رقبا بپردازید. درواقع پیدا کردن، جذب و قویتر کردن مبارزان خوب از سراسر شهر، مهمترین عامل در موفقیت شماست.
نبردها با همان فرمت نوبتی ولی با ساختار و زاویه دوربین متفاوت در ترکیب با برخی المانهای کارتی و استراتژیکی، صورت میگیرند. البته خود ایچیبان یا کاراکترهای پارتی او در جریان این مبارزات حضور ندارند. سیستم جدید کالسیوم و مکانیزمهای آن، حداقل بزای من یکی جذابیت عنوانی مثل Gaiden یا Kiwami 2 را نداشتند که برخی از بهترین کالسیومها را در تاریخ سری به خود اختصاص داده بودند. با این وجود اما میشود بهعنوان یک محل درآمد فوقالعاده و کم دردسر درون بازی، روی آن حساب کرد.
مینی گیمهای مدیریتی سری بازی یاکوزا نیز این بار درقالب یک جزیره کوچک که فعالیتهایی باید در آن انجام دهید، احیا شدهاند. این فعالیتها اغلب شامل ماهیگیری، گرفتن حشرات، تزئین محیط، هر از گاهی مبارزه، قطع درختان و ساخت و ساز میشود. واحد پول و آیتمهایی که در جهان خیالی این بخش به دست میآورید فقط در خود جزیره قابل استفاده هستند و در جریان شهرهای اصلی به کار نمیآیند. این مود از آپشنها و جزئیات مناسبی برای دوستداران چنین سبکی برخوردار است. طبیعتا، به هیچ وجه اما نمیتوان انتظار داشت تا یک مینی گیم و محیط مکمل در سطح عناوین بزرگ این ژانر حاضر شود. کلیت جزیره و فعالیتهای آن شباهتی با بازیهای سریهایی چون Animal Crossing و یا حتی Sims دارد اما در ابعادی بسیار محدودتر.
جدای از اینها، یک دانجن بیپایان جذاب هم در بازی قرار داده شده است. این دانجن که بیش از هر چیز ما را به یاد بخش Mementos در Persona 5 میاندازد، منبعی بیانتها برای پیدا کردن آیتمهای قدرتمند و لول آپ بهشمار میرود. شما در جریان گشت و گذار در طبقههای مختلف دانجن که به مرور سختتر میشوند، با باسها و دشمنان مختلفی روبهرو میشوید که انصافا طراحی بسیار مناسبی دارند. گرچه اکثر دشمنان عادی تکراری هستند اما باسها هم از لحاظ ظاهری و هم تواناییها گاها هیچ نمونه مشابهی در جهان خارج از دانجن ندارند.
از آن طرف بعضا با شهروندان و NPCهایی نیز برخورد میکنیم که در این دانجن بیانتها به دام افتادهاند. با مبارزه با دشمنان حاضر در محیط و نجات دادن این NPCها، هم چند دیالوگ جالب میشنوید و هم ممکن است پاداشی ارزشمند کسب کنید. از این نظر میتوان گفت که گرچه بخش دانجن Infinite Weath موردی انقلابی و بزرگ نیست اما پیشرفت بسیار خوبی برای سری است و وجود آن، از هر لحاظ به غنیتر شدن تجربه کلی گیمپلی انجامیده است. خصوصا که هر دانجن اتمسفر فانتزی خاص خود را دارد و لزوما همیشه با طراحی بصری یکسان همه طبقات همه دانجنها مواجه نیستیم.
البته یک نکته منفی هم در مورد سیستم فعالیتهای جانبی در این نسخه از بازی یاکوزا وجود دارد. آن مورد هم این است که سازندگان در مواقع متعددی جهت آشنا کردن مخاطب با مکانیزمهای آن مینی گیم یا فعالیت جانبی خاص و ارائه دادن آموزشهای ابتدایی، او را مجبور میکنند تا زمانی نسبتا طولانی به تجربه آن بخش بپردازد. این عمل باعث شده تا به کاربر تحمیل شود که حتی اگر از یک مینی گیم یا محتوای خاص به هیچ وجه خوشش نمیآید، مجبور شود تا تایم معینی را جهت تجربه و یادگیری المانهای مختلف آن سپری کند.
