بازی مورد انتظار «Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name» جدیدترین عنوان سری محبوب و طولانی یاکوزا است که میخواهد داستان شخصیت «کازوما کیریو» را پس از وقایع بازی Yakuza 6: The Song of Life و همزمان با اتفاقات قسمت اصلی قبلی سری یعنی Yakuza: Like a Dragon روایت کند. اما آیا این عنوان توانسته در جلب رضایت مخاطبان به اندازهی سایر قسمتهای این سری موفق ظاهر شود و در راه ادامه دادن سری دوستداشتنی «Like a Dragon»، سربلند بیرون آمده یا از رسیدن به همان قلهها جا مانده است؟ برای پاسخ این سوال و بررسی بازی Like a Dragon Gaiden، با رسانهی خبری تحلیلی گیم پالت در ادامهی این متن همراه بمانید.
هشدار: از آنجایی که «Like a Dragon Gaiden» دنبالهی مستقیم بازی Yakuza 6: The Song of Life است، اشارات جزئی و ریزی به این بازی و یاکوزاهای قبلی برای صحبت کردن در مورد ماجراجویی جدید کازوما کیریو اجتنابناپذیر بود. در صورتی که هنوز موفق به تجربهی عناوین قبلی سری (مخصوصاً قسمت ششم) نشدهاید، پیشنهاد میشود از سه بخش اول این بررسی دوری کنید.
جایگاه «Gaiden» در سری یاکوزا
سری یاکوزا که این روزها به صورت بین المللی نیز تغییر نام داده و با اسم ژاپنیاش یا همان «Like a Dragon» شناخته میشود، طی سالهای اخیر موفق شده که موفقیت داخلی خود را در خارج از ژاپن هم تکرار کند. تقریباً حدود ۱۰ سال طول کشید تا سری یاکوزا اولین انفجار محبوبیت بزرگش را با قسمت 0 تجربه کرده و سرانجام شروع به دلربایی بین المللی نماید.
وضعیت تا همین چند وقت پیش به نحوی بود که مخاطبان خارج از ژاپن یاکوزا، باید مدت زمان بسیار طولانیای صبر میکردند تا نسخهی جهانی یاکوزا برایشان در دسترس قرار بگیرد. این روزها ولی وضعیت بسیار تغییر کرده و جدیدترین بازی این سری به نام «Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name» حال به صورت همزمان برای تمامی بازیکنان در سراسر جهان عرضه خواهد شد و حتی در تاریخ نامشخصی در آینده، دوبلهی انگلیسی دریافت خواهد کرد.
قبل از اینکه به داستان این قسمت از سری بپردازیم، باید با مفهوم و جایگاه آن بیشتر آشنا شویم. کلمهی گایدن (Gaiden) در ژاپنی به معنای یک داستان فرعی و ضمیمهای برای زندگینامهی یک شخص است. پس این قسمت از سری با انتخاب چنین نامی، از همان ابتدا دارد بر روی متفاوت بودنش با سایر قسمتها از نظر نوع محتوایی که قرار است بگیریم اطلاعرسانی میکند.
انتخاب اسم «گایدن» برای این عنوان میتواند برند جداگانهای برای اسپین-آفهای یاکوزایی شود و داستان اختصاصی و مستقل شخصیتهای دوستداشتنی و جذاب سری را در قالب عناوین کوچکتر و جمعوجورتر دنبال کنیم. بازی Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name اما همانطور که از عنوانش پیداست، در مورد مردی است که نامش را پاک کرده و از گذشتهی خود و هر آنچه که به زندگی سابقش گره خورده بود، جدا شده است.
برگزیدن چنین اسمی برای تمامی علاقهمندان به بازی یاکوزا ۶ (Yakuze 6: The Song of Life) از همان ابتدا خبر از ادامهی مستقیم داستان آن بازی را میداد. پس «Gaiden» مستقیماً بعد از اتفاقات قسمت ششم سری اصلی یاکوزا شروع میشود و فصل جدیدی از زندگی کازوما کیریو، پروتاگونیست محبوب و شناختهشدهی سری، را دنبال میکنیم. این موضوع بازی Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name را در موقعیت حساسی قرار داده، چرا که برای درک و لذت بردن ۱۰۰ درصدی از داستانش نیاز به تجربهی تمامی قسمتهای اصلی سری را دارید.
به عبارت دیگر، بازی Like a Dragon Gaiden نیازمند تجربهی تمامی یاکوزاهایی که پیش از این با محوریت کازوما کیریو روایت شدند (یاکوزا 0 تا 6) بوده و به دانش و خاطرات قبلی شما از سری تا حد زیادی اعتماد دارد. از طرفی دیگر، از آنجایی که اتفاقات بازی Like a Dragon Gaiden تقریباً همزمان با اتفاقات بازی Yakuza: Like a Dragon جلو میرود و ربط بسیار واضح و قابل لمسی با داستان ایچیبان و گروهش پیدا میکند، داستان آن بازی را هم به شکل کامل لو میدهد و اگر هفتمین قسمت سری اصلی یا همان Yakuza: Like a Dragon را پیش از این تجربه نکرده باشید، اکثر توئیستهای داستانی و اتفاقات بزرگ آن را برای خود خراب میکنید.
بنابراین نه تنها نیاز به تجربهی قسمتهای خود کیریو دارید، که بازی ایچیبان (Yakuza: Like a Dragon) هم برای درک و لذت بردن از داستان گایدن الزامی است. با این حال، اگر صرفاً به دنبال تجربهی سرگرمکننده و گیمپلی اکشن و جذابی هستید، همچنان میتوان از Like a Dragon Gaiden نیز بدون تجربهی سایر قسمتها لذت برد، هرچقدر هم که از نظر داستانی سردرگم شوید.
جالب اینجاست که بازی Like a Dragon Gaiden به طرفداران اسپین-آف سری با نام جاجمنت (با بازی Judgment و Lost Judgment) نیز توجه نشان میدهد و برخی از شخصیتهای این اسپین-آف در گایدن هم حضور دارند. علیرغم اینکه این موضوع در تریلرهای بازی هم لو داده شده بود اما باز برای علاقهمندان به شخصیتهای بامزهی جاجمنت، اتفاق بسیار خوشایندی به حساب میآمد که تعامل کازوما کیریو با برخی از آنها را ببینیم و حتی در گیمپلی به صورت مستقیم از این شخصیتها بهره ببریم.
برخلاف سایر قسمتهای سری اصلی اما برای درک داستان گایدن نیازی به تجربهی جاجمنتها ندارید و صرفاً برخی از محتواهای فرعی بازی برای شما همان تاثیر و حسی که برای طرفداران این اسپین-آف دارد را به همراه نخواهد داشت.
مردی که نمیتوانست از گذشتهاش فرار کند
حال که با جایگاه Like a Dragon Gaiden در سری یاکوزا آشنا شدیم و میدانیم که داستان این بازی بسیار وابسته به اتفاقات یاکوزا ۶ و Yakuze: Like a Dragon است، کار راحتتری برای درک وضعیت همیشه بحرانی کازوما کیریو داریم. همانطور که احتمالاً یادتان هست، در پایان بازی Yakuza 6: The Song of Life، کیریو مجبور به جعل مرگ خود و پاک کردن هرگونه اشارهای به زنده ماندن «کازوما کیریو» میشود.
به بیانی دیگر، میتوان گفت که کیریو این قرارداد را به دایدوجی و مامورهای متعددش تحمیل میکند تا در مورد جزئیات جنجال سیاسی پایان بازی یاکوزا ۶ حرفی نزند و قدرت «دایدوجی» را تهدید نکند.
داستان Like a Dragon Gaiden دقیقاً تحت تاثیر همین تصمیم است و کیریو را چند سال بعد از وقایع یاکوزا ۶ و در معبد دایدوجی ملاقات میکنیم که در حال مدیتیت کردن بوده و برای ماموریتهای بعدی این گروه صبر میکند. پل ارتباطی دایدوجی و کیریو نیز ماموری به نام «کیهی هاناوا» است که در طول اتفاقات بازی Like a Dragon Gaiden، تبدیل به یکی از جذابترین شخصیتهای این عنوان میشود و شاید سکانسهای بین او و کیریو را بیش از بسیاری از شخصیتهای دیگر در خاطرات خود از بازی ثبت کنید.
هاناوا و ماموریت جدیدی که به کیریو اعلام میکند، نقطهی آغازین داستان اصلی بازی Like a Dragon Gaiden را بر روی نوار زمانی سری یاکوزا میکشد و از اینجا به بعد است که کیریو در داستان پرفراز و نشیب دیگری به دام میافتد.
در طول داستان بازی Like a Dragon Gaiden با همان استانداردها و مواردی روبهرو هستیم که با بسیاری از قسمتهای قبلی سری، به خصوص در سالهای اخیر، تجربه کردیم. سری یاکوزا یا Like a Dragon صرفاً به کیفیت داستانهایش معروف نیست و حتی بسیاری از قسمتهای سری از نظر داستانی با مشکلات متعددی مواجهاند و خود فیلمنامه پر از حفرههای داستانی است که منطق روایی بازی را به چالش میکشد.
علاقهمندان به بازی یاکوزا ۴ با توئیست خندهدار گلولههای لاستیکی آشنایی دارند اما همچنان تصویر واضحی از بسیاری از کات-سینهای آن بازی در خاطراتشان نقش بسته است. دلیل این امر، کیفیت بسیار بالای روایت داستان بازیهای یاکوزا مقابل خود داستان به شکل خامش میباشد و همین موضوع باعث شده تا صرفاً به داستان و اتفاقاتش نگاه نکنیم.
به جای بهکارگیری منطق و توجیه وقایع از جایگاه کاملاً بیطرف و خالی از احساسات و جو سکانسها، برای لذت بردن از یاکوزا باید غرق محتوای «Soap Opera» و بیش از حد دراماتیک سری شد. جایی که لزوماً همهچیز از یک منطق داستانی مشخص پیروی نمیکند و شخصیتها بر اساس احساساتشان و موقعیتهایی که در آن قرار گرفتهاند، تصمیماتی میگیرند که خارج از افزایش درامای داستان بازی توجیه دیگری ندارد.
خوشبختانه یا متاسفانه داستان بازی Like a Dragon Gaiden نیز تا حد زیادی مسیر قسمتهای قبلی سری را میرود. با این وجود، اگر ۸ بازی قبلی از سری اصلی Like a Dragon را تجربه کرده باشید و به Gaiden برسید، بعید است خودتان عاشق همین اغراق شیرین و احساسی نشوید و محتوای بیشتری با همین کیفیت نخواهید. سری یاکوزا همیشه میزبان خامترین حالت احساسات و رکترین تقابل احساسی ممکن در میان شخصیتهایش بوده و مزهی اصلی داستان قسمتهای مختلف سری، دنبال کردن مسیری است که همین احساسات درونی برای تحقق رویاها و اهداف شخصیتهایشان طی میکنند.
یکی از تراژیکترین مسیرها برای یکی از خالصانهترین و پاکترین اهداف و رویاها، متعلق به خود کازوما کیریو است. یاکوزای تنها و دورافتادهای که در تلاش برای نجات دادن عزیزانش، تبدیل به افسانهای با نام «اژدهای دوجیما» شد. چیزی که زندگی کیریو را تراژیکتر از بسیاری از پروتاگونیستهای دیگر میکند، مرام بیپایان و فداکاریهای بدون چشمداشت این شخصیت است که به قیمت سالهای زیادی از بهترین دوران زندگیاش ختم میشود.
بخش بزرگی از دوران جوانی کیریو، آن هم برای جرمی که مرتکب نشده، در زندان میگذرد و وقتی هم که دوران حبسش را تمام میکند، باید با جاهطلبی دوستان و آشنایان سابق خود دست و پنجه نرم کرده و از عزیزانش مراقبت کند.
داستان بازی Like a Dragon Gaiden پیروی روحیهی پهلوانی کیریو و بسیاری از شخصیتهای دیگر سری است که در گذشته با به خطر انداختن جان خود، از ایدهآلهایشان محافظت کردند. اما آیا سایر یاکوزاها و دنیای فعلی پذیرای چنین روحیهای است و اینگونه افراد هنوز به دنیای قبلیشان تعلق دارند؟
تم اصلی بازی Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name و هستهی آن در حال پاسخ دادن به همین سوال، کیریو را با دوراهیهای اخلاقی جدیدی روبهرو میکند. از یک طرف، اعضای سابق یاکوزا و رقیب قبلی «توجو» یا همان «Omi Alliance» را داریم که اهداف مشخص خودشان را در این دنیای جدید دنبال میکنند و از طرف دیگر، با دایدوجیها و اهداف سیاسی و اقتصادی آنها مواجهایم که خط قرمزهای نامشخصی دارند.
این خط قرمزها برای یاکوزای با مرام و شرافتی مانند کازوما کیریو اما بسیار واضحتر از هر دو گروه بوده و از نظر او تحت هیچ شرایطی نباید از آنها عبور کرد. همین موضوع باعث شده تا با روایت بسیار حساس و پر از تعلیقی روبهرو باشیم که هم ایدئولوژی کیریو و هم دایدوجی و یاکوزاهای اومی را مقابل یکدیگر قرار میدهد و در بعضی مواقع، حتی در انتخاب جهبهی اخلاقی و منطقی خود به چالش کشیده خواهید شد.
این داستان پرفراز و نشیب همچنین شامل یکی از پختهترین و تنهاترین نسخههای کیریو است که روزهای هویت راننده تاکسی سابق «تایچی سوزوکی» در فوکوئوکای ژاپن یاکوزا ۵ را یادآوری میکند. به مانند سوزوکی و دوری کردن از نام سنگین «کازوما کیریو»، این شخصیت با نام «جوریو» میخواهد از دستورات دایدوجی پیروی نموده و آرامش و امنیت خانوادهی خود و بچههای پرورشگاه «Morning Glory» را تضمین کند.
اما یک اژدها، آن هم به اسطورگی کیریو، به این راحتیها ناپدید نخواهد شد و هر چهقدر هم که کیریو و هاناوا و دایدوجی تلاش کنند، رد اژدهای دوجیما در تاریخ یاکوزاهای کاموروچو با قدرت باقی است. این موضوع به شکلهای جالبی توسط بازی Like a Dragon Gaiden مورد بحث قرار میگیرد و به وفور از اتفاقات قسمتهای قبلی، برای نشان دادن آدم شکسته و تنهای فعلی استفاده میشود.
داستان Like a Dragon Gaiden شخصیت اصلیاش را به خوبی میشناسد و به اخلاقیت و ویژگیهای شخصیتی کازوما کیریو بسیار وفادار باقی میماند. دیدن مسیر رشد و تغییر شخصیت کیریو از قسمت 0 تا همین Like a Dragon Gaiden، در کنار صفات و ویژگیهای اخلاقیای که ثابت ماندهاند، دنبال کردن ماجراجویی جدید کیریو در دنیای یاکوزا را بسیار احساسیتر کرده و همزمان با وزن رواییِ چندین و چند بازی دیگر، به استقبال چالشهای داستانی جدید «Gaiden» میروید.
روایت داستانی، برگ برندهی همیشگی سری
همانطور که بالاتر اشاره شد، سری یاکوزا یا Like a Dragon بیش از متن اصلی داستانهایش، به کیفیت روایی بالای عناوین متعدد آن شناخته میشود. از یاکوزا 0 گرفته تا Yakuza: Like a Dragon، این مجموعه همیشه در روایت احساسی داستان شخصیتهایش، موفق عمل کرده و توانایی بازی با عواطف مخاطبانش را بهآسانی داشته است. خوشبختانه بازی Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name نیز همین کیفیت روایی را حفظ میکند و یکی از بهترین بخشهای تجربه بار دیگر به روایت آن اختصاص دارد.
از کارگردانی و سینماتوگرافیها تا موسیقی متنهای مناسب و زمانبندی دقیق آهنگها، از نورپردازیهای هدفمند تا صداپیشگیهای موسیخکن، همه و همه در راستای افزایش کیفیت روایت بازی Like a Dragon Gaiden مورد استفاده قرار گرفتهاند. حتی اگر نتوانید با داستان احساسی و جذاب این عنوان هم ارتباط بگیرید، نحوهی روایت شدن این داستان بهقدری باکیفیت و تماشایی است که نمیتوان محوِ کنار هم قرار گرفتن قطعات پازلش نشد.
تنها ایراد واضحی که به روایت بازی Like a Dragon Gaiden وارد است، از ریتم افتادن آن در اوایل چپتر دوم بازی محسوب میشود. در آن چپتر، بازی قصد دارد که مخاطب را با محتواهای فرعی مختلف بازی و نحوهی کارکرد سیستمها و گجتهای جدید آشنا کند. از این رو، علیرغم اینکه چنین تغییر ریتمی در طولانیمدت توجیه منطقیای دارد و اجازهی لذت بردن از محتواهای فرعی را در اختیار بازیکنان قرار میدهد، اما از سرعت روایی بازی نیز به طور قابل ملاحظهای میکاهد و به ریتم هیجانی و اضطرابآور ساعتهای اولیهی بازی کمی ضربه میزند.
استودیوی Ryu Ga Gotoku از عنوان Judgment به این طرف، در استفاده از رنگها و تلفیقشان با محیطها و افراد واقعی به مهارت قابل توجهای دست پیدا کرده و بازی Like a Dragon Gaiden نیز نمونهی دیگری از این نوع هنرنمایی است. علیرغم اینکه سری یاکوزا هیچوقت به «واقعگرایی» معروف نبوده و در برخی از داستانهای فرعی به سراغ المانهای مرموزتری هم رفته است.
البته هیچگاه در داستان اصلی سری شاهد اتفاقات فانتزی و فرای واقعیت نبودیم و برقراری تعادل بین تزریق کردن استایل و سبکهای رنگیتر، با عبور نکردن از مرز واقعیت و ورود به فانتزی، جزو برگهای برندهی بخش روایی Like a Dragon Gaiden هم به حساب میآید. با وجود اینکه در برخی از سکانسها، کازوما کیریوی ۵۰ ساله مانند اسپایدرمن به کمک گجت خاص خودش تار میزند و به نقاط بلندتر میرسد، باز نحوهی روایت به گونهای است که هر آنچه که میبینید، واقعی و منطقی جلوه کند.
به طور کلی، این روایت باکیفیت در زمینهی تزریق احساسات بیشتر به سکانسهای مختلف بازی سربلند بیرون آمده و بارها با تعلیق و هیجان، نفستان را بند خواهد آورد. چه با سناریوی اضطرابآوری مواجه شده باشید که جان کیریو و همراهان و عزیزانش را به خطر بیاندازد و چه به شکل مقتدرانه بخواهید بر دشمنان کیریو غلبه کنید و یک ساختمان پر از دشمن را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارید، روایت Like a Dragon Gaiden با کیفیت بالای خود احساساتتان نسبت به این اتفاقات داستانی را چند برابر بیشتر خواهد کرد.
یاکوزای سابق، مامور جدید
در زمینهی گیمپلی، بازی Like a Dragon Gaiden نمیخواهد مانند عنوان قبلی سری اصلی یعنی Yakuza: Like a Dragon، تحول گستردهای در ساختار این مجموعه به وجود بیاورد و ژانر جدیدی را آزمایش کند. در عوض، Like a Dragon Gaiden حکم پیشرفت منطقی گیمپلی قسمتهای قبلی سری با محوریت کیریو را دارد که تنها تحت تاثیر المانهای امروزیتر عناوین اخیر استودیوی Ryu Ga Gotoku، مانند Lost Judgment و Yakuza: Like a Dragon است.
به همین خاطر، برعکس مبارزات نوبتی بازی قبلی سری یا وجود ۴ استایل مبارزهی شناور در اسپین-آف Lost Judgment، بازی جدید کیریو تا حد زیادی به آنچه که پیش از این از سبک مبارزات کیریو دیده بودیم، وفادار است. سبک مبارزهی «Yakuza» که تا حد زیادی سبک «Brawler» از یاکوزا 0 را یادآوری میکند، بر کلاسیکترین حرکات کیریو در طول سری تمرکز دارد و به گلچینی از بهترین تکنیکهای او مجهز شده است.
با این سبک مبارزه، میتوانید تقریباً شبیه به سایر قسمتهای سری، نقش یاکوزای شکستناپذیر و قدرتمند قبلی را بازی کنید و نشان دهید که اژدهای دوجیما همچنان رقیب ندارد.
با این حال، تمرکز اصلی گیمپلی بازی Like a Dragon Gaiden بیش از هر چیز دیگری بر روی سبک مبارزهی جدیدش با نام «Agent» است. این سبک خلاقانهترین ابزار و تکنیکهای مبارزهای که کیریو در طول سری از آنها استفاده کرده را شامل میشود و یکی از برجستهترین بخشهای کل بازی را به خود اختصاص میدهد.
مشت و لگدهایی که طبیعتاً از سبک مبارزهی کیریو انتظار میرود در سبک ایجنت نیز اصلیترین راه ضربه زدن محسوب میشوند اما در کنار سرعت بالاتری که در آسیبرسانی به دشمنانتان دارید، با سبک ایجنت به گجتهای گوناگونی مجهز هستید و هر مبارزهای را به کمک این گجتها میتوانید به نفع خود خاتمه دهید.
در ابتدای بازی تنها به گجت «Spider» دسترسی خواهید داشت که همانطور که از نامش پیداست، به لطف این گجت سیمهایی را مانند تارهای اسپایدرمن به سمت دشمنان پرت میکنید و آنها را گیر میاندازید. کاربرد جالب دیگر گجت اسپایدر، کشیدن ابزارها و اشیای موجود در محیط به سمت کیریو است که در مسیرشان به دشمنان مختلف ضربه میزنند.
با ارتقا دادن این گجت و باز کردن مهارتهای جدید نیز میتوانید تنوع و میزان آسیبش را بالاتر ببرید و نیمچه شبیهساز اسپایدرمن ژاپنی را تجربه کنید!
گجت دیگر بازی «Hornet» نام دارد که با فعالسازی آن، پهپادهای متعددی را به سمت دشمنان خود میفرستید و حتی با استفاده از دکمهی بلاک ضربات (دکمهی L1 برای کنترلرهای پلیاستیشن یا دکمهی LB برای دستههای ایکسباکس)، این پهپادها به کمک شما در این زمینه نیز خواهند آمد. گجت «Hornet» در ابتدای بازی آنقدرها تعریفی ندارد و آسیب قابل لمسی نمیرساند اما اگر کمی پول خرج کنید و آپگریدهای بهتری بخرید، ابزار بسیار کشنده و کاربردیای در اختیارتان قرار میگیرد.
در میان امضاهای آثار مخفیکاری و جاسوسی، معمولاً بمبهای کوچکی را میتوان پیدا کرد که ماموران در اشیای مختلف خود پنهان کردهاند. یکی از گجتهای کیریو در بازی Like a Dragon Gaiden نیز سیگاری به نام «Firefly» محسوب میشود که با نگهداشتن دکمهی مربع برای کنترلرهای پلیاستیشن یا دکمهی X برای دستههای ایکسباکس، میتوانید سیگار در حال انفجار خود را به سمت دشمنان پرتاب کنید.
از آنجایی که پروسهی منفجر شدن گجت فایرفلای چند ثانیهای طول میکشد، ابزار کاربردی و مناسبی برای به تله انداختن دشمنان خود در اختیار دارید و میتوانید چندین و چند سیگار مختلف را بر روی زمین بگذارید و دشمنان را به سمت خود بکشانید تا همگی تقریباً همزمان آسیب ببینند.
یکی از مفیدترین گجتهای کیریو اما «Serpent» نام دارد که اساساً به کفشهای او مکانزیم سرعت گرفتن و جابهجایی سریع در محیط را اضافه میکند. با کمک این گجت میتوانید فواصل زیاد بین خود و دشمنانتان را بهسرعت کوتاه کنید و به دلشان بزنید و آسیب جدی و ملموسی وارد نمایید. تطبیقپذیری این گجت با سایر گجتهای کیریو باعث شده که «Serpent» یکی از پراستفادهترین و کاربردیترین گجتها در موقعیتهای مختلف به حساب بیاید.
به طور مثال، میتوانید در ابتدای مبارزه به دل دشمنان بزنید و با مشت و لگدهای متوالی آسیب لازم را وارد کنید، بعد با گجت «Serpent» به عقب آمده و از سیگار «Firefly» برای پرتاب بمبهای ساعتی بر روی زمین استفاده نمایید. در حالی که دشمنان به سمت شما میآیند، با پهپادهای «Hornet» به استقبالشان بروید و آنهایی که نزدیک شدند را با «Spider» به دام بیاندازید.
با اینکه اکثر مبارزات بازی حتی در بالاترین درجهی سختی آنقدرها چالشبرانگیز نیستند که نیاز به استراتژی چیدن و بهکارگیری تمامی گجتهای کیریو داشته باشید، این موضوع که دست بازیکنان برای خوشگذرانی و تنوع دادن به مبارزات تا این اندازه به لطف گجتهای سبک ایجنت باز گذاشته شده است، بدون شک جزو نقاط مثبت بازی Like a Dragon Gaiden به حساب میآید.
سوتنبوری و قلعهی اوساکا، جای کاموروچو را پر میکنند
بازی Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name اولین قسمت از سری یاکوزا با محوریت کیریو محسوب میشود که اتفاقاتش خارج از کاموروچو جریان دارد. در نسخههای قبلی سری عادت داشتیم که تحت هر شرایطی در نهایت به این منطقه برگردیم و اتفاقات اصلی و نهایی داستان در کاموروچو روایت شوند.
این موضوع اما طبیعتاً به خاطر دلایل داستانی مشخص، دربارهی بازی Like a Dragon Gaiden نمیتوانست صادق باشد و خوشبختانه استودیوی Ryu Ga Gotoku نیز کاملاً به آن واقف بوده است. جای خالی کاموروچوی نمادین سری اما اینبار با ۳ منطقهی متفاوت پر شده که هر کدام به شکل خاص و جداگانهای توسط بازی Like a Dragon Gaiden مورد استفاده قرار میگیرند.
یوکوهاما که اول در عنوان Yakuza: Like a Dragon شهر اصلی اتفاقات داستان آن بازی شد و بعد به مقر کارآگاهان بازی Lost Judgment اختصاص داشت، بار دیگر در بازی Like a Dragon Gaiden برمیگردد.
اما اینبار در قالب کازوما کیریو در برخی از مناطق قابل دسترسی آن قدم میگذاریم. این بخش از بازی بسیار خطیتر از سایر بخشها روایت میشود و خارج از سر زدن به چند مغازه و ساختمان خاص، امکان گشت و گذار مستقیم و آزادی در یوکوهاما وجود ندارد تا ایچیبان و یاگامی همچنان تسلط بیشتری بر یوکوهاما نسبت به کیریو داشته باشند.
سوتنبوری نیز بار دیگر یکی از مناطق اصلی را به خود اختصاص داده و اکثر Like a Dragon Gaiden را به تجربهی محتواهای اصلی و فرعی بازی در همین شهر میگذرانید. بسیاری از ساختمانها و مغازهها نسبت به آنچه از قسمتهای قبلی به خاطر دارید غالباً ثابت ماندهاند اما به طور کلی کمی امروزیتر شدهاند و میزبان چندین ساختمان جدید و مخصوص نیز هستند. اما جدیدترین منطقهی بازی، قلعهی شناور اوساکا است.
مکانی غیرقانونی و رنگارنگ که انواع و اقسام کسبوکارهای بدون مجوز را در خود جای داده و پایگاه اصلی رئیس یکی از متحدان و شرکای قدرتمند «Omi Alliance» است.
در «قلعه» میتوانید وارد کولوسئوم (Colosseum) اختصاصیای شوید که محل برگزاری رقابتهای غیرقانونی و مهیجی میان قویترین مبارزان از سراسر جهان حساب میشود. کولوسئوم بازی Like a Dragon Gaiden نه تنها مانند قسمتهای قبلی سری میگذارد در نقش کیریو به مبارزه بپردازید، که اینبار امکان بازی کردن در قالب شخصیتهای مختلف یاکوزا نیز در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
سه تا از شخصیتهای دوستداشتنی و شناختهشدهی سری (گورو ماجیما، تایگا سائجیما و دایگو دوجیما) را تنها با تهیهی محتوای دانلودی «Legendary Fighter Pack» (با پیشخرید بازی یا به شکل جداگانه) میتوانید کنترل کنید. اما چندین مبارز نامآشنای دیگر، که حتی برخی از شخصیتهای اسپین-آف Judgment را نیز شامل میشوند، در کولوسئوم عنوان Like a Dragon Gaiden قابل بازی هستند.
بخش جالب توجهی کولوسئوم این بازی، حالت «Hell Team Rumble» است که امکان مبارزه کردن در کنار شخصیتهایی که به تیم خود اضافه کردهاید را میدهد. در این حالت میتوانید تیم خاص خود را از پیش انتخاب کنید و همراه با شخصیتهای مورد نظر خود، به دل تیم دشمن بزنید. در کنار این حالت، امکان مبارزهی تک به تک به عنوان کیریو و سایر شخصیتها نیز وجود دارد و حالت یک نفر مقابل گروهی از دشمنان هم تدارک دیده شده که معمولاً آسانترین نوع مبارزات هستند.
اگر کمی چالش بیشتر لازم دارید هم، مسابقات مخصوصی مقابل دشمنان قدرتمندتر (همراه با چندین غافلگیری جذاب) در اختیارتان قرار گرفته و میتوانید تمامی مبارزات بازی را برای بهدست آوردن پول و طرفداران بیشتر، هرچقدر که میخواهید از اول تکرار کنید.
«قلعهی اوساکا» علاوه بر کولوسئوم، میزبان مناطق تفریحی دیگری مانند یک سالن VIP برای استراحت مبارزان، دو ساختمان مجزا برای شرطبندی و قمار، یک لباسفروشی مجهز جهت شخصیسازی کیریو و موارد اینچنینی است که چرخ زدن در این محیط را سرگرمکنندهتر کردهاند.
با وجود یوکاهاما در اوایل بازی و سوتنبوری و قلعهی اوساکا به عنوان مناطق اصلی بازی، دلتان برای کاموروچو تنگ نخواهد شد و به اندازهی کافی با سازههای جدید سر و کار دارید که از تنوع محیطی بالای بازی خسته نشوید.
شخصیسازی پرجزئیات ظاهر پروتاگونیست برای اولینبار در سری
یکی از هیجانانگیزترین ویژگیهای جدیدی که در تریلرهای بازی Like a Dragon Gaiden نظر بسیاری از مخاطبان این عنوان را به سمت خود جلب کرد، قابلیت شخصیسازی کردن کیریو برای اولینبار در کل سری بود. با اینکه در یاکوزاهای قبلی میتوانستیم بعد از اتمام بازی یکی از لباسها و پوششهای از قبل ساختهشده را انتخاب کنیم، تا قبل از Like a Dragon Gaiden امکان شخصیسازی بخشهای مختلف شخصیت اصلی وجود نداشت.
در این بازی اما دیگر ریش و قیچی به دست بازیکنان سپرده شده و از کلاه و کت و شلوار گرفته، تا کفش و ماسک و عینک کیریو را میتوانید انتخاب کنید و ظاهر جدیدی به این یاکوزای افسانهای بدهید.
شخصیسازی بازی Like a Dragon Gaiden به دو شکل انجام میپذیرد. اول از همه ظاهر کلی کیریو در حالت عادی و کات-سینهای بازی را میتوان شخصیسازی کرد که اکثر زمان بازی را با همان ظاهر میگذرانید. شخصیسازی دیگر بازی اما به بخش کولوسئوم مربوط است و میتوانید ظاهر کیریو برای انجام مبارزات در این بخش را به طور کلی با آنچه که در حالت عادی استفاده میکنید، متمایز سازید.
این دو حالت شخصیسازی که اجازهی ذخیرهسازی ظاهرهای مختلف را هم به بازیکنان میدهد، تنوع خوبی را برای شخصیسازی فراهم کرده است. به طور مثال، میتوانید یک ظاهر شیک و باکلاس را برای حالت عادی کیریو انتخاب کنید که با جدی بودن داستان بازی هم در تناقض نباشد، اما برای کولوسئوم میشود تا جای ممکن سراغ طراحیها و انتخابهای بامزهتر و عجیب و غریبتر رفت و تیپهای متمایزی ساخت.
محتواهای فرعی، نه به حجم سایر یاکوزاها اما همچنان جذاب و متنوع
به دلیل اینکه بازی Like a Dragon Gaiden حکم داستان فرعی و جمعوجورتری نسبت به سایر قسمتهای سری را دارد، در زمینهی محتواهای فرعی نیز با کاهش چشمگیری نسبت به آنها روبهرو هستیم. خارج از کولوسئوم که به خودی خود ساعتها سرگرمی را فراهم میکند، شاهد مینیگیم بزرگ و پرجزئیات دیگری نیستیم و در زمینهی داستانهای فرعی (Substory) نیز نسبت به قسمتهای قبلی با تعداد بسیار کمتری سر و کار داریم.
این موضوع به تنهایی مشکل خاصی ندارد اما برخی از داستانهای فرعی باز آنقدرها از نظر داستانی پرمحتوا نیستند و وزن اصلی را به گیمپلی و مبارزات قرض دادهاند. به طور مثال، چندتا از داستانهای فرعی بازی به مبارزه کردن با اعضای گنگهای خیابانی که با رنگ لباسهایشان متمایز میشوند اختصاص یافته و از نظر داستانی تقریباً هیچچیزی برای ارائه ندارند.
برخی از داستانهای فرعی دیگر نیز بسیار کوتاهاند و به استخدام کردن مبارزان جدید برای تیم خود در کولوسئوم خلاصه میشوند. چنین داستانهای فرعیای در قسمتهای قبلی سری نیز مشاهده میشد اما از آنجایی که تعداد کلی داستانهای فرعی بازی Like a Dragon Gaiden نسبت به آنها کمتر است، کمبود محتوای داستانی بیشتر کمی در این زمینه به چشم میخورد.
خوشبختانه اما همچنان داستانهای فرعی بازی بامزه و خندهدار یا غیرمنتظره و احساسی نیز در بازی وجود دارند و از همان سبک مخصوص داستانگویی و کمدی سری یاکوزا پیروی میکنند. فرق اصلی با سایر قسمتها اما در نحوهی پیدا کردن این داستانهای فرعی است.
برخلاف یاکوزاهای قبلی که معمولاً در خیابان و گوشه و کنار، با حرف زدن یا مراجعه کردن به برخی نقاط نقشه میتوانستیم داستانهای فرعی مختلف بازی را شروع کنیم، در این نسخه اکثر داستانهای فرعی از طریق شخصیت آکامه و سرویس «Akame Network» قابل دسترسی است. با شخصیت آکامه در همان اوایل بازی آشنا خواهید شد و کم کم امکان قبول کردن درخواستهای متعدد او برای کیریو به بازی اضافه میشود. برای باز شدن درخواستهای بیشتر نیز یا باید درخواستهای قبلی را تمام کنید، یا در کولوسئوم به رنک نقره، طلایی یا پلاتینیوم برسید.
در کنار درخواستهای آکامه، به افراد مختلفی در کوچهپسکوچههای سوتنبوری نیز میتوانید کمک کنید. این نوع محتوای بازی که «Stroll n’ Patrol» نام دارد، طیف گستردهای از خواستهها را شامل میشود. از پیدا کردن توپ پسربچهای که بالای درخت گیر افتاده با کمک گجت اسپایدر کیریو، تا دفاع از مردم بیگناه در مقابل گنگهای خیابانی یا غذا و نوشیدنی خریدن برای آنها، «Stroll n’ Patrol» ها رویدادهای کوتاه و جمعوجوری هستند که به چرخیدن و گشت زدن در سوتنبوری کمی تنوع میدهند.
قبول کردن درخواستها و انجام دادن «Stroll n’ Patrol» ها، در کنار تقریباً هر کار دیگری که در بازی Like a Dragon Gaiden انجام میدهید، سطح شبکهی آکامه (Akame Network) را بالاتر میبرد و علاوه بر داستانهای فرعی بیشتر و ابزارها و آیتمهای بهتر، به مبارزات سختتر کولوسئوم نیز دسترسی خواهید داشت.
مینیگیمهای محبوب سری نظیر کارائوکه، دارت، «Pocket Circuit»، گلف و انواع بازیهای کارتی بار دیگر برمیگردند و آرکید سگا با بازیهایی نظیر بازی مبارزهای سونیک (Sonic the Fighters) و «Fighting Vipers 2» در کنار بازسازی عنوان «Sega Racing Classic 2»، همچنان یکی از جاذبههای اصلی سری است.
با کنسول «SEGA Master System» نیز به مجموعهای از بازیهای رترو و بسیار قدیمی مانند «Galaxy Force» و «Fantasy Zone II» و «Maze Hunter 3-D» دسترسی دارید و در بازی Like a Dragon Gaiden درست مانند Lost Judgment، در دو حالت ژاپنی و انگلیسی امکان مشاهده و بازی کردنشان فراهم میگردد.
انفجار نور و افکتهای تصویری در یکی از زیباترین عناوین سری
موتور بازیسازی «Dragon Engine» بار دیگر به استودیوی Ryu Ga Gotoku اجازه داده تا مناظر پرجزئیات و باکیفیتی را ارائه کند. شاید عناوین این استودیو از بهترین گرافیک فنی ممکن در نسل فعلی دنیای بازیهای ویدیویی بهرهمند نباشند، اما این موتور بازیسازی که از یاکوزا ۶ به این طرف برای ساخت بازیهای سری Like a Dragon و اسپین-آفهایش مورد استفاده قرار میگیرد، با هر بازی در زمینهی فنی و کیفیت تکسچرها نسبت به قسمت قبلی رشد قابل توجهای داشته و بهتر و بهتر میشود.
در بازی Like a Dragon Gaiden نیز خارج از چند باگ بصری جزئی، از نظر نورپردازی شاهد یکی از بهترین نسخههای «Dragon Engine» هستیم و با کنار هم قرار دادن سکانسهای مشترک این عنوان و بازی Yakuza: Like a Dragon، میتوان به وضوح رشد فنی آن در این زمینه را مشاهده کرد.
افکتهای تصویری رنگارنگی که برای تزریق هیجان و متمایز کردن سبکهای مبارزهای کیریو طراحی شدهاند نیز دنبالهروی این المانها از بازی Lost Judgment بوده و تجربهی بصری لذتبخش و چشمنوازی را ارائه میدهند. بین بازیهای سری یاکوزا با محوریت کازوما کیریو، عنوان Like a Dragon Gaiden بدون شک از نظر نورپردازی و تلفیق رنگها متمایزترین قسمت یاکوزاهای کیریو به حساب میآید و در این زمینه با قسمتهای قبلی تفاوت قابل ملاحظهای دارد.
صداگذاری یکی دیگر از زمینههایی است که بازی Like a Dragon Gaiden در آن باکیفیت ظاهر میشود. از افکتهای صوتی ریزی مانند صدای افتادن گوشی هوشمند بر روی زمین، انعکاس صدا در محیطهای سربسته یا برخورد مشت به اجسام و اشیای شکستنی گرفته، تا صدای مغازهها و ساختمانهای مختلف سوتنبوری و قلعهی اوساکا، کیفیت بالای این صداگذاریها به غرق کردن مخاطب در دنیای بازی کمک چشمگیری کرده است.
موسیقی متن بازی نیز علیرغم آهنگهای مشترک زیادی که با قسمتهای قبلی سری دارد، تجربهی گوشنوازