در این مقاله نگاهی داریم به داستان بازی Baldur’s Gate 3؛ بهترین بازی سال گذشته و یکی از برترین بازیهای نقشآفرینیهای تاریخ. با گیم پالت همراه باشید.
امروز تصمیم گرفتیم تا به بررسدر جدیدترین مقاله از
سری مقالات داستان بازیها قصد داریم تا به تشریح داستان بازی Baldur’s Gate 3 بپردازیم. ابتدا با توضیحی کلی از ستینگ و کاراکترهای بازی، شما را با ساختار و روند داستان آشنا کرده و در ادامه سعی خواهیم کرد تا داستان طول و دراز و مفصل اثر را تا حد ممکن به شکل جامع اما خلاصه و مفید، برای شما شرح دهیم. اگر به هر دلیلی موفق به تجربه این عنوان بینظیر نشدهاید، احتمالا پس از خواندن داستان اثر، متوجه خواهید شد که چرا از منظر روایی، بالدرز گیت ۳ یکی از بهترین بازیهای دهه اخیر است.
پیشزمینه، ستینگ و کاراکترها
بازی Bulder’s Gate 3 در دنیای تخیلی Forgotten Relams در سال خیالی 1492 DR بیش از 120 سال پس از وقایع Bulder’s Gate 2: Shadows of Amn و ماهها پس از رویدادهای کتاب ماژول ماجراجویی Baldur’s Gate: Descent into Avernus که در جایگاه پیشدرآمد عنوان عمل میکند، اتفاق میافتد. داستان عمدتا در Sword Coast در غرب فائرون، اتفاق میافتد. این ناحیه شامل یک بخش جنگلی است که محل زندگی دروئیدها است. قلب این ناحیه Emerald Grove نام دارد که درواقع پرستشگاهی است که برای خدای سیلوانوس، اختصاص داده شده است. اینجا محل تجمع و داد و ستد دروئیدها است.
قسمت دوم شامل Moonrise Tower و سرزمینهای نفرین شده سایه میشود. این بخش توسط سایهها و تاریکی غلیظ، غیرطبیعی و حساسی پوشیده شده است. از این رو، تنها با استفاده از شیوههای خاص جادویی میتوان به این ناحیه وارد شد و در آن گشت و گذار کرد. سومین و آخرین منطقه که داستان در آن به وقوع میپیوندد اما Baldur’s Gate است. بزرگترین و مرفهترین شهر منطقه که در یک کشمکش بزرگ بر سر قدرت قرار دارد. همچنین مجموعه مناطق حومههای شهر یعنی ریوینگتون نیز جزو مناطق قابل اکتشاف است. سایر محیطهای لازم به ذکر که ماجراجویی در آن دنبال میشود هم شامل Underdark، Astral Plane و در نهایت Avernus هستند.
بازی Baldur’s Gate 3 به طور کامل توسط یک راوی موسوم به دانجن مستر، روایت میشود. این راوی جهان اثر و اقدامات پلیر در جریان پیشروی در قصه را بازگو میکند. صداپیشگی دانجن مستر در این نسخه بر عهده خانم Amelia Tyler بوده است. کاربر میتواند در ابتدای بازی کاراکتر خود را بسازد یا از بین شش شخصیت پیش فرض از پیش ساخته شده در کلاسهای گوناگون، یکی را برگزیند. همچنین یک گونه هفتم قابل شخصیسازی به نام Dark Urge هم برای انتخاب کردن، وجود دارد.
جالب اینکه هر یک از این شش شخصیت قابل بازی را میتوان بعدا بهعنوان پارتی ممبر در بازی، استخدام کرد و با آنها همراه شد. درواقع همگی حضور پررنگ خود را در داستان دارند. البته به علت ساختار گسترده روایی اثر، ممکن است به یک یا چند نفر از این کاراکترها به کلی در طی تجربه خود برنخورید یا با آنها همراه نشوید.
این شش شخصیت شامل Lae’zel یک جنگجو از نژاد گیتیانکی، Shadowheart یک نیمه الف هیلر و روحانی، آستاریون یک نیمه الف خون آشام سرکش، Gale یک انسان جادوگر، Wyll یک مبارز وارلاک انسانی و درنهایت یک بربر از نژاد تیفلینگ با خون شیطانی به نام Karlach میباشد.
علاوه بر این شش کاراکتر، پنج شخصیت دیگر هم ممکن است در جایگاه پارتی ممبر و اعضای جدید به گروه پلیر، ملحق شوند. این پنج شخصیت عبارتاند از یک دروئید از نژاد الف چوبی به نام جاهیرا، یک دروئید نیمه الف به نام مینسک و یک انسان کماندار که همستری به نام بو را با خود حمل میکند و میناترا که یک Drow Paladin است و هالسین که یک دروئید جنگلی است. گروهی از این کاراکترها در دو نسخه پیشین هم حضور داشتهاند.