برای مثال برای منی که شخصا هیچ ارتباطی با عناوینی چون Animal Crossing نمیگیرم، این واقعیت که مجبور شدم چیزی نزدیک به یک و نیم ساعت از وقت خودم را در محیط جزیره سردرگم شوم و فعالیتهای آن را انجام دهم، حقیقتا عذابآور بود. از این نظر بهتر بود سازندگان توضیحات و آموزشها را به نحو دیگر یا دستکم کوتاهتری ارائه میدادند و اگر مخاطب ابراز علاقه میکرد، خود تجربه این بخشها را ادامه میداد. همین عامل از نقاط ضعفی است که گریبان طراحان محتوای جانبی را گرفته است.
البته این تنها نمونه از عملکرد غیرمنطقی سازندگان نیست و در برههای از گیمپلی شما مجبور میشوید که برای یک باس فایت بسیار سخت و نامتعادل، چند ساعت فارم کنید تا لول پارتی و کاراکتر در حال کنترل خود را به چندین رقم بالاتر از لول باس برسانید. همچنین باید Equipment شخصیتها را هم به کل ارتقا بخشید و با آیتمهای بهتر جایگزین کنید. چنین موردی البته برای یک عنوان JRPG ضعف محسوب نمیشود. بلکه ضعف اصلی این است که اولا یک باس در یکی از مراحل بهشکلی احمقانه، چندین برابر سختتر از باسهای بعد از خود در لولها و چپترهای بالاتر باشد که طبیعتا پارتی لول بیشتری در آن موقع خواهد داشت.
دوما اصلا منطقی نیست شما مجبور باشید برای زدن باسی که لول Rec آن 41 است، تا لول 45 پارتی خود را ارتقا دهید و تجهیزات پنج ستاره در تمام کتگوریها برای کاراکترها تهیه کنید. البته این تنها نمونه چنین باس فایتهایی نیست و میتوان به باس نامتعادل اختاپوس غول پیکر قبل از باس نهایی خط روایی ایچیبان کاسوگا اشاره کرد. نبردی که به طرز مضحکی آزاردهنده و فرسنگها دشوارتر از باس فایت بعدی و نهایی است.
درمجموع نیز میتوان گفت که از حیث طراحی مراحل در کل با تجربه شاخص و فوقالعادهای طرف نیستیم. عنوانی که کلیت مراحل اصلی آن خلاصه شده به تماشای مکالمات و کات سینها، خرید و فروش و مبارزه باشد. طبیعتا در مراحل فرعی خود نیز وضع بدتری خواهد داشت. بهشکلی که خیلی از ماموریتهای فرعی عملا به تماشای یک سکانس مکالمه دوربین ثابت بدون صداگذاری، محدود شدهاند! یا مثلا ترکیبی از همین مکاملات ابتدایی و یکی دوتا نبرد کوچک هستند. اما دستکم میتوان خوشحال بود که سازندگان در طراحی همین سیستم کامبت و کات سینها متناسب با سبک اثر، حداقل کمکاری نکردهاند.
بهگونهای که شاهد یک کمپین داستانی اصلی با ۶۰ الی ۷۵ ساعت محتوای باکیفیت هستیم. از آن طرف هم ماموریتهای فرعی و محتوای جانبی متعددی در بازی گنجانده شدهاند که مدت زمان گیمپلی آن را به چیزی بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت افزایش میدهند. از این نظر با عنوانی پرمحتوا و غنی روبهرو هستیم مه میتواند ساعتها طرفداران این سبک از عناوین را سرگرم کند. شاید گروهی از همین محتواهای جانبی و مینی گیمها نیز ارزش تجربه داشته باشند اما در کل میزان جذابیت آنها بیشتر به خود فرد برمیگردد.
بسته به میزان سختگیری شما و چیری که به آن علاقه دارید و انتظارش را دارید، ممکن است چیزی بین ۲۰ تا حتی ۷۰ درصد محتوای مکمل بازی برایتان جذاب باشد. اما درمجموع و طی یک نتیجهگیری کلی میتوان گفت بیشتر فعالیتهای جانبی کیفیت مناسبی دارند اما اکثر ساب استوریها از نقصهای متعددی رنج میبرند.
در زمینه استفاده و کارکرد المانهای نقشآفرینی در هسته گیمپلی بازی یاکوزا، با یک قدم رو به جلو مواجه هستیم. گستره و تنوع آیتمها و آپشنهای ارتقا و شخصیسازی بیشتر از بازی قبل شده و انواع و اقسام انتخابها، جلوی روی کاربر قرار دارد. بهگونهای که عمق و کیفیت استفاده از برخی المانهای جهانباز و RPG بسیار بهتر از نسخه پیش شده است. هرچند هنوز با یک نمونه بینقص مواجه نیستیم، اما همین دستاورد هم لایق تشویق است.
