شکی نیست که ویچر 3 یکی از برترین بازیهای نقشآفرینی تمام دوران است. سیدی پراجکت در نقش سازنده این عنوان کاری کرد تا نام این استودیو برای همیشه در اذهان طرفداران سبک RPG جاودانه شود. پایان شکوهمند ویچر 3 بهگونهای بود که از همان زمان جای بسیاری برای بحث و گمانهزنی باقی گذاشت. از طرفی سیدی پراجکت تائید کرد که با پایان حماسه گرگ سپید روبهرو هستیم و بازی بعدی اگر زمانی ساخته شود، ویچر 4 و در محوریت با گرالت نخواهد بود. از سوی دیگر موفقیت بالای بازی و محبوبیت جهانی گرالت، باعث شده بود که عدم تولید دنبالهای برای ویچر سه، نامحتمل و غیرمعقول بهنظر برسد.
درنتیجه یکی از اولین سوالهایی که به ذهن هر مخاطبی میرسد، این است که حال که سفر گرالت به نقطهی پایانی خود رسیده است، قصهی ویچر جدید یبا نام احتمالی ویچر 4 دقیقا میتواند در چه مورد باشد؟
عظمت و گستردگی جهان خلق شده به دست ساپکوفسکی بیهمتاست. درنتیجه پتانسیل بسیار زیادی وجود دارد که هنوز بازیهای سیدی پراجکت از آن استفاده نکردهاند. این وسعت و بزرگی سرسامآور، گرچه کار را برای یک اقتباس موفق سخت کرده اما از آن سو، متریال و زمینه لازم را برای دهها داستان جذاب را نیز فراهم ساخته است.
دنیای ویچر دارای کشورهای مختلف، برهههای تاریخی گوناگون، هزاران شخصیت خاص، دهها انجمن خارقالعاده و موجودات عجیب و غریب و شفگتانگیز متعددی است. از همینرو میتوان حدس زد که حتی بدون گرالت ریویایی هم، ویچر حرفهای تازهای برای گفتن دارد. حال اما سوال اصلی اینجا است که داستان بازی بعدی مجموعه چه میتواند باشد. از همین رو در ادامه، چند مورد از جذابترین و محتملترین تئوریهای موجود پیرامون داستان ویچر 4 را با یکدیگر مرور میکنیم. با من و وبسایت خبری تحلیلی گیم پالت همراه باشید.
1- ادامهی داستان پرنسس خاکستری موی
باتوجه به رویکرد و زمینهچینیهای سیدی پراجکت در ویچر 3 و این واقعیت که موتور محرک اصلی داستان و کاراکتر بنیادی بازی در این نسخه از گرالت به سیری تغییر یافته بود. میتوان حدس زد که استودیو سازنده نقشه مشابهی با کاری که ناتی داگ با الی کرد در سر داشته باشد. به این شکل که درابتدا یک کاراکتر مکمل در محوریت قصه قرار میگیرد، در بخشهایی در نقش آن کاراکتر به ماجراجویی میپردازیم و سرانجام در نسخه بعدی این کاراکتر مکمل که حال کاربر بهخوبی با او ارتباط برقرار کرده، عملا جای پروتاگونیست اصلی سری را میگیرد.
وقتی مخاطبان با الی ارتباط برقرار کرده و واقعیت لست آو آس را درک کردند. متوجه شدند که منطق قصه و جهان بازی بیش از اینکه درباره جوئل باشد، حول محور خود الی میچرخد. اینجا ناتی داگ بهشکلی هوشمندانه از این پتانسیل استفاده کرده و رابطه کاربر با الی را بهواسطه یک دی ال سی جذاب، بیش از پیش تقویت کرد. بسته الحاقی که مارا چند ساعت بیشتر در نقش الی قرار میداد. درنهایت در نسخه دوم دراکمن و تیمش بهکلی الی را بهعنوان کاراکتر اصلی بازی انتخاب کرده و داستان را برپایه تقابل ابی و الی، پایهریزی کردند.
از آنجایی که چنین رویکرد و سیستمی دقیقا در مورد بازی ویچر 3 نیز پیادهسازی شده بود و حتی در بخشهایی از گیمپلی بهسان نسخه اول آخرین ما، کنترل سیری را در دست میگرفتیم. اصلا دور از انتظار نیست که در نسخه بعدی ویچر نیز از زاویه دید سیری به ماجراجویی بپردازیم. حال اما باز دو تئوری متفاوت محتمل است و پیش روی نویسندگان قرار دارد. یکی اینکه بازی ما را دقیقا در نقش سیری، آن هم پس از اتفاقات نسخه سوم قرار دهد و ما ادامه داستان سیری را در نقش خود او به تجربه بنشینیم.