از آن سو، آنتاگونیستهای اصلی بازی Baldur’s Gate 3 شامل The Absolute با صداپیشگی سیسی جونز و سه دستیار پیرو و منتخب او میشود. این سه فرد شامل ژنرال کتریک تورم با صداپیشگی جیکی سیمونز، لورد Enver Gortash با صداپیشگی جیسون آیزاکز و Orin the Red با گویندگی مگی رابرتسون میشود. مابقی کاراکترهای اصلی شامل ویچرز یک موجود اسکلتمانند مرموز که در کمپ از پلیر پشتیبانی میکند، رافائل با گویندگی اندرو ویکانت، شیطانی که مانند مفیستوفلس، میل به انجام معاملات دارد، آلمینستر جادوگر معروف و مربی گیل، عمه اتل، یک تاجر دمدمی مزاج معجون و اقلام مختلف، بهال خدای قتل با صداپیشگی داگ کاکل، میسترا الهه جادو با صدای جین پری و ولو که یک شاعر و نویسنده بدشانس است، میشود.
همچنین سایر کاراکترهای مکمل شامل میزورا که یک شیطان مونث است که با ویل قرارداد بسته است، ایزوبل یک روحانی نیمه الف که با جاهریا کار میکند. دام آیلین ایزدبانو و نیمه خدای همکار ایزوبل و یک پالادین آسیمار میشود.
پدر ویل، دوک ریوینگارد یعنی همان حاکم پیشین دروازه بالدور، یک جادوگر بلندپرواز و مغرور که به دنبال جاودانگی است به نام لورواکان، کیتراس ووس یک شوالیه گیتیانکی و یک جادوگر تایفلینگ به نام دامون، کاراکتری با نقش کلیدی در داستان اصلی به نام امپراطور با صداپیشگی اسکات جوزف، سلریتاس فل، یک هیولای شیطان و خدمتکار دارک اوگرها که تنها زمانی در بازی ظاهر میشود که کاربر یک کاراکتر Dark Ugee ایجاد کرده باشد و درنهایت ویکونیا دهویر یک روحانی ارشد و مافوق شادوهارت که در داستان او، نقش بنیادی و پررنگی دارد. مابقی شخصیتهای مهم هستند. دهویر با گویندگی جس نسلینگ البته قبلا در دو بازی پیشین هم نقش ایفا کرده بود. بهشکلی در اولی بهعنوان یک شخصیت فرعی و در دومی در جایگاه یک متحد همراه، حاضر میشود. البته در نسخه دوم او برخلاف بازی سوم توسط Grey DeLisle صداپیشگی شده بود.
طرح داستان و سیر اتفاقات
قهرمان اصلی داستان بازی Baldur’s Gate 3 داخل یک کشتی پرنده غول پیکر، بیدار میشود. پروتاگونیست به محض اینکه در کشتی مایندفلیرها به خود میآید، متوجه میشود که آنها، یک گونه انگلی خاص را درون سر او کاشتهاند. این گونه انگلی به مرور افراد را تحت کنترل خود در آورده و درنهایت به موجوداتی به نام illithids تبدیل میکند. با این حال اما تحول و دگردیسی کاراکتر محوری ما اتفاق نمیافتد، چراکه کشتی مورد حمله جنگجویان گیتیانکی سوار بر اژدها، قرار میگیرد.
قهرمان قصه در جریان این حمله، آزاد میشود و پس از پارهای از نبردها، کشتی آسیب دیده را به منطقه Faerun هدایت کرده و سرانجام در آنجا سقوط میکند. در طی درگیریهای داخل کشتی با Mind Flayerها و پس از سقوط آن، کاراکتر اصلی با شخصیتهای بازمانده دیگری مواجه میشود که از سقوط جان سالم به در برده ولی همگی مثل خودش، توسط Tadpole انگلی که در سرشان کاشته شده، آلوده شدهاند.
هدف اولیه و اصلی گروه در طی سفرشان این است که راهی برای برداشتن و حذف کردن این انگلها از سرشان پیدا کنند. آنها میدانند که هرچه زودتر باید راهی پیدا کنند و به سرعت و به شکل پیاپی، شیوهها و مسیرهای گوناگون را پیش گرفته و امتحان میکنند. اما در هیچ یک از موارد، پاسخ و درمان مناسبی، پیدا نمیکنند. قهرمانان در ابتدای مسیر، توسط قدرت نیرویی بع نام Dream Visitor در درون جعبه اسرارآمیزی که شادوهارت به همراه دارد، از نیروی کنترلکننده قاطع و مقتدر انگلها، به شکل فعلی در امان میمانند. در طی داستان بازی Baldur’s Gate 3، نیروهای گیتیانکی هم به دنبال تصرف این جعبه اسرارآمیز و مرموز متعلق به شادوهارت هستند.
