در این مقاله قصد داریم تا داستان بازی Spider-Man 2، یکی از شاهکارهای سالهای اخیر را با یکدیگر بررسی کنیم. پس با گیم پالت همراه باشید.
بالاخره و پس از سالها انتظار نسخه دوم شاهکار Insomnaic Games یعنی بازی Spider-Man 2 منتشر شد. بازی که در همان روزهای آغازین ورودش، سر و صدای بشدت زیادی را راه انداخت. در بررسی بازی Spider-Man 2 اشاره کردیم که این بازی با گیم پلی صیغل خورده جذاب، داستان درگیر کننده و گرافیک چشم نوازش نظر بسیاری از اهالی دنیای گیم را به خود جلب کرد.
طی این مقاله به بررسی و شرح کامل داستان بازی Spider-Man 2 خواهیم پرداخت. طبیعی است که اگر هنوز بازی را تجربه نکردهاید، این مقاله را نخوانید چرا که پایان داستان برایتان اسپویل خواهد شد!
خلاصهای از روند داستان از ابتدای بازی
داستان بازی Spider-Man 2، با پیتر و مایلز آغاز میشود، جایی که هر دوی آنها در تلاشند تا در قالبی خارج از لباس مردعنکبوتی در دنیای بیرون راه خود را پیدا کنند. پیتر متوجه میشود که برایش غیرممکن است تا بتواند یک شغل را برای خودش نگه دارد و مایلز در همان دورانی است که باید برای قبولی در دانشگاه اقدام کند.
بعد از خنثی کردن حملهای از سوی مردشنی، پیتر به خانه باز میگردد تا اوقاتش را با مری جین بگذراند. اما در همین حین هری آزبورن، پسر نورمن آزبورن و دوست دوران کودکی پیتر پیدایش میشود. هری از یک بیماری دژنراتیو رنج میبرد اما دکتر کانرز موفق شده است برای آن درمانی در قالب یک لباس پیدا کند. سپس هری به پیتر نشان میدهد که در حال تاسیس یک مرکز تحقیقاتی چشمگیر به اسم بنیاد امیلی-می است که به یاد عمه می و امیلی آزبورن نامگذاری شده است.
این بنیاد یک هدف دارد: شفای جهان. پیتر تصمیم میگیرد به عنوان هم بنیان گذار به هری بپیوندد. در همین حین، کریون شکارچی به واسطه تبهکاران و ابرقهرمانان، به نیوروک کشیده میشود. او و شکارچیانش بسیاری از بدترین تبهکاران را از زندان آزاد میکنند، از جمله مارتین لی یا همان مستر نگاتیو (در قسمت اول به عنوان دشمن اصلی بازی معرفی شد) که همین موضوع مایلز را به فکر گرفتن انتقام پدرش از مارتین لی میاندازد.
بعدتر در طول داستان بازی Spider-Man 2 مشخص میشود که کریون در حال مرگ بر اثر سرطان است اما او نمیخواهد به این راحتیها تسلیم بیماریاش شود. در عوض او تلاش میکند تا همتای خود را پیدا کند، کسی در نبردها بتواند به عنوان همراه و جانشین خوبی برایش باشد تا در آینده جای او را بگیرد.
شکارچیان کریون به جزیره Coney حمله میکنند که باعث مرگ شهروندان زیادی در آن منطقه میشود و پیتر نیز به این موضوع پی میبرد که این مبارزه و ماموریت از توانش خارج است. در همین حین است که لباس مخصوص هری آزبورن به کمک میآید، یک لباس مشکی و سفید عجیب و غریبی از پیچک و یک ماده نفت-مانند. هری و پیتر با کمک یکدیگر موفق میشوند جزیره را نجات دهند.
در ادامه هردوی آنها تصمیم میگیرند به عنوان دو ابرقهرمان با یکدیگر همکاری کنند، اما این رویا به طرز قابل پیش بینی، دیری نمیپاید. بعد از اینکه هری و پیتر به دنبال کریون میگردند، بالاخره با او روبرو میشوند. با این حال این رویارویی طبق نقشه پیش نرفته و کریون موفق میشود هردوی آنها را شکست دهد. این مبارزه سهمگین با چاقو خوردن پیتر و مرگ لحظهای او پایان مییابد. با این حال لباس مخصوص هری، به سمت پیتر میرود تا جان او را نجات دهد.