با توجه به نقشآفرینیتر شدن بازی، اکنون با سیستمی مواجه هستیم که در درجه اول لول و سپس Equipment شما، نود درصد احتمال پیروزی یا شکست در نبردی مشخص را تعیین میکند. از این نظر با عنوانی بالانستر از نسخه پیشین مواجهیم اما همچنان این دو عامل از اهمیت بهسزایی برخوردار هستند. از همین جهت اگر اثر آپشنهای جذاب، کافی و مناسبی در جهت قویتر شدن در این بخشها در اختیار ما قرار نمیداد، این ایراد وارد بود که مبارزات تاکتیکی نیستند و صرفا با یک تجربه سطحی طرفیم. اما ریو گا گوتوکو با ارائه یک سیستم مناسب و تقریبا متعادل، جلوی وقوع این اتفاق را گرفته است.
در سراسر هر یک از شهرهای بازی، دهها فروشگاه وجود دارد، فروشگاههایی که علاوه بر آیتمهای بازیابی سلامت یا قابل خوردن گوناگون، سلاحهای متفاوتی را نیز عرضه میکنند. هر کدام از پروتاگونیستها پارتی خود را داشته و در شهری دیگر قرار دارد. هر کدام از کاراکترهای هر یک از پارتیها نیز از سلاح منحصر به فردی بهره میبرند. از این نظر، اینکه مطمئن باشید نسبت به لولی که در آن قرار دارید، کاراکترهای پارتیتان لباسها و سلاح مناسبی استفاده میکنند، از اهمیت بالایی برخوردار است. سلاحها و زرههای قوی هم در دانجنهای مختلف مراحل اصلی و فرعی پیدا میشوند، هم در فروشگاههایی خاص به فروش میرسند و هم قابلیت ارتقا سلاحهای فعلی موجود است.
دراصل مخاطب این آزادی را دارد که آیتمهای مورد نیاز خود را از هر راهی که ترجیح میدهد، به دست بیاورد. شما میتوانید سلاح اولیه هر کاراکتر را با پیدا کردن متریال های لازم و جمع کردن آنها در جریان انجام ماموریتهای مختلف، تا سطح آخر ارتقا دهید. یا اینکه هر از چندگاهی با پولهای خود، لوازمی جدید بخرید یا اینکه نه در دانجنها به دنبال آیتمهای گران بها، کاوش کنید. از این رو با سیستمی بهمراتب غنیتر از نسخه پیشین مواجه هستیم.
از آن سو لول آپ و لول تکتک کاراکترهای پارتی، فاکتور مهم دیگری است که در این زمینه هم استودیو سازنده دست مخاطب را باز گذاشته است. شما میتوانید اکس پی مورد نیاز خود را از راه مبارزات آزاد در شهر و با دستههای دشمنان تامین کنید.
میتوانید برای قویتر شدن طبقات مختلف دانجن بیانتها را کاوش کنید یا دست به دامان کالسیوم شوید. خوشبختانه بازی اینقدر کمپین طولانی و محتوای زیادی دارد که احتمالا تا اواسط تجربه خود، اصلا فقط با رفتن داستان هم، XP کم نخواهید آورد. اما جلوتر شاید مبجور شوید، سری به مراحل فرعی و ماموریتهای جانبی دیگر نیز بزنید. اما از آنجایی که گزینههای زیادی روی میز است و نبرد هم مستقیمترین و اصلیترین راه دریافت اکس پی، از این نظر احتمالا مشکلی نخواهید داشت و به آسانی راه خود را پیدا کرده و کمبود را برطرف خواهید کرد.
از این نظر شاهد یک سیستم غنی و کارآمد برای خرید و فروش، ارتقا تجهیزات و لول آپ هستیم. مهارتهای جدیدی به شکل خودکار با لول آپ شدن در دسترس کاراکترهای مختلف قرار میگیدند و از آن سو نیز نوار HP و MP و دمیج آنها نیز به طور خودکار افزایش مییابد. البته همچنان میتوانید مهارتهای خود را برای استفاده در منو ، نتخاب و دستکاری کنید. شخصیسازی به مراتب محدودتر کار شده، اما اسکینهای جذابی را به بازی افزوده است. برای هر کاراکتر چیزی بین پنج تا ده ست لباس مختلف وجود دارد که در مغازههایی خاص در نقشه هر شهر، قابل تعویض هستند.