در طی مسیر جستجوی درمان و در اوایل، پروتاگونیست درگیر سرنوشت امرالد گرو میشود. این ناحیه که محل سکونت دروئیدهای جنگلی و تایفلینگهای پناهنده است، اخیرا به طور مرتب توسط گروهی از گابلینهای فرقهگرا که موجودی به نام Absolute را میپرستند، مورد حمله قرار میگیرد.
گروه پس از اینکه با گابلینها مواجه شده و امرالد گرو را غارت کرده و یا نجات دادند، در ادامه جستجوی خود، از طریق راه کوهستان یا Underdark راهی سفری دیگر میشوند تا به Moonrise Towers برسند. زیرا بر اساس سرنخها و اطلاعات جدیدی که در طی ماجراجویی خود در امرالد گرو کسب کردهاند، امید تازه و اصلی گروه به این است که در مونرایز تاورز، سرانجام به درمانی جدید و موثر برسند.
مونرایز تاورز در سرزمین Shadow-Cursed Lands قرار دارد. منطقهای که توسط سایههای غلیظ و کشنده، پوشیده شده است. از این رو، شخصیت اصلی و تیم او برای در امان ماندن از نفرین سایه به دنبال پناهگاهی امن، راهی مهمانخانه Last Light میشوند.
در این مهمانخانه، گروهی از پناهندههای تایفلینگ، افراد فرقه فلیمینگ فیست و تعدادی از Harperها، زندگی میکنند. گروه متوجه میشوند که گویا ژنرال کتریک تورم، حاکم منطقه و برگزیده خدای Myrkul، ظاهرا از یک شی باستانی و جادویی به نام Night Song بهعنوان منبع تغذیهای برای طلسم جاودانگی خود، استفاده میکند. از همین رو، در پی راهی برای باطل کردن نامیرایی تورم و شکست دادن او، در جستجوی یافتن Night Song راهی اعماق مونرایز تاورز میشوند. اما در کمال تعجب و پس از نبردها، آزمونها و فائق آمدن بر دشواری های متعدد، تیم کشف میکند که Night Song درواقع وسیلهای قیمتی نیست، بلکه یک موجود زنده است.
نام حقیقی Night Song، دیم آیلین (Dame Aylin) است و او یکی از دختران نامیرای خدای Selune است. در اینجا کاربر حق انتخاب دارد که Night Song را بکشد یا او را نجات داده و با خود همراه کند. اما در نهایت و فارغ از هر انتخابی که صورت پذیرفته باشد، گروه با کتریک تورم مواجه شده و پس از دو نبرد حماسی، او را شکست میدهند. تیم سپس به دنبال رویارویی با دو متحد کتریک تورم و جستجویی دیگر برای درمان، راهی شهر. بزرگ بالدرز گیت میشوند.
یکی از این دو متحد که برگزیده خدای Bane است، انور گورتاش نام دارد. کسی که با امپراطوری و سلطه مکانیکی خود که با ساخت رباتهای مختلف همراه است، بر قسمتی از شهر، حکومت میکند. متحد دیگر Orin the Red برگزیده خدای قتل یعنی Bhaal، نام دارد. ظاهرا این سه برگزیده با استفاده از Netherstone خود و یک تاج مرموز، سهگانهای را تشکیل میدهند که در کل موجودی به نام Absolute را کنترل میکنند.
قهرمان داستان با شکست کتریک، ندراستون او را تصاحب میکند و پس از رسیدن به بالدرز گیت، رویاروییهایی را با اورین و گورتاش تجربه میکند. گورتاش و اورین میخواهند هر یک، قهرمان را به سوی خود کشانده و در مقابل دیگری قرار دهد. جبههگیریهای شخصی هر یک از اعضای پارتی نسبت به این برگزیدهها نیز، فاکتور سومی است که قضیه را پیچیدهتر میکند. چراکه به علت برخی پیشزمینههای داستانی، گروهی از پارتی ممبرها به گورتاش یا اورین اعتماد ندارند یا از آنها نفرت دارند، این موضوع به مراتب، شرایط را حتی پیچیدهتر از قبل میکند.
از آن سو و در همین مواقع، در جریان اتفاقاتی، فاش میشود که Dream Visitor درواقع، چهرهای ساختگی و هویتی جعلی است که یک illithid طردشده که با همنوعان خود به دلایلی، مشکل دارد، هنگام نفوذ در ذهن و هنگام خواب قهرمان داستان، به خود میگیرد. لقب واقعی این کاراکتر، امپراطور است و او فاش میکند که پیشزمینه و پیشه جوانیاش چه بوده است. امپراطور در جهان و بعد Prism زندگی کرده و آنجا بر یک زندانی مهم، نظارت میکند.