اگر سیدی پراجکت چنین ایدهای در سر داشته باشد، منطقی است که تصور کنیم که استودیو، پایانی که سیری در آن امپراطور نیلفگارد میشود را برای ادامه قصه انتخاب کرده باشد. چون در این پایان سیری زنده مانده و ارتباط او با گرالت نیز کمتر است و همچنین زمینه برای طرح و روایت یک داستان جذاب و پرکشش در مورد یک امپراطور جوان و چالشهای پیش روی او باز خواهد بود. سازندگان میتوانند به هزار و یک روش چنین داستانی را پیش ببرند. ممکن است سیری براساس توطئهای از تاج و تخت خود کنار گذاشته شود و در پی بازپسگیری حکومت بهحق خود؛ با ماجرجوییها، افراد و موانع مختلفی ذست و پنجه نرم کند.
میتواند موضوعی سیری را از دیوارهای سنگی قلعه به بیرون بکشاند و شخصا دخالت و حضور او را بهطلبد. میتواند موضوع در مورد یک ایده فانتزیتر دیگر در مورد هیولاها، خون کهن، پیدا کردن گرالت و چیزهای دیگر باشد. خلاصه مطلب اما این است که در صورت صحیح بودن این تئوری، سیدی پراجکت راههای پرشماری برای روایت یک داستان جذاب دارد.
از آن طرف ممکن است سازندگان اصلا به فکر ادامه دادن داستان ویچر 3 نیفتند و درعوض ماجراجویی کاملا متفاوت و دیگری را با محوریت سیری، در برهه زمانی سالها قبل یا سالها بعد از اتفاقات ویچر 3 شروع کنند. جایی که گرالت و سیری هنوز آشنا نشدهاند یا مدت زیادی از جدایی آنها گذشته و هر یک، اکنون درگیر مشکلات و مسائل زندگی خود هستند. در این صورت هم، باتوجه به پرداخت عمیق و پتانسیل بالای شخصیت سیری، زمینهی کافی برای خلق یک داستان عالی فراهم است. حتی ممکن است سیدی پراجکت در حرکتی غافلگیرکننده در ویچر 4، داستان را به چنان سمت و سوی دیوانهواری ببرد و چنان پیرنگهای جدید و جذابی را وارد قصه کند که حتی فکرش را هم نمیکنیم. مسائلی که سیری را باخود درگیر کنند و او در جایگاه قهرمان بازی در مرکز آنها قرار بگیرد.
البته همهی اینها چیزی جز یک حدس و گمان ساده نیست. ممکن است نویسندگان اصلا ایدهی دیگری در سر داشته باشند و حتی داستان ویچر 4 بهکلی کوچکترین ارتباطی با گرالت و سیری نداشته باشد. به هر حال اکنون جز همین گمانهزنیها کاری از دستمان برنمیآید و باید منتظر ماند و دید که جدای از پروژه ریمیک ویچر اول توسط استودیو Fool’s Theory، خود سیدی پراجکت چه آش جدیدی با چاشنی جهان ویچر برای طرفداران خود پخته است.
2_ حضور کاراکترهای ساختگی و کاملا جدید در مرکزیت قصه از کلاسهای مختلف ویچر و نقش پررنگ این کلاسهای گوناگون در گیمپلی و داستان
یکی از ایدههای پرطرفدار و محتملی که از همان زمان قطعی شدن پایان همیشگی حماسه گرالت، طرفداران به آن فکر میکردند. چیزی نبود جز استفاده بیشتر سازندگان از پتانسیلهای کلاسهای مختلف ویچر در بازی بعدی. این کلاسها هیچوقت در کتابها به شکل دقیق و مفصل مورد بررسی و توصیف قرار نگرفتهاند. عناوین سیدی پراجکت هم باوجود حضور کاراکترهایی مثل لتو و اشاره شدن به این کلاسها در برخی فعالیتهای جانبی و دیالوگهای جزئی، هیچوقت این مدرسههای ویچر و رابطه آنها با یکدیگر را مورد واکاوی موشکافانه قرار ندادهاند. ما حتی تصور روشنی نیز از شباهتها، تفاوتها و نقاط ضعف و قوت هیچ کدام از این کلاسها به جز سبک مدرسه گرگ که همان کلاس کاراکتر گرالت است، در دست نداریم.