باتوجه به تمام نکات گفته شده، میتوان گفت که ریو کا گوتوکو در خلق یک JRPG گسترده، عملکرد مطلوبی از خود برجای گذاشته است. عملکردی که باتوجه به وسعت بازی، حقیقتا ارزشمند است. المانهای مختلف سبک نقشآفرینی، بهخوبی در بازی تزریق شدهاند و تمام مکانیزمهای حاضر در بازی قبلی هم یا عینا بازگشتهاند و یا بسیار پیشرفت کردهاند.
هوش مصنوعی ساحت دیگری است که شاهد عملکرد بهتر بازی در آن نسبت به خیلی از عناوین هم سبک هستیم. هوش مصنوعی چه برای دشمنان و چه اعضای پارتی، بسیار خوب و باکیفیت طراحی شده است. اعضای مختلف پارتی در حالت نبرد اتوماتیک، حکم یک سری مجسمه بیخاصیت را ندارند و عملکرد هوشمندانه و مطلوبی از خود به جای میگذارند. از آن طرف دشمنانی نیز که در سراسر شهر پرسه میزنند هم از هوش مصنوعی خوبی بهره میبرند. آنها خیلی زود اگر شما را ببینند، متوجه حضورتان خواهند شد و در صورت فرار، تا مسافتی نسبتا طولانی و با سرعتی بالا به تعقیب پروتاگونیست قصه خواهند پرداخت.
همین عامل فرار از دست دشمنان را بهشکلی اصولی تبدیل به کاری سخت کرده و تصویری منطقیتر از آن را ارائه داده است. از آن سو هم از یکایک اعضای مختلف پارتی، یک عضو کمککننده و مکمل بینظیر و حیاتی ساخته شده است. مکملی که حضور او واقعا روی گیمپلی تاثیری مشهود میگذارد و بدون حضور حتی یک کاراکتر مکمل، ضربه مهلکی به شالوده مبارزات میخورد. این نشان از موفقیت ریو گا گوتوکو در خلق یک هوش مصنوعی قوی و عادلانه برای کاراکترهای مثبت و منفی جهان خودش است.
باسها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و عملکردی منطقی در جریان نبردها با گستره وسیعی از توانایی های مختلف را به نمایش میگذارند. عاملی که خود مهر تائیدی دیگر بر ادعای ما مبنی بر وجود یک هوش مصنوعی خوب در بازی یاکوزای جدید و برخلاف بیشتر نسخههای نسخههای پیشین است.
سخن پایانی
ناشر بازی، نسخه PS5 این اثر را برای نقد و بررسی در اختیار رسانه گیم پالت قرار داده است
درنهایت به پایان مقاله خود رسیدهایم. جایی که پس از مسیری که همراه یکدیگر طی کردیم، آماده یک جمعبندی نهایی هستیم. Infinite Wealth بهسادگی یکی از بهترین و بزرگترین بازیهای سری Like a Dragon است. وعدهها و تبلیغاتی که سازندگان قبل عرضه اثر مرتبا ارائه میکردند، ابدا توخالی و پوچ نبودند. زیرا که با محصولی مواجهیم که حقیقتا بزرگترین، طولانیترین، اولین گیم نسل نهمی و هفتاد دلاری استودیو و یکی از بهترین بازیهای فرانچایز خود است. در هر زمینهای که فکرش را بکنید، با کیفیت بالایی مواجه هستیم. بهشکلی که حقیقتا با اثری فاخر و گسترده روبهرو هستیم.
البته همه این نقاط مثبت درخشان، نباید جلوی دید منطقی ما را بگیرند. حقیقت ماجرا این است که ساخته جدید ریو گا گوتوکو همچنان در برخی ریزهکاریهای گرافیکی و کیفیت کلی بصری در حد عناوین AAA نسل جدید ظاهر نشده است. برای مثال کیفیت چهرهها در گیمپلی و کات سینها بینظیر است اما در مکالمات دوربین ثابت متعدد بازی، در سطح ناامیدکنندهای پایین است. در نگاهی کلی نیز از نظر بصری با تجربهای بسیار پایدار و باکیفیت چه در زمینه طراحی محیطها، چه سینماتوگرافی و چه عملکرد فنی مواجه هستیم. اما باوجود همه اینها، نسخه جدید بازی یاکوزا جدید، هنوز هم آن بازی انقلابی و رشد بزرگ بصری نیست که استودیو سازنده بارها، وعدهاش را داده بودند.