در این مدت پیتر سعی میکند که لباس را هرطور که شده با هری بازگرداند اما نمیداند که چگونه باید اینکار را انجام دهد. با این حال قبل از اینکه موفق به انجام اینکار شود، کریون مارمولک خفته را در بدن دکتر کانرز تزریق میکند. پیتر با استفاده از لباس هری موفق میشود مارمولک عظیمالجثه را بکشد و متوجه میشود که در عمل آن لباس چقدر قدرتمند است. پیتر اما ناگهان شروع به رفتارهای نامنظم و گستاخانه میکند، در حالی که احساس خشم و خشونت فزایندهای را در درون خود احساس میکند.
او همچنین نظر خود را درباره اینکه لباس را به هری برگرداند تغییر میدهد، حتی با وجود اینکه هری به او اعتراف میکند که بدون آن لباس قادر به زندگی کردن نخواهد بود. در نهایت پیتر با حمله کردن به مایلز و مری جین نهایت خوی وحشیگری خودش را نشان میدهد. همین موضوع منجر به ربوده شدن مایلز توسط کریون میشود که او را وادار به مبارزه با مستر نگاتیو میکند. او نیز به مغز مایلز نفوذ کرده و درباره گذشتهاش یاد میگیرد.
مایلز در نهایت مارتین لی را نجات داده و او را از بازی خارج کرده و به او میگوید که از مردعنکبوتی کمک بگیرد. پیتر تا حدودی با ناراحتی، مکان مایلز را پیدا کرده و برای نجات دادن او میرود. پس از رویارو شدن به کریون، اکنون مایلز با پیتر روبرو میشود چرا که پیتر گمان میکند مایلز لباس را برای خودش میخواهد. بعد از مبارزهای سهمگین، مایلز با وارد کردن آسیب به قدر کافی و با کمک صدای زنگ، موفق میشود تا به پیتر در جدا شدن آن لباس و ویروس، کمک کند.
ونوم وارد میشود!
پس از آنکه پیتر، سیمبیوت (ماده تشکیل دهنده لباس هری) را از خودش جدا میکند، یک نمونه محافظت شده از آن را نزد دکتر کانرز میبرد تا بفهمند که آن ماده از چه چیزی تشکیل شده است. اما هنگامی که به آزمایشگاه میرسند، پیتر و دکتر کانرز با هری در حال مرگ مواجه میشوند. هری ادعا میکند که پیتر با دادن سیمبیوت به او حاضر به نجات دادنش نیست.
آن نمونه سیمبیوت در محفظه اما موفق میشود تا خودش را آزاد کرده و دوباره با بدن هری پیوند بخورد. سپس میبینیم که هری به نسخه کلاسیک ونوم تبدیل شده و پس از آنکه پیتر را به راحتی شکست میدهد، به سرعت سراغ شرکت آزکورپ میرود (در اینجا کنترل ونوم دست بازیکن است). پس از حمله به آزکورپ، ونوم به وسط میدان تایمز میپرد و به تخریب شهر ادامه میدهد.
پس از این اتفاقات و در ادامه داستان بازی Spider-Man 2 سر و کله کریون پیدا میشود. او اکنون مطمئن میشود که همتای خود را پیدا کرده است، کسی که بتواند مرگی که میخواهد را به او هدیه دهد. ونوم موفق میشود تا بر کریون غلبه کند و کریون با دانستن شکستش از سیمبیوت تشکر میکند. ونوم در پایان سر کریون را گاز گرفته و او را میکشد! هری بعد از این اتفاق دچار عذاب وجدان جزئی شده و به ملاقات مزار مادرش میرود تا از او راهنمایی بگیرد. اینجاست که سیمبیوت ونوم، صدای مادر هری را تقلید کرده و او را گول میزند تا باور کند که با ایجاد دنیایی از سیمبیوتها، در نهایت میتواند تمام دنیا را شفا دهد.
نجات پیتر پارکر
پیتر متوجه میشود که ونوم در حال تبدیل تمام شهروندان به سیمبیوت است. او هنگامی که به خانه باز میگردد، مری جین را در حال برقراری یک تماس ویدیویی با هری میبیند. هنگامی که او به خانه میرسد، پس از مشاجره کوچکی که با هری دارد، با وحشت میبیند که چگونه ونوم یک سیمبیوت را به بدن مری جین متصل میکند و او تبدیل به یک شرور دنیای مارول، یعنی Scream (اسکریم) میشود.
پس از یک باس فایت نسبتا طولانی، پیتر موق میشود مری جین را نجات دهد.
او سپس به دنبال ونوم میرود و در نهایت او را در یک بانک مییابد. پیتر و مایلز سعی میکنند دشمنان سیمبیوتی را از بین ببرند اما موفق به انجام اینکار نمیشوند چرا که تعداد آنها بسیار زیاد است. در همین حین اثرات باقیمانده آلودگی سیمبیوت در پیتر خودش را نمایان میکند. پس از آن است که مارتین لی سر میرسد و سعی میکند تا با ورود به ذهن پیتر و یافتن علت این آلودگی، در از بین بردنش به مایلز کمک کند.
هنگامی که مارتین لی و مایلز وارد ذهن پیتر میشوند، پس از مواجهه با شروران مختلفی از گذشته هری، منبع آلودگی را پیدا میکنند. لی متوجه میشود برای نجات پیتر باید تمام قدرت خود را به سیمبیوت منتقل کند. او این کار را در حالی انجام میدهد که مایلز مهاجمین سیمبیوت را از بین میبرد. آنها موفق میشوند تا جان پیتر را نجات دهند. انتقال قدرتهای لی، سیمبیوت درون پیتر پارکر را به قدرت ضد ونوم تبدیل کرده و لباس سفید سیمبیوت را به او میدهد.
مارتین لی پس از آن آنجا را ترک میکند، بدون قدرت و قول میدهد که به یاد آورد که کیست و کارهای خوبی را در دنیا انجام دهد. پیتر سپس رد ونوم را تا آزمایشگاه آسکورپ میزند، جایی که در آن شهاب سنگی را مییابد که همراه سیمبیوت به زمین آمده و به نظر میرسد منبع اصلی قدرت آن است. این موضوع باعث میشود تا ونوم نسبت به وجود آن سنگ در آزمایشگاه حساس شده و با نورمن آزبورن روبرو شود.
نورمن از ونوم میخواهد تا پسرش را به او برگرداند که ونوم میگوید: ما پسر تو هستیم! سپس ونوم به نورمن آزبورن توضیح میدهد که او اکنون قوی و قدرتمند است، درست همان چیزی که پدرش همیشه از پسرش میخواست. پیتر برای نجات نورمن آزبورن از آن مخمصه وارد میشود. در همین هنگام ونوم هر دو تکه شهاب سنگ را قبل از فرار کردن گرفته و با یکدیگر پیوند میدهد.
دکتر کانرز افشا میکند که هنوز هم میتواند ونوم را متوقف کند اما برای اینکار باید هری را بکشد. نورمن آزبورن نیز در همین اصناف از پیتر میخواهد که هر طوری که شده پسرش را از شر ونوم و سیمبیوت نجات دهد.
شفا دادن دنیا
داستان بازی Spider-Man 2 اینگونه ادامه مییابد که نیویورک به طور کامل توسط سیمبیوت ونوم تسخیر شده است، به همراه ساقههای بزرگی که در اطراف آسمان رشد کردهاند. پیتر پس از مدتی تلاش برای نجات مردم، جایی که ونوم پنهان شده است را پیدا میکند. مایلز از پیتر میخواهد که برای چند دقیقه دست نگه دارد تا با یکدیگر به لانه او بروند، چرا که هیلی در مشکل است. پیتر متوجه میشود که نمیتواند برای این اتفاق منتظر مانده و خودش به تنهایی وارد لانه ونوم میشود. او در میان انبوهی از سیمبیوتها قرار میگیرد اما میتواند با همه آنها مبارزه کند. او سپس به دنبال ونوم میرود، که حالا از پیتر درخواست کمک داشته و میگوید به او احتیاج دارد.