سیدی پراجکت میتواند از این خلا استفاده کند و با پایبندی بیشتر به ساختار عناوین نقشآفرینی کلاسیک در ویچر 4 یا بازی احتمالی بعدی مجموعه، کلاسهای بیشتری در بازی قرار داده و خلاقیت تازهای از خود نشان دهد.
بهگونهای که مثلا به مخاطب اجازه خلق، شخصیسازی و انتخاب کلاس مدنظر کاراکتر خود را از بین آپشنهای مختلف مانند گرگ یا گریفین بدهد. البته لزومی هم ندارد که این کاراکتر حتما یک ویچر باشد، بلکه انجمنهای جادوگری دنیای ویچر هر یک بهتنهایی پتانسیل فوقالعادهای در این زمینه دارند. همچنین شوالیهها، راهزنها، خون آشامها، دروئیدها، الفها و انواع و اقسام نژادها و گونههای مختلف دیگر نیز در جهان ویچر حضور دارند. نژادهایی که هر یک به راحتی پتانسیل این را دارند که یک کلاس جداگانه باشند.
اگر سیدی پراجکت چنین رویهای در پیش بگیرد، احتمالا با کاراکترهای کاملا ساختگی و تماما جدیدی از دنیای ویچر روبهرو خواهیم شد. کاراکترهایی از کلاسها و نژادهای مختلف که باهم تعامل داشته و هریک قصههای خود را برای گفتن دارند. این مورد گرچه یک فرصت طلایی محسوب میشود که نویسندگان میتوانند با استفاده از آن، تنوع و خلاقیت بیسابقهای به جهان ویچر تزریق کنند. اما این فرصت به نوبه خود، یک تهدید نیز بهشمار میآید.
زیرا جذابیت و گیرایی سحرآمیز قلم ساپکوفسکی و کاریزمای شخصیتهای خلق شده به دست او، اصلا و ابدا در سطح محبوبیت، کیفیت و پویایی اقتباس ارجینال و آزاد سیدی پراجکت از آثار او بیتاثیر نبود. به بیانی سادهتر اگر ساپکوفسکی چنین جهان زنده و فوقالعادهای خلق نمیکرد، اگر چنین شهرها، منطقهها، نبردها، موجودات، امپراطوریها، شخصیتها و داستانکهای فوقالعادهای نمیآفرید. احتمالا سیدی پراجکت نیز هرگز متریال کافی برای خلق چنین اثر اقتباسی شاهکار و پر و پیمانی را نداشت.
از این رو اگر مسیر داستان بازی ویچر 4 بهکلی از المانهای کتابهای ویچر تهی و جدا شود. ممکن است سازندگان نتوانند داستان شخصی خود را به همان کیفیت سابق ارائه کنند و چنان شخصیتها و پیرنگهای گیرایی بیآفرینند. همچنین نوعی خطر بحران هویت و دور شدن از ریشهها نیز اثر را تهدید خواهد کرد که ممکن است برخی از طرفداران ویچر سه و بازیهای قبلی را دلسرد کند. این دقیقا همان تهدید و خطری است که در صورت انتخاب این مسیر، وجود خواهد داشت و اکنون در مورد آن صحبت میکنیم.
میتوان ادعا کرد که همه چیز در مورد اینکه آیا چنین بحرانی رخ خواهد داد یا نه نیز به نحوه مدیریت اوضاع توسط سیدی پراجکت برمیگردد. اگر نویسندگان بتوانند راهی پیدا کنند که در عین حفظ ذات و ماهیت ویچرهای قبلی، عناصر جدیدی نیز به آن اضافه کنند، تاحد زیادی از گزند این آفت رایج، مصون خواهند ماند. همچنین رعایت حد میانه بین میزان تغییرات و حفظ مولفههای ثابت، از دیگر راههای گریز از این بحران است. در کل اما این ایده یکی از جذابترین مسیرهایی است که جلوی روی سازندگان قرار دارد. ولی خطرات و موانع موجود در آن نیز، احتمالا بیشتر از سایر سناریوها و تئوریهای این لیست است. از این رو میتوان چنین رویکردی را یک شمشیر دولبه درنظر گرفت. شمشیری که اگر بهدرستی مدیریت و مهار نشود، به شکل مهلکی به شالوده سری ضربه خواهد زد.
این تئوری در صورت تحقق، همچنین امکانی را به سیدی پراجکت رد خواهد داد تا المانهای متعدد و جدیدی را به گیمپلی اثر اضافه کند. همین قابلیت یکی از نقاط مثبت و هیجانانگیز این ایده است. حضور کلاسهای مختلف، مهارتهای مختلف، نقش پررنگتر فرقهها و وجود سبکهای مبارزاتی متنوعتر از نقاط قوتی هستند که چنین رویکردی، فرصت آن را برای طراحان فراهم میآورد. شخصیسازی و محتوای فرعی و تعاملی گستردهتر، پررنگتر شدن وجهه نقشآفرینی بازی و لول دیزاین مدرنتر هم از دیگر مزیتهای اتخاذ چنین رویکردی هستند.
پهمانطور که قبلا هم اشاره شد و درست مانند بخش داستان، در چنین سیستمی گیمپلی بازی هم دوباره در معرض مشکلاتی چون دور شدن از ریشهها، گرایش به سمت محتوای آنلاین، بیهویتی و… قرار میگیرد که میتوانند کشنده باشند. درنتیجه باز هم همه چیز به کم و کیف برنامهریزی، مدیریت و کیفیت ایدههای اعضای سیدی پراجکت برمیگردد. درمجموع اما این مورد نیز حدس و گمانی بیش نیست و باید منتظر ماند و دید، سیدی پراجکت واقعا چه برنامهای برایمان دارد.
3_ ساخت یک پیشدرآمد و به تصویر کشیدن بخشی از ماجراجوییهای دوران جوانتر بودن گرالت و شرح قسمتی از گذشته گرگ سپید
این تئوری نیز یکی از تئوریهای جذاب پیرامون ویچر 4 است. گرچه این مورد و آخرین گمانهزنی مقاله نسبت به دو سناریو اول احتمال وقوع کمتری دارند. اما همچنان نمیتوان احتمال آنها را صفر دانست و از آنجایی که از جذابترین ایدههای موجود نیز هستند، تصمیم گرفتیم تا آنها را در لیست خود جای دهیم. سومین تئوری اما در مورد احتمال ساخت یک پیشدرآمد برای شخصیت گرالت است. احتمالی که گرچه به دلیل پایان حماسه گرگ، درصد وقوع آن پایین است اما بد نیست حداقل رویای خود را ترسیم کنیم.
پیشتر و در مقالهای جداگانه به بررسی شخصیت گرالت در جهان ویچر پرداختیم. گرالت، چه در کتاب و چه در بازیها، همواره کاراکتری جهاندیده و پخته بود. ما هرگز ندیدهایم تا داستانی بهشکل دقیق و واضح به زمانی بهپردازد که گرگ سپید به تازگی یک ویچر شده و از کیر مورهن خارج شده تا به دنبال کار بگردد. درحالی که پرداخت به سیر رشد و بالغ شدن گرگ سپید و روند کسب تجربه توسط او، پتانسیل زیادی برای خلق یک داستان جذاب را دارد. اینکه گرگ چه زمانی و چطور به این شناخت عمیقی که از ذات انسانها، سیاستها، مناطق مختلف، نژادها و هیولاهای جهان کانتیننت دارد، رسید. کی اولین درس مهمش را در مورد اعتماد و خیانت یاد گرفت، کی از دوستی آموخت، چه زمانی با ذات پلید و پست سیاستمدارن آشنا شد و در پایان چگونه خود را در این دنیای وسیع تعریف کرده و بازشناخت.
بدون شک چنین پیش زمینهای مسیری پر از چالشها، موفقیتها، شکستها، آشناییها، دوستیها، اعتمادها، روابط عاشقانه و خیانتها را در اختیار سازندگان قرار میدهد. مسیری که در جایگاه یک بستر ایدئال، میتوانند داستانی هیجانانگیز و گیرا را از دل آن بیرون بکشند. جدای از اینها، جا برای خلق باس فایتها، درگیریها، معماها و انواع و اقسام چالشها و سیستمهای جدید گیمپلی نیز باز خواهد بود. همهی ما دوست داریم تا گرالت جوان را ملاقات کرده و او را در مسیر ماجراجوییهای اولیهاش دنبال کنیم.
ببینیم اولین بار چطور با ینفر آشنا شد، کجا با تریس همراه شد، چگونه سرنوشتش به سیری گره خورد. کی و چطور اولین هیولای خود را کشت و… اما متاسفانه باوجود پتانسیل غیرقابل انکار یک پیش درآمد برای ویچر 1، این ایده از آن رویاهایی است که بعید میدانم هرگز تحقق پیدا کند و نتیجه آن را ببینیم.. به امید آن روزی که شاهد عرضه چنین عنوانی باشیم. گرچه در پایان هیچ یک از اینها، حدس و گمانهایی بیش نیستند که نهایتا در درصد احتمال وقوع خود با یکدیگر تفاوت دارند.
4_ به تصویر کشیدن قسمتهایی جذاب و حیاتی از داستان کتابهای غسل تعمید آتش و برج پرستو یا ترسیم اتفاقات مابین برخی از این آرکهای مهم داستانی که در کتاب بهطور کامل شرح داده نشدهاند
هر کس که کتابهای مجموعه ویچر را بهشکل منظم و به ترتیب خوانده باشد. قطعا در این زمینه توافق دارد که کتابهای غسل تعمید آتش، برج پرستو و بانوی دریاچه، برخی از بهترین نبردها و آنتاگونیستهای جهان ویچر را در خود جای دادهاند. شخصیتهایی مثل بونهارت و ویلگه فورتز، در نیمه دوم حماسه طولانی ویچر، نقش عمده و پررنگتری دارند. قصه نیز مملو از موقعیتها و سکانسهایی است که جان میدهند برادی خلق درگیریها و دوئلهای جذاب و نفسگیر. اما با این وجود فاصله بین رویدادهای مختلف این کتابها و ریتم سریعتر داستان در نیمه دوم، باعث شده تا برخی اتفاقات بهطور کامل بیان نشوند.
حال باتوجه به توضیحات داده شده، سیدی پراجکت بهسادگی میتواند به سه شیوه از این پتانسیل در ویچر 4 استفاده کند. آنها میتوانند بااقتباسی غیرمستقیم، این آنتاگونیستها و اتفاقات جذاب را وارد داستان خود کنند اما دقیقا مسیر روایی کتاب را پیش نگیرند. این رویکرد، امکانی به ما میدهد که بتوانیم شاهد دوئلها، اتفاقات، ماجراجوییها، دوستیها، درگیریها، ماجراجوییها و موارد دیگری باشیم که در کتابها، عینا شاهد آن نبودیم یا به گونه دیگری روایت شده بودند.
سازندگان همچنین میتوانند با اقتباسی مستقیم، همین اتفاقات را از دریچه ویدئو گیم به تصویر بکشند. همچنین یک احتمال دیگر نیز وجود دارد و آن هم این است که نویسندگان در حرکتی غیرمنتظره و هوشمندانه، در ویچر 4 به بخشهای کمتر بیان شده داستان کتابها بپردازند و اتفاقات جدید و ندیدهای را تصویر کنند که جای خالیشان احساس میشود. آنها میتوانند بیشتر به زیر و بم ماجراهای سیری با گروه موشها بپردازند بهطوری که این دوران را این بار، بیشتر از دریچه چشم گرالت بررسی کنند و جستجوهای او در پی سیری را بیشتر شرح دهند. همچنین میتوانند کلا سیر روایی داستان سیری و گرالت پس از آرک داستانی موشها را با جزئیات بیشتر موشکافی کرده و قسمتهای ناگفته کتاب را با تراوشات ذهن خود گسترش داده و در ویچز 4 به تصویر بکشند.
همانطور که حدس زدید، همهی این حدس و گمانها بهشدت نامحتمل هستند. اما در بین این سه تئوری میتوان باجرئت ادعا کرد که گزینه اول هم احتمال وقوع بالاتر و هم جذابیت بیشتری خواهد داشت. اینکه سازندگان بتوانند برخی از برترین شخصیتهای کل سری کتابهای ویچر را که تاکنون در بازیهای خود جز ارجاعی کوتاه به آنها، اشارهای نکردهاند را بهنحوی وارد دنیای بازیهای خود کنند، بیشک فرصت فوقالعادهای است. البته این ایده وقتی جذابتر خواهد شد که علاوه بر حضور این شخصیتها، استودیو راه متفاوت و جدیدی را برای استفاده از این شخصیتها پیدا کند و شاهد داستان ارجینال جدیدی باحضور این کاراکترها باشیم.
درواقع سیدی پراجکت همانطور که ورژن خاص و متفاوت خود از سیری و گرالت را ارائه داد. بنابراین باید بتواند در ویچر 4، همین کار را با ویلگه فورتز، بونهارت و سایر کاراکترهای فوقالعاده و ویژه کتابها که علیرغم پتانسیل بالای خود در بازیهای قبلی حضور نداشتهاند، بکند. در این صورت نهتنها موفق به استفاده از این امتیاز ویژه خواهد بود، بلکه به احتمال بالا خواهد توانست یک داستان بینظیر خلق کند. داستانی که با متریال موجود، موفقیت آن تضمینشده به نظر رسد.
در بخش گیمپلی، این سناریو نیاز بالایی به داشتن تفاوت چندانی با شالوده نسخههای پیشین ندارد. اما نکته درخشان و قابلیت ویژهای که در مورد آن وجود دارد، پتانسیل بسیار بالای این بستر برای خلق مبارزات و باس فایتهای حماسی و درجه یک متعدد است. طراحان خوشذوق سیدی پراجکت میتوانند از این فرصت استفاده کرده و با ارتقای استانداردهای پیشین خود، نبردهایی بهشدت حماسی، تاثیرگذار و بهیادماندنی را خلق کنند. حتی تصور یک دوئل تا سرحد مرگ و جدی بین گرگ سپید و بونهارت، مو به تن آدم سیخ میکند.
وجود باس فایتهای درجه یک و ماندگار در کنار نوع و گونههای جدیدی از دشمنان انسانی از مهمترین داشتههایی هستند که چنین ایدهای برای ارائه دارد. درکل اما این تئوری ویچر 4 نیز تنها یک گمانهزنی صرف است، آرزویی که حتی احتمال وقوع بالایی نیز در قیاس با دو سناریو اول ندارد. اما با این وجود من به شخصه رویای این را دارم که روزی شاهد چنین اقتباسی از جهان ویچر در مدیوم ویدئو گیم باشیم. از این رو هرچقدر هم نامحتمل، بهتر است امید داشته باشیم تا روزی سیدی پراجکت متوجه این موضوع بشود و حماسهی بیبدیل گرگ را حتی کاملتر و شگفتآورتر از قبل بکند.
جمعبندی
در اینجا به پایان صحبت امروز خود میرسیم. اما بد نیست باری دیگر باهم مرور کنیم که فعلا اطلاع داریم که سیدی پراجکت رد دارد علاوه بر دنباله سایبرپانک، روی حداقل دو اثر جدید از جهان ویچر کار میکند. اگر فرض بگیریم که منظور استودیو از یکی از این پروژهها اصلا همان ریمیک ویچر یک باشد که البته بعید است، زیرا توسط استودیو زیرمجموعه سیدی پراجکت یعنی فولز تئوری توسعه مییابد و نه خود استودیو. همچنان این یک عنوان و احتمالا دو عنوان دیگر باقی میمانند، بازیهایی که عملا هیچ ایده و تصور روشنی از آنها نداریم و میتوانند هر چیزی از جمله ویچر 4، باشند. از آن جایی هم که ویچر ۳ یکی از برترین بازیهای تمام ادوار است، بازار بحث و گمانهزنی در مورد آینده این فرانچایز همیشه داغ است.
ما نیز از روی علاقه وافر خود به این سری، در مقاله (ویدئو) امروز خود، برخی از این تئوریها و احتمالات جذاب را با یکدیگر مرور کردیم. گمانهزنیهایی که امیدواریم برای مخاطب عزیز جذاب بوده و مورد طبع او واقع شده باشند. درنهایت اما هیچ راهی جز انتظار نداریم. انتظار برای روزی که اخبار جدیدی به دست برسند. ممکن است سازندگان ویچر، به یکی از این تئوریها بپردازند یا کلا ایدهی دیگری برای غرق کردن مخاطبان خود در جهان پهناور این فرانچایز در سر پرورانده باشند.
باید صبر کرد، صبر کرد و دید که جدای از تحقق یا عدم تحقق هر یک از این حدس و گمانها، بازی جدید ویچر چه خواهد بود و همچنین امیدوار بود که سیدی پراجکت باری دیگر، شاهکاری ماندگار را به جامعه گیم جهان، هدیه دهد. زیرا که همهی ما چیزی جز بهترینها و موفقیت همیشگی را برای این استودیوی محترم آرزومند نیستیم و طبیعتا، چیزی کمتر از بهترینها را نیز از آنها انتظار نداریم.