از آن سو با یک تجربه داستانی بینظیر مواجه هستیم. شخصیتپردازی اکثر کاراکترها، عمیق، مثالزدنی، دقیق و کامل است و بهسادگی همذاتپنداری مخاطب را برمیانگیزانند. شیوه روایت داستان هم، چه در بخش برملا شدن رازهای قصه و مدیریت پلات توئیستها، چه در زمینه تأثیرگذاری عاطفی و چه ریتم روایی، عملکرد مطلوبی دارد. البته در اینجا نیز با چند کاراکتر کاغذی و از ریتم افتادن مقطعی داستان، خصوصا در برخی از چپترهای ثلث اول قصه، مواجه هستیم. گرچه درمجموع سطح داستانگویی جدیدترین نسخه مجموعه Like a Dragon بهقدری محشر است که چنین مشکلاتی، هیچ آسیبی به بدنه آن نزدهاند و قابل چشمپوشی هستند.
پایانبندی از هر جهت، بینظیر انجام پذیرفته است. وجود تعداد زیادی کاراکتر، انسانی، کاملا پرداخت شده و فراموشناشدنی و یک روایت جنایی اصولی و جذاب پرشده از پیامهای فرامتنی و اخلاقی، ارزشی بیش از این دارند که کلیت قصه با چنین ایرادات ریزی، لطمه بخورد. از طرف دیگر و از حیث سمعی با یک شاهکار مواجه هستیم. صداپیشگی و صداگذاری در یک کلام بینقص، ستودنی و خارقالعاده است. از آن سو موسیقی هم سطح کیفی رضایتبخش و مناسبی دارد.
گیمپلی نسخه جدید بازی یاکوزا را میتوان نسخه تکمیلشده و بسیار بهتر عنوان سال ۲۰۱۹ به شمار آورد. سیستم مبارزات نوبتی بازی، شدیدا جذاب کار شده و بهتر از همیشه شده است. همچنین محتوای بسیار زیادی در بازی گنجانده شده و از این نظر واقعا با یکی از گستردهترین و عظیمترین JRPGهای سالهای اخیر طرف هستیم. البته که لازم به گفتن نیست، بخش زیادی از داستانکهای فرعی مثل همیشه، جذابیت کافی ندارند. اما محتوای جانبی و مینی گیمها از کیفیت قابل قبولی برخوردارند و قطعا نظر عمده پلیرها را به خود جذب خواهند کرد.
سطح لول دیزاین خوب و سطح هوش مصنوعی در نسخه جدید بازی یاکوزا بسیار عالی است. هنوز برخی کم و کاستیها در زمینه پیادهسازی المانها و جنبههای نقشآفرینی در گیمپلی بازی مشاهده میشود. اما در کل از این نظر هم با یک پیشرفت بسیار بزرگ نسبت به نسخه قبلی مواجه بودهایم. بهگونهای که اکنون از نظر کم و کیف المانهای RGP با یک تجربه عالی اما نه بینقص، طرف هستیم.
جدیدترین ساخته استودیو Ryu Ga Gotoku خوشبختانه به بسیاری از وعدههایی که داده بود، جامع عمل پوشانیده است. عنوانی که از هر نظر یکی از بهترین بازیهای مجموعه بوده و چه برای طرفداران قدیمی و چه مخاطبانی که از فرمت همیشگی سری بازی یاکوزا خسته شدهاند و به دنبال تنوع بودند یا آنهایی که از نسخه سال ۲۰۱۹ با سری آشنا شدهاند، به یک اندازه جذاب خواهد بود و تجربه آن واجب است.
از آن طرف با یک بازی پرمحتوا و عظیمترین عنوان ساخته شده به دست Ryu Ga Gotoku مواجهیم. همه این دلایل نشان میدهند که اگر طرفدار مجموعه بازی یاکوزا هستید، باید همین الان به سراغ تجربه بازی بروید و Infinite Wealth انتخابی بدیهی برای شماست. همچنین اگر آشنایی با بازی یاکوزا ندارید و این اولین باری است که میخواهید قدم به دنیای سری بگذارید، Infinite Wealth احتمالا، همچنان تجربه جذابی برای شما از سری بازی یاکوزا، خواهد بود. البته به شرطی که با برخی مشکلات ریز توضیح داده شده که اثر در هر بخش با آنها دست و پنجه نرم میکند، مشکلی نداشته باشید.