این زندانی یک گیتیانکی قدرتمند به نام اوفئوس است که بهنوعی حکم شاهزاده افسانهای و حتی پادشاه معنوی گیتیانکیها را دارد. وظیفه امپرطور، مراقبت از اورفئوس و جلوگیری از فرار احتمالی او، تا به ابد است. کاربر میتواند به امپراطور و انگیزههایش اعتماد کند و حتی تبدیل به یک ایلیثید شود و یا با گیتیانکیها همراه شود، چراکه در پایان فاش میشود که امپراطور درحال فریب قهرمان داستان در راستای سواستفاده از او، در جهت اهداف خود بوده است.
قدرت اورفئوس در اصل منبع اصلی مقاومت روحی گروه در مقابل فرامین Absolute است و امپراطور از این موضوع به نفع خود استفاده کرده است. بهشکلی که در ابتدا فکر میکردیم، این قدرت مرموز Dream Visitor است که از کاراکتر اصلی مراقبت کرده و اختیار روانی او را حفظ میکند. درحالی که منشا این قدرت، نیروی جادویی اورفئوس است.
درنهایت گروه با اورین و گورتاش روبهرو می شوند و از راه مصالحه، جنگ و یا سیاستبازی و در پایان، فارغ از هر تصمیم اتخاذ شده، هر دو Netherstone باقیمانده را جمع میکنند تا Elder Brain را تحت سلطه خود درآورند.
فاش میشود که Elder Brain درواقع شکل نهایی و مرحله تکامل پایانی نژاد illithid است که در پی حکومت بر Sword Coast از طریق کنترل کامل تمامی ساکنان آن است. روش او برای اجرای این کار هم، دستکاری مغز همه افراد با کاشتن یک Tadpole در مغز آنها است. پس از آشکار شدن حقیقت، الدر برین که ظاهرا انتظار چنین برنامهای را داشت و خیانت سه برگزیده خود و تمام تصمیمات ممکن قهرمان داستان را پیشبینی میکرد، قبل از اینکه گروه بتوانند کاری بکنند، بر همه چیره میشود. اما امپراطور به کمک تیم آمده و به شکل موقت، آنها را از کنترل شدن کامل توسط الدر برین یا مرگ و نابودی حتمی، نجات میدهد.
پس از درک این موضوع که Netherstoneها برای اثربخشی صحیح خود نیاز به یک صاحب از نژاد illithid دارند که از قدرتهای اورفئوس استفاده کرده و بر آن حاکم باشد، عملا دو انتخاب بندیادی پیش روی قهرمان ما، قرار میگیرد. یا اینکه اورفئوس را آزاد کرده و به او اجازه دهد که به فرم نهایی خود دگردیسی پیدا کند. که در این صورت امپراطور تسلیم سرنوشت خود شده و به فرقه Absolute میپیوندد. دوم اینکه باید شخصیت اصلی داستان، امپراطور و یا یک کارلاخ دگرگونشده و متکامل، خود قدرت اورفئوس را جذب و او را نابود کنند در جهت پیشبرد ماموریت خود، آماده شوند.
پس از به دست آوردن قدرت Netherstoneها از راه مدنظر کاربر، بالاخره قهرمان و تیم او راهی رویارویی نهایی با Elder Brain میشوند. گرچه درنهایت و پس از شکست دادن او در جریان نبردی نفسگیر، بهشدت سخت و البته طاقتفرسا، مجددا انتخاب مهم دیگری جلوی روی قهرمان قرار میگیرد. او میتواند یا Elder Brain را به همراه همه Tadpoleهای داخل آن بکشد و از بین ببرد که در این صورت، تهدید برای همیشه نابود و محو خواهد شد و یا اینکه به دوستانش خیانت کند.
در نتیجه حالت دوم، قهرمان داستان تا همیشه در نقش Absolute حکومت خواهد کرد اما به بهای قربانی کردن یکی از همراهانش با توانایی Mind Flayer که میتواند کارلاخ، امپراطور یا اورفئوس باشد. البته، مشخص است که با کنترل اجباری خودآگاهی بقیه این افراد پارتی و ساکنین جهان، این عمل کار اخلاقی و مثبتی نیست و میتوان گفت که از این جهت، این شیطانیترین پایان کل بازی است.
البته جزئیات متعددی در پایانهای متفاوت بازی Baldur’s Gate 3 وجود داشته و گروهی پایانهای تاحدی جداگانه دیگر نیز وجود دارند که توضیح مناسب همه آنها، از حوصله این مطلب و خواننده گرامی، خارج است. ولی دو مسیر و انتخاب مهم و دو پایان کاملا جداگانه در عنوان وجود داشتند که دقیقا همان دو حالتی بودند که شرح دادیم.