ونوم میگوید قبل از انتقال یک رویا به پیتر، میخواهد چیزی به او نشان دهد. هری توضیح میدهد که اکنون شفا پیدا کرده است و با تسلط سیمبیوتها بر جهان، میتوان همه دنیا را شفا داد. ونوم میگوید که به پیتر در کنار خود نیاز دارد و جای شهاب سنگها را به پیتر میگوید. در همین لحظه مایلز از راه میرسد با ایجاد یک سوراخ بزرگ در سقف، راه فراری برای هر دوی آنها بسازد.
مایلز، مری جین و پیتر در خانه پیتر باهم ملاقات کرده و نقشهای برای باز پس گرفتن شهاب سنگها از ونوم و شکست دادنش طراحی میکنند.
پیتر میگوید که ونوم او را تعقیب خواهد کرد، مایلز با سیمبیوتها مبارزه کرده و مری جین نیز شهاب سنگ را میدزدد. سپس به شتابدهنده درون بنیاد امیلی-می رفته تا با استفاده از آن شهاب سنگ را نابود کنند.
رویارویی نهایی
هر سه آنها به پارک نیویورک، جایی که شهاب سنگ در آن پنهان شده است رسیده و علیرغم آنکه مری جین به سیمبیوتها برخورد میکند، موفق میشود شهاب سنگ را بدزدد و با مایلز نیز با مبارزه و شکست سیمبیوتها، به همراه مری جین از لانه سیمبیوت، فرار میکند. در جای دیگر، ونوم به پیتر پارکر میرسد و او را به مدرسه قدیمی خود و هری که اکنون در هوا معلق است میبرد.
آن دو سپس در آنجا با یکدیگر درگیر شده و در حین مبارزه درباره دوستی خود بحث میکنند. پس از یک باس فایت طولانی، ونوم پیتر را میگیرد، پیتر که در حال خفگی ناشی از فشار دستان ونوم است، به او میگوید مهم نیست که ونوم با او چه کند، چرا که او هرگز نمیخواهد دنیا را به همراه او شفا دهد. ونوم در اینجا حس میکند که شهاب سنگ دزدیده شده است. با کمک بالهای خفاش مانندی که به طور ناگهان در پشت او ظاهر میشوند، به همراه پیتر که در دستش است، به پرواز در میآید تا شهاب سنگها را پس بگیرد.
در همان زمان مایلز و مری جین به بنیاد امیلی-می رسیده تا شهاب سنگ را نابود کنند. با این حال همزمان با ورود آنها به آزمایشگاه، ونوم نیز به سراغ آن دو میآید در حالی که پیتر در دستان او از حال رفته است. پس از آن مایلز یک مبارزه طولانی با ونوم بالدار دارد. پیتر پس از به هوش آمدن، به همراه مایلز در هوا با ونوم بالدار به مبارزه میپردازد. آن دو موفق میشوند تا بر ونوم غلبه کنند و مایلز به سرعت شهاب سنگ را در شتاب دهنده قرار داده تا نابودش کند و پیتر به مبارزه با ونوم در آسمان ادامه میدهد.
پیتر چند بار موفق شده تا از سد سیمبیوت ونوم که به دور هری احاطه شده است عبور کرده به هری برسد که میگوید پیتر باید او را بکشد.
آنها با یکدیگر مبارزه میکنند تا اینکه هری بالاخره موفق میشود سیمبیوت را از روی سینهاش کنار زده و به پیتر میگوید الان این کار را انجام بده! سپس پیتر از قدرت ضد ونوم خود برای از بین بردن قدرت ونوم استفاده میکند.
پس از مقاومت، پیتر موفق میشود تا سیمبیوت را از بین ببرد و به دوستش میگوید که او را دوست دارد، قبل از آنکه هری به واسطه ضربهای که به او وارد شده، به ظاهر بمیرد. در همان حین نیز شتاب دهنده خاموش شده و با از بین بردن شهاب سنگ، چنگال سیمبیوت بر فراز آسمان شهر را میشکند. سیمبیوت ونوم تبخیر شده و از بین میرود.
پیتر به سراغ هری رفته و به او میگوید که چقدر متاسف است.
مایلز به سرعت به سراغ آنها رفته و سعی میکند با الکتریسته موجود در لباسش هری را احیا کند. او موفق میشود برای چند ثانیه او را بیدار کند اما با نبض ضعیف هری، دوباره بیهوش میشود. پیتر هری را به بیرون میبرد، جایی که نورمن آزبورن در کنار آمبولانسی که فرود آمده منتظر است.
مایلز و پیتر کمک میکنند تا هری را روی برانکار قرار دهند. نورمن بر سر هر دوی آنها فریاد میکشد: چیکار کردید؟! پیتر فقط به آرامی میتواند بگوید که متاسف است. سپس نورمن آزبورن به همراه پسرش به سمت بیمارستان پرواز میکند.
ونوم شکست داده شد
مدتی بعد هری را میبینیم که روی تختی در خانه آزبورن دراز کشیده است. مشخص میشود که هری به کما رفته و شانس بازگشت او بسیار کم است. نورمن از دکتر میخواهد که پسرش را نجات دهند. او با عصبانیت عصایی را که به عنوان هدیه برای پسرش خریده بود را برداشته و وسایل اتاق را با آن میشکاند. پیتر و مری جین در حالی که نورمن مشغول از بین بردن وسایل است، به آرامی آنجا را ترک میکنند.
پس از آن آرام شدن و دست برداشتن از شکاندن وسائل، نورمن آزبورن تماسی گرفته و از کسی میخواهد که سرم G را آماده کند. در ادامه متوجه میشویم که مری جین در حال ضبط یک پادکست جدید است، در کنار نامهای که تاکید میکند او با پیتر زندگی میکند. بعد از اتمام ضبط پادکستش، متوجه میشود که پیتر در حال پخت غذا برای مایلز، مادرش گانکه و هایلی است.
پیتر مری جین را به بیرون میبرد و به او نشان میدهد که در گاراژ خانه، مشغول راه اندازی دوباره بنیاد امیلی-می است. در همان حین پیتر هشداری را بر روی تلفن همراهش مبنی بر مشکلاتی که مربوط به مردعنکبوتی است و باید حل و فصل شود را دریافت میکند. مری جین از پیتر میپرسد که آیا به مایلز گفته است؟ پیتر برای مایلز شروع به توضیح دادن میکند اما مایلز او را متوقف میکند و میگوید همه چیز را بر عهده میگیرد.
مایلز به پیتر میگوید که فعلا برای مدتی فقط پیتر پارکر باشد و خودش نقش مردعنکبوتی را بر عهده میگیرد. در ادامه مایلز اشاره میکند که ممکن است در آینده به کمک پیتر احتیاج داشته باشد. پیتز نیز به او اطمینان میدهد که همیشه در کنارش خواهد بود. مایلز نیز با تار زدن از او دور میشود و پیتر را که اکنون نیمه بازنشسته شده است، ترک میکند. اکنون او میتواند زندگی خود را در کنار مری جین بسازد. در اینجا داستان بازی Spider-Man 2 به پایان میرسد.
جمع بندی
در این مقاله داستان بازی Marvel’s Spider-Man 2 را به صورت خلاصه با یکدیگر بررسی کردیم. البته که جای جای بازی مملو است از اتفاقات داستانی و جزئیات ریز و درشتی که گیمرها را برای ساعتها سرگرم خود خواهد کرد اما روند کلی و خط اصلی داستان بازی از این قرار است.
در این مقاله به جزئیات گیم پلی و همچنین صحنههای پایانی پس از تیتراژ اشارهای نشد. قطعا تجربه دوباره و دوباره این اثر خالی از لطف نیست و داستان بازی این قسمت، همانند قسمت قبلی علاوه بر روایت جذاب، قدرت تکرار پذیری بالایی را نیز دارد؛ به خصوص اگر از شکارچیان تروفی باشید و قصد پلاتینیوم کردن بازی Spider-Man 2 را داشته باشید. به نظر شما آیا داستان قسمت دوم سری مردعنکبوتی استودیوی Insomniac توانسته انتظارات را برآورده کند؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را درباره قسمت دوم سری Marvel’s Spider-man به اشتراک بگذارید.