نقد و بررسی
Like a Dragon: Infinite Wealth
جدیدترین ساخته استودیو Ryu Ga Gotoku خوشبختانه به بسیاری از وعدههایی که داده بود، جامع عمل پوشانیده است. عنوانی که از هر نظر یکی از بهترین بازیهای مجموعه بوده و چه برای طرفداران قدیمی و چه مخاطبانی که از فرمت همیشگی سری خسته شدهاند و به دنبال تنوع بودند یا آنهایی که از نسخه سال ۲۰۱۹ با سری آشنا شدهاند، به یک اندازه جذاب خواهد بود و تجربه آن واجب است. از آن طرف با یک بازی پرمحتوا و عظیمترین عنوان ساخته شده به دست Ryu Ga Gotoku مواجهیم. همه این دلایل نشان میدهند که اگر طرفدار مجموعه هستید، باید همین الان به سراغ تجربه بازی بروید و Infinite Wealth انتخابی بدیهی برای شماست. همچنین اگر آشنایی با فرانچایز مورد بحث ندارید و این اولین باری است که میخواهید قدم به دنیای سری بگذارید، Infinite Wealth احتمالا، همچنان تجربه جذابی برای شما خواهد بود. البته به شرطی که با برخی مشکلات ریز توضیح داده شده که اثر در هر بخش با آنها دست و پنجه نرم میکند، مشکلی نداشته باشید.
مثبت
- ارائه چیزی حدود ۱۶۰ ساعت محتوا برای سرگرم کردن مخاطب
- وجود طیف وسیعی از مینی گیمها و محتوای غنی
- سطح هوش مصنوعی با توجه به سبک اثر، بسیار عالی و مثالزدنی است
- سیستم مبارزات جذاب و اعتیادآور
- افزایش کیفیت و عمق اکثر المانهای نقشآفرینی اثر
- صداپیشگی خارقالعاده و بینقص در کنار صداگذاری عالی
- طراحی بسیار خوب چهرهها در لحظات گیمپلی و سینماتیکها
- ارائه یک تجربه تقریبا بینقص، پایدار و باکیفیت از منظر فنی
- سینماتوگرافی و تنوع محیطی بسیار عالی
- شخصیتپردازی درجه یک و محشر بسیاری از کاراکترهای اصلی و فرعی
- پرداخت مناسب به سیر تحول کاراکترها و وجود پیامهای فرامتنی، اخلاقی و حتی سیاسی ارزشمند در دل داستان
- روایت داستانی معرکه و وجود پیچشها و افشاهای متعدد، جذاب و فکر شده در کنار ریتم مناسب و درگیرکننده داستان
- انتقال بینظیر عواطف و احساسات به مخاطب در کنار یک پایانبندی حماسی، نمادین، احساسبرانگیز و از هر جهت فوقالعاده و کاملا قانعکننده
منفی
- کیفیت فاجعهبار انیمیشنها در سکانسهای متعدد مکالمات دوربین ثابت و بدون صداگذاری
- هنوز جزئیات و تراکم بافتها و تکسچرها و در کل سطح بصری اثر به عناوین پیشتاز نسل فعلی نرسیده است
- طراحی پسزمینه و دورنماها در برخی محیطها، ضعیف انجام شده است
- از ریتم افتادن مقطعی داستان در ثلث ابتدایی و ضعف در پرداخت چند آنتاگونیست ثانویه و مکمل قصه
- موسیقی میتوانست مانند برخی از بهترین بازیهای سری، سطح کیفی بالاتری داشته باشد
- هنوز هم در زمینه پیادهسازی صحیح برخی المانهای نقشآفرینی، کاستی وجود دارد
- طراحی مرحله ابتدایی و فاجعهبار اکثر مراحل فرعی و گروهی از فعالیتهای جانبی
خسته نباشید
نقد و بررسی کامل و مفیدی
بعد از خوندنش دیگه به راحتی میتونم تصمیم بگیرم که باید این اثر رو تجربه کنم یا نه .
واقعا میشه گفت کاملترین نقد فارسی از این بازی بود
هرچی بازی از یاکوزا بازی کردین به کنار، واقعا این بازی بهترین و یاکوزاترین یاکوزاست ، اگه حتی ژاپنی باز نیستید اینو بازی کنید