این یک حقیقتی است که مجموعه اسپایدرمن یا همان مردعنکبوتی خودمان، هیچگاه کهنه نمیشود و بالاخره داستان ماورایی شرکت مارول به گونههای مختلفی ادامه پیدا میکند تا ببینیم در جهانهای مختلف Spider-Verse چه اتفاقاتی میافتد و در نهایت به کجا کشیده میشود. بازی Spider-Man 2 به تازگی برای کنسول پلیاستیشن ۵ منتشر شده و در این مقاله از رسانه گیم پالت به بررسی بازی اسپایدرمن ۲ میپردازیم.کمپانی سونی یکی از شرکتهایی بود که از همان بدو کار، با همکاری استودیو جهانی مارول توانست تا مجموعه تلویزیونی به نام Spider-Man را خلق کند که ما برای سالها آن را به عنوان یک محصول ابرقهرمانی هیجانانگیز و دوستداشتنی میشناسیم. هرچند که اکثر محتوای تلویزیونی و انمیشینی از این مجموعه بسیار گسترده، اکثراً موفق از آب درآمدهاند و این پروسه همچنان ادامه دارد. اما سونی همیشه یک قطعه پازل گم شده در بازیهای ویدیویی داشت که تا همین چند سال پیش نمیدانست چگونه باید آن را پیدا کند.
خوشبختانه، استودیوی بازیسازی اینسومنیاک گیمز (Insomniac Games) همان تیم تولیدی بود که توانست بعد از سالها عرضه بازیهای مختلف از مجموعه مردعنکبوتی، جای پیدا کردن پازل گمشده سونی، قطعهای را تولید کند که برای سالها به یادگار بماند و به خاطر ایدهپردازیهای داستانی و روایت بی نقصی که داشت، کاری کند که بازی اسپایدرمن ۲ با سیل انتظاراتی که پشتش خوابیده بود، در ۲۴ ساعت اول فروشش رکورد درآمدزایی بازیهای پرچمدار و کلکسیونی پلیاستیشن از جمله مجموعههای God of War و The Last of Us را بشکند و به نقطه عطف تازهای دست پیدا کند.
ایجاد یک دنباله برای محصولی که به واسطه نسخه اولش یعنی بازی Spider-Man 2018 و حتی نسخه تکمیلکنندهاش یعنی بازی Marvel’s Spider-Man: Miles Morales کمترین ایراد و مشکلی داشت، بیش از حد سخت است؛ چراکه یک تیم بازیسازی نه تنها باید تمام الگوریتمهای عالی محصول قبلیاش را حفظ کرده، بلکه باید آنها را به خاطر قرار گرفتن در نسل جدید و داشتن فناوریهای بهروزتر ارتقاء داده تا مخاطبان را با مسیرها و ایدههای تکراری روبهرو نکند.
نکته جالب توجهای که استودیوی بازیسازی اینسومنیاک گیمز با بازی Spider-Man 2 انجام داده، در مقیاس خودش بسیار بزرگ و استثنائی است. آنها باید زندگی دو اسپایدرمن که یکی از آنها بسیار محبوبتر از دیگری است را باهم ادغام کرده و به رقابت اصولی بین دو ابرقهرمان فانتزی با کنشهای هیجانی ایجاد کند که قلب مخاطبان را به تپش بیاندازد. سوالی که شاید در همین ابتدای کار به ذهنتان خطور کرده و دوست داشته باشید به جوابش برسید، این است که ما در بازی اسپایدرمن ۲ چه انتظاراتی را باید نسبت به نسخه اول داشته باشیم؟ بگذارید به طور خلاصه جوابتان را بدهم که تجربههایتان از بازی اول را در هر زمینهای دو برابر کنید. نقشه بازی، روایت، آیتمها، قابلیتها و هرچیزی که فکر میکنید، ۲ برابر بزرگتر و در عین حال بهتر از محصولی است که ۵ سال پیش تجربهاش کرده بودهاید.
شاید برخی از شما مخاطبانی که اکنون در حال مطالعه کردن این مقاله هستید، مثل من تا روز انتشار هیچ اطلاعات و تریلری را دنبال نکردهاید و میخواستید تا تجربهای خیل خاص از بازی اسپایدرمن ۲ داشته باشید. اگر شرایط اینطور برایتان رقم خورده، بگذارید ابتدا به سراغ داستانی برویم که محل تداخل دو مردعنکبوتی کهنهکار و تازه وارد است و اوج هنرنمایی تیم سازنده استودیوی بازیسازی اینسومنیاک گیمز را به ما نشان میدهند.
داستان بازی اسپایدرمن ۲ درست ۱۰ ماه پس از وقایع داستانی بازی Marvel’s Spider-Man: Miles Morales سپری میشود که در همین ابتدای کار باید این نکته را در نظر داشته باشید به خاطر گرههای داستانی، تجربه نسخه فرعی منتشر شده از بازی اول الزامی است. همانطور که در خصوص Marvel’s Spider-Man 2018 انتظارش را داشتیم، انبوهی از ابرشروران سری کمیکها، فیلمهای تلویزیونی و مجموعههای انیمیشنی در این قسمت حضور پویا و فعالی دارند.
در این سالها که منتظر انتشار بازی Spider-Man 2 بودهایم، بارها به کرات نشان داده شد که چگونه پیتر پارکر از مایلز مورالس تازه کار، مرد عنکبوتیای را میسازد که باید محاظف شهر نیویورک و مردمانش باشد. با پیروی از این اصل و در نظر گرفتن پختگیها و بلوغی که اکنون مایلز به دست آورده، هر کدام از این دو مرد عنکبوتی دوستنداشتی در کنار کارهای بشر دوستانه، به سراغ زندگیهای شخصی خودشان رفتهاند تا در زمینههایی که میخواهند، موفقیتهای انفرادی کسب کنند.
پیتر پارکر همچنان در تلاش است تا آینده کاری قابل اطمینانی به عنوان یک شهروند آمریکایی داشته باشد و بتواند از این طریق نه تنها امرار معاش کرده، بلکه حتی شرایط ازدواجش با مری جین را هموراتر کند. با توجه به کشته شدن پدر مایلز در حوادث بازی قبلی، این اسپایدرمن دو رگه اکنون در تلاش است تا رزومه خیلی خوبی برای قبولی در یکی از دانشگاههای مطرح آمریکا آماده کند و مادرش ریو مورالس نیز همگام با فرزندش، به دنبال ساخت زندگی ایدهآلی است که او بتواند با کمترین دغدغه، وارد محیط تحصیلی موردنظرش شود.
با توجه به اینکه پیتر پارکر و مایلز مورالس در دو بعد از زندگی یعنی یکی به عنوان ابرقهرمان و دیگری به عنوان شهروند عادی که نباید برای مردم شناخته شوند گیر افتادهاند، آنها در یکی از مأموریتهای نجاتبخشی شهر نیویورک به موضوعی عجیب و کاملاً پیچیده برخورد میکنند. بر اساس اطلاعاتی که به دست آنها میرسد، پیتر و مایلز متوجه میشوند که خطری بسیار بزرگ نه تنها در انتظار مردم آمریکا، بلکه جهانیان است که اگر زودتر از موعد پیشگیری نکنند؛ داستان کلی این ابرقهرمانان، خانوادههایشان و تمام مردم کره زمین به پایان میرسد.
این شیوه روایتی گویا و پویای استودیوی بازیسازی اینسومنیاک گیمز برای بازی اسپایدرمن ۲ تا جایی ادامه پیدا میکند که شما حتی راضی میشوید که با تمام المانهای گیمپلی بازیهای قلبی، به تجربه بخشی بپردازید که شبیه به تجربه دیدنی فیلمهای سینمایی اخیر مجموعه اسپایدرمن است. با اینکه ریتم کلی روایت با سرعت شروع میشود و شما را درگیر موارد هیجانانگیزی میکند، اما تیم سازنده کاری کرده که همیشه در تلاطم نباشید.
میتوانید اینطور فکر کنید که سوار یک ترن هوایی شدهاید که بالا و پایین میرود و برای اینکه درک بهتری از شرایط محیطی، خطرات موجود در آینده، دغدغههای زندگی شخصی هر یک از شخصیتها و موارد اینچینی را داشته باشید، به ناچار در برخی از موارد با ریتمهای کندی روبهرو میشوید به عنوان زنگ تفریح برای شما عمل میکند. در مجموع، این داستان پیچیده و گیرا از بازی Spider-Man 2 آنقدر نیست که در یک لوپ تکراری قرار بگیرید و خسته شوید؛ بلکه درست در موقعی که همه چیز را امتحان کردهاید و آماده بازنشستگی از تجربه چنین محصول ابرقهرمانی هستید؛ کارش را به خوبی به پایان میرساند. بنابراین اگر به دنبال تجربه خط داستانی اصلی بازی اسپایدرمن ۲ هستید، انتظار روایت بیش از ۷-۸ ساعته را نداشته باشید.
همانطور که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردهام، بیشتر المانهای موفق دو نسخه قبلی دست نخوره باقی ماندهاند و در خصوص بخش روایی هم اینطور است. اینکه چگونه رویدادهای پیش رویتان به صورت زنجیره روایت شده و شخصیتهای کلیدی را یکی از پس از دیگری به نمایش در میآورد همان چیزی است که در محصولات قبلی هم مشاهده کرده بودیم. نکته جالبی که وجود دارد، نحوه پیوندهای ارتباطاتی بین معلم و شاگرد یعنی پیتر پارکر و مایلز مورالس است که به یکدیگر گره خوردهاند و نحوه تعامل داستان با مخاطب به گونهای جلو میرود که به هیچ وجه، یکی از دو اسپایدرمن قهرمان ما را فراموش نکنید.
این همکاری بین پیتر و مایلز به همان اندازهای مهم و قابل درک است که ما در بازی اسپایدرمن ۲ همکاری دو شخصیت ونوم و Kraven را میبینیم و آنها هم در جبهه شروران با یکدیگر در تعامل هستند تا جهان را از وجود ابرقهرمانانی چون مردان عنکبوتی پاک کنند. روایت دیگر معطوف به دو شخصیت اصلی نیست سازنده پای خودش را تا جایی فراتر گذاشته تا اهمیت وجود شخصیتهای فرعی چون دکتر آزبورن، مری جین و غیره را به خوبی درک کنیم. هر کدام از آنها طرف یکی از این جبهههای به اصطلاح «حق علیه باطل» یا به اصطلاح خارجیترش «خیر و شر» هستند و کارهای موثری انجام میدهند که شما به عنوان مخاطب ارزشمندی که در حال تجربه داستان هستید، نه تنها این موضوعات را درک کرده، بلکه آنها را همراهی خواهید کرد.
البته با وجود تصور این موضوع، همچنان نمیتوانیم انتظار داستانی کامل داشته باشیم. گرههای روایی بازی اسپایدرمن ۲ باید به مأموریتهای فرعی میرسید و اینجا یکی از ضعفهای بزرگ تیم سازنده را به وضوح مشاهده میکنیم. در خصوص دو محصول قبلی، یکی از ایراداتی که مخاطبان از اینسومنیاک گیمز گرفته بودند، عدم توجه کافی به مسیرهای فرعی ساخته شده بود. این ماموریتهای فرعی که البته در بیشتر بازیهای ویدیویی به عنوان پر کردن فضای بازی یا بیشتر نگه داشتن مخاطب در تایم لاین گیمپلی ساخته میشوند، عموماً ربطی به وقایع در جریان ندارد.
با توجه به اینکه حجم نقشه بازی بزرگتر شده و فعالیتهای جانبی هم دچار گستردگیهای مختلفی گردیده، اما از بین تمام ماموریتهای فرعی بازی اسپایدرمن ۲ فقط یک مورد از آنها با نام Flame Mission وجود دارد که در حد خط اصلی روایی اهمیت داشته و اطلاعات کاملتری از هرآنچیزی که در محیط پیرامونتان در حال تغییر است، به شما نشان میدهد. با وجود چنین ضعفی، شاید دلایل کمی وجود داشته باشد که به خاطر آن مجبور شده یا دوست داشته باشید تا در سراسر شهر نیویوریک پرواز کرده و مکانهای را بررسی کنید تا به این دسته از ماموریتهای داستانی برخورد کنید.
اما در خصوص بحث پیمایش در محیط بازی که اکنون به دو برابر نسخه قبلی رسیده است، اینطور میتوانیم توضیح دهیم که اولین تغییر بنیادین و اساسی که به چشم هر مخاطب (که نسخههای قبلی را تجربه کرده) برخورد میکند، سرعت بالای سیستم تار زنی و استفاده از Web Swinging است که این لطف اساسی را کنسول پلیاستیشن ۵ در اختیار سازندگان قرار داده است. با توجه به این موضوع که بازی Spider-Man 2 اولین بازی انحصاری سونی است که فقط برای نسل نهم کنسول خانگیاش منتشر شده، بنابراین تیم سازنده هیچ محدودیتی برای ساخت جهانی محدود به خاطر سختافزارهای قدیمی کنسول پلیاستیشن ۴ نداشتهاند.
نحوه تار زنی و و سرعت انجام حرکات در محیطها آنقدر روان، طبیعی و تند است که حتی برخی از مخالفان نسخه قبلی که به نحوه سیستم تار زنی اعتراض داشتهاند (و حتی سازنده را پیش از انتشار بازی Spider-Man 2018 مجبور کردهاند تا این سیستم را تغییر و تحول داده و حتی بعد از عرضه نیز همچنان شاکی بودهاند)، اکنون این مسئله را یکی از بزرگترین نقاط مثبت بازی اسپایدرمن ۲ مینامند. البته که ماهیت اصلی سری بازیهای مردعنکبوتی در سیستم نبرد نیست، بلکه در همین نحوه پیمایش محیطی به وسیله استفاده از وب سوئینگها است. البته که شما دیگر محدود به تار زدن نیستید و شیوه دیگری برای پرواز در محیط دارید که به شخصه برای من هیجانانگیزتر از تار زدن بود.
سیستم وب وینگز یکی دیگر از بزرگترین ارتقاءهایی است که در همان ساعات ابتدایی بازی به دستش میآورید و بدون استثناء از تجربه چنین قابلیتی کیف خواهید کرد. نکته جالبی که در این زمینه وجود دارد، آن است که بدون نیاز به عوض کردن لباسهای پیتر پارکر یا مایلز مورالس و فقط با فشار دادن یک دکمه، میتوانید بین قابلیت تارزنی (Web Swinging) یا پرواز در فراز شهر به وسیله وب وینگز (Web Wings) سوئیچ کرده و صحنههای سینمایی خارقالعادهای را به نمایش بگذارید.
البته که سیستم معماری شهر نیویورک، به جز پارک معروف آن، به گونهای طراحی شده است که بیشتر به درد استفاده از قابلیت تار زنی میخورد، اما در همین حال شما با استفاده از تونلهای بادی ساخته شده در محیط یا حتی بادهایی که ناگهان میوزند، میتوانید وب وینگزتان را به گونهای استفاده کنید که برای مسافتهای طولانی پرواز کرده و ارتفاع را بالا و پایین ببرید. البته با توجه به اضافه شدن دو منطقه کوئینز و بروکلین، نباید انتظار مانور هوایی پر جنب و جوشی در حد خود شهر نیویورک داشته باشید، به همین خاطر شاید وب وینگز از ابتدا برای پیمایش محیط در دو محله یادشده طراحی شده باشند.
این دو منطقه یکی به خاطر داشتن ساختمانها کوچک و جمع و جور بودن محیط، نمیتوانند لذت اصلی گشت و گذار در نیویورک را به شما بدهد، بنابراین بیشتر اتفاقات در همان منطقه اصلی نیویورک رقم میخورد. این نوع از تغییرات و گستردگیهای جدیدی که استودیوی بازیسازی اینسومنیاک گیمز برای بازی اسپایدرمن ۲ خلق کرده است، به ما نشان میدهد که حتی تیم سازنده به نقاط مثبت بازی قبلی خودش اکتفاء نکرده تا آنها را بدون تغییر در بازی جدید قرار دهد؛ بلکه آنها با خلاقیت و ایدههای خود به دنبال ارتقاء دادن همه سطوح تحسینبرانگیز شده محصولات قبلی بودهاند.
همانطور که مانورهای هوایی روی سبک مبارزات تاثیرگذار بود، در بازی Spider-Man 2 هم به وضوح میبینم که با استفاده از دو قابلیت وب وینگز و وب سوئینگ میتوانید به سمت دشمنان هجوم برده و آنها را غافلگیر کنید. سیستم مبارزهای که در این بازی مشاهده میکنید هم دستخوش تغییرات مثبتی شده که تجربه نبردها را برای هر یک از دو شخصیت پیتر پارکر و مایلز مورالس خاصتر میکند. بر همین اساس، نبردهایی که پیش رویتان دارید، به واسطه دو دسته از «قابلیتها» و «گجتها» قابل پیگیری است.
برای دسترسی راحتتر به هر کدام از قابلیتها و گجتها، تیم سازنده دستورالعملی از کنترلر دوالسنس را آماده کرده که با نگه داشتن دکمه L1 میتوانید به فهرست قابلیتها و با نگه داشتن R1 میتوانید به گجتها دسترسی داشته باشید. البته که استفاده از هر کدام از این موارد، نیازمند زمانی است که بتوانید صبر کرده و با شارژ شدن مجددشان از هر مورد دلخواه استفاده کنید. اینطور به نظر میرسد که تیم سازنده قصد داشته تا بازیکنان کمتر به مبارزات فیزیکی رو در رو و با دستان خالی اکتفاء کرده و توجهای هم به قابلیتهای منحصربهفرد هر مرد عنکبوتی را داشته باشند.
البته رابط کاربری استفاده از گجتها و قابلیتها بهبود خیلی خوبه پیدا کرده، اما در نهایت نسبت به دو بازی قبلی از تعداد آنها کم شده است. در نسخههای قلبی هر لباس، یک توانایی خاص خودش را داشت و بازیکنان با استفاده از هر کدام از آنها، میتوانست سبک جدیدی از مبارزات را تجربه کنند. در بازی اسپایدرمن ۲ این موضوع دیگر وجود ندارد و سازندگان با کمترین آمار و ارقام از گجتها و قابلیتها که در نهایت از هر دسته، چهار نوع را میتوانید انتخاب کنید، بسنده کردهاند. با جمع و تفریقهایی که بین این نسخه و بازیهای قلبی انجام میشود، نسخه اول بیش از ۵۰ نوع قابلیت (به خاطر وجود لباسهای متنوع) در اختیار داشت، اما در اینجا فرقی نمیکند که چه پوششی داشته باشید، بلکه باید از موارد دلخواه سازندگان پشتیبانی کنید.
البته که در این راه، آنها موفق شدهاند و بالاخره مأموریتهایی وجود دارد که باید به صورت مخفیانه و با استفاده از همین گجتها و قابلیتها کارتان را پیش ببرید. در همین حال، حتی اگر باز هم دوست داشته باشید که مبارزات فیزیکی را امتحان کرده و کمتر به فکر استفاده از گجتها و قابلیتها بپردازید؛ باز هم به خاطر تنوع بالای دشمنان و خطراتی که هر کدام از این گروه از شروران برای شما دارند، نمیتوانید از چنین بخش قابل ارتقایی که به وسیله Skill Pointها در درختچه مهارت بهتر و بهتر میشوند چشم پوشی کرده و رد شوید.
سیستم مبارزهای بازی اسپایدرمن ۲ از همان فرمولهای موفقیتآمیز بازیهای قلبی استفاده کرده و برای مخاطبان سرگرمکننده است. اینکه بتوانید برخی از دشمنان را به گوشهای گیر انداخته و با برخی دیگر درگیری رو در رو داشته باشید، از مهمترین استراتژیهایی است که همیشه به عنوان یک اصل در بازیهای اسپایدرمن رعایت شده است. حتی تیم سازنده مثل سیستم تار زنی به المانهای بازیهای قبلی خودش اکتفاء نکرده و سعی کرده تا با تغییرات کوچکی چون مبارزه همزمان با حضور پیتر و مایلز و استفاده از قابلیت Dual Finisher که بسیار شبیه به بازی Batman: Arkham Knight طراحی شده، همچنان چاشنیهای هیجانانگیزی را پیش روی مخاطبان قرار دهد.
با این وجود، بدترین موردی که میتوانیم در خصوص سیستم مبارزهای داشته باشیم، قابلیت مخفیکاری است که به بدترین شکل ممکن طراحی شده است. اولاً با توجه به این موضوع که تیم سازنده محدودیتی در طراحی بازی خودش به خاطر سختافزار قوی کنسول پلیاستیشن ۵ نداشته، باید بیشتر از اینها روی هوش مصنوعی دشمنان کار میکرد؛ به طوریکه در صحنههای مخفیکاری، قدرت تشخیص و هماهنگی دشمنان با یکدیگر حدود ۱/۳ زمانی است که به صورت رو در رو با هر یک از مردان عنکبوتی ما مبارزه میکنند.
مشکل دیگری که در خصوص مخفیکاری در حین تجربه گیمپلی بازی Spider-Man 2 وجود دارد، آنجایی است که به خاطر طی کردن خط داستانی به قابلیتی با نام Web Line مجهز میشوید. این قابلیت به شما اجازه میدهد که در محیطهای بسته به تعداد دلخواه و نامحدود یک خط از تار عنکبوتی ایجاد کرده و روی آن راه بروید. به خاطر وجود چنین قابلیتی، دیگر شما و هیچ بازیکن دیگری نیاز به فکر کردن و ریختن استراتژی ندارد که چگونه باید در محیطهای کوچک از پس دشمنان برآمده و راه خودشان را باز کنند.
ایراد دیگری که سیستم هوش مصنوعی در خصوص دشمنان ساده بازی دارد، در آنجایی است که آنها حتی متوجه نمیشوند که از یاران و دوستان خودشان افرادی کم شده که همین چند ثانیه پیش در محیط حضور داشتند. با توجه به سیستمی که استودیوی بازیسازی ناتی داگ برای بازی The Last of Us Part 2 در همین خصوص طراحی کرده بود و خیلی هم هوشمندانه از آب درآمد؛ و با توجه به این موضوع که استودیوهای زیر مجموعه پلیاستیشن به یکدیگر متصل هستند و میتوان بین استودیوها تبادل اطلاعات شود. اما با این حال جای تعجب دارد که چگونه یک بازی نسل هشتمی از یک بازی نسل نهمی در زمینه هوش مصنوعی جلوتر است.
جدا از بحث مخفیکاری و ضعفهای هوش مصنوعی، یکی از موارد جالبی که میتوانید در حین تجربه گیمپلی به آنها برخورد کنید؛ سیستم رویدادهای تصادفی یا همان Random Eventsها است که شبیه به دو بازی قبلی از استودیوی بازیسازی اینسومنیاک گیمز است. به لحاظ طراحی، شما باید همان کارهایی را انجام دهید که در محصولات قبل انجام میدادهاید؛ یعنی ماشینها را تعقیب کرده یا به مردم عادی در خاموش کردن آتش یک ساختمان یا گروگانگیری کمک کنید. نکته جالب در از این بخش در آنجایی وجود دارد که وقتی در نقش پیتر پارکر یا مایلز مورالس قصد دارید به سمت رویدادهای تصادفی بروید، احتمال ملاقات با اسپایدرمن دیگری هم وجود دارد.
به عنوان مثال، در طی یک رویداد تعقیب و گریز میتوانید ببینید که مایلز مورالس زودتر از شما به محله حادثه رسیده و سعی میکند با هوش مصنوعی که دارد، این رویداد تصادفی را کامل کرده و به زندگی عادی خودش برگردد. همین سیستم از رویدادهای تصادفی ممکن است شما را در نبردهای همکاری بین دو اسپایدرمن به صورت گسترده و زیادی قرار دهد که به خاطر سبک انیمیشنها و مبارزات خاصی که پیتر و مایلز دارند، میتوانید از تماشا و تجربه صحنههای اکشن لذت ببرید.
یک سری از ماموریتهای که در بازی گنجانده شده، ماموریتهای مربوط به شخصیت مری جین است که نمونهای از آن را در بازی Spider-Man 2018 مشاهده کرده بودهایم. البته در نسخه اول، یکی از ایراداتی که به این ماموریتهای گرفته میشد (جدا از حوصله سر بر بودنش)، در جایی بود که مری جین باید با دشمنانی ملاقات میکرد که پیشتر پیر با آنها آشنا شده بود؛ منتها فرق اساسی در آنجایی وجود داشت که پیتر میبایست آنها را با وارد کردن هزاران ضربه و لگد از پا در میآورد؛ اما مری جین با داشتن یک سلاح شوکر میتوانست از پس هر کدام از آنها بر بیاید. البته این ایراد در بازی اسپایدرمن ۲ همچنان برطرف نشده و مری جین همچنان با شوکر میتواند دشمنان مردان عنکبوتی را از پا در بیاورند؛ اما به هر حال از تعداد مراحل مربوط به این شخصیت اصلی کمتر شده و جذابیت بهتری نسبت به بازی قبلی دارد.
با توجه به این موضوع که ما با یک محصول تماماً نسل نهمی روبهرو هستیم، استودیوی بازیسازی اینسومنیاک گیمز با عالیترین روش و شیوه توانسته که گرافیک خارقالعادهای را خلق کند. تمام اجزای محیط، استخوانبندی کاراکترها، جلوههای ویژه و موارد این چینینی با استفاده از موتور اینسومنیاک انجنین ۴.۰ (Insomniac Engine 4.0) ساخته شده و جلوه شهر نیویورک در شب با فعال کردن گزینه رهگیری پرتو دیدنیتر میشود. البته همچنان اگر چشمانتان به بازیهای ۶۰ فریمی عادت کرده، نمیتوانید چنین قابلیتی در گیمپلی داشته باشید، اما با این وجود امتحان کردنش خالی از لطف نیست.
در خصوص صداگذاری هم باید گفت که تمام المانها و تجربه بازیگران نسبت به نسخه اول پیشرفت فوقالعادهای داشته است. جدا از موسیقی حماسی و پرشوری که در طول گیمپلی برای بارها و بارها میشنوید، افکتهای صداگذاری از لحاظ تعداد بیشتر از نسخههای قبلی شده و تجربه باورپذیری از استفاده از وسایل به ما ارائه میکند. البته یکی از برترین مباحثی که در این زمینه وجود دارد و میتوانیم به آن اشاره کنیم، صداگذاری دو شخصیت مری جین توسط لورا بیلی (Laura Bailey) و پیتر پارکر توسط یوری لونتال (Yuri Lowenthal) است که به شدت مخاطبان را درگیر احساسات و بازیگری و صداگذاری خودشان میکنند.
سخن پایانی
در مجموع، شرکت سونی با خریداری کردن استودیوی بازیسازی اینسومنیاک گیمز بیشترین برد را کرد و میتوانیم به محصولات آینده تیم سازنده که یکی از آنها Marvel’s Wolverine است، امیدوار باشیم. بازی اسپایدرمن ۲ کار عالی انجام داده و محتوای بازیهای قبل از خودش را که منحصراً توسط اینسومنیاک ساخته شده بود را گسترش داده است. با این حال، هنوز با یک محصول بی نقص روبهرو نیستیم و برخی از ایرادات و بی توجهیهایی که صورت گرفته، کار را برای تجربه یک اثر ماورایی خراب میکند.
این بازی یکی از شگفتانگیزترین محصولاتی است که در طول عمر نسل نهم کنسولهای خانگی میتوانید داشته باشید؛ منتها با توجه به حجم داستانی و ساعاتی که پای این بازی میگذارید و دیگر (احتمالاً) به سراغ تجربهاش نخواهید رفت، همچنان خرج کردن ۷۰ دلار برای تهیه این محصول کار عقلانی و منطقی به نظر نمیرسد. برای آن دسته از مخاطبانی که قصد پلاتینیوم کردن Spider-Man 2 را دارند، باید گفت که این بازی چیزی حدود ۱۵ الی ۲۰ ساعت زمان از شما میگیرد تا همه محتواها را به پایان برسانید؛ بنابراین با توجه به نقدهایی که در طول مقاله داشتیم، این شما هستید که باید ببینید بازی یادشده ما ارزش خرید در بازه زمانی کنونی با این قیمت بالا را دارد یا خیر!؟
نقد و بررسی
بازی Marvel's Spider-Man 2
بازی Spider-Man 2 کار عالی انجام داده و محتوای بازیهای قبل از خودش را که منحصراً توسط اینسومنیاک ساخته شده بود را گسترش داده است. با این حال، هنوز با یک محصول بی نقص روبهرو نیستیم و برخی از ایرادات و بی توجهیهایی که صورت گرفته، کار را برای تجربه یک اثر ماورایی خراب میکند.
مثبت
- داستان حماسی با روایت عالی
- صداگذاری فوقالعاده شخصیتها
- گرافیک فنی عالی
- باگهای بسیار کم که به گیمپلی خدشه وارد نمیکند
- گیمپلی روان و اثرگذار
منفی
- طول داستانی کوتاه
- ماموریتهای فرعی اکثراً تکراری
- مخفی کاری بسیار سطحی و ضعیف
- هوش مصنوعی ضعیف دشمنان
- فعالیتهای جانبی بدون جذابیت و در راستای جمعآوری آیتمهای کلکسیونی
بازی عالیه مگه داریم بهتر از این ایکاش نمره بالاتر میدادین ۸ واسش کمه
بهترین بازی ابرقهرمانی نسل نه
بهترین بازی اکشن ۲۰۲۳
بهترین روایت داستانی و گیم پلی جذاب که نمیخوام اسپویل کنم همه اینا کشک؟
به یه سری موارد خیلی ناچیزی گیر دادین که آدم احساس میکنه میخواستید چون بازی سونیه نمره کم بدین
نقد رو به دقت خوندم ایرادهای الکی گرفتین به نظرم حق بازی حداقل ۹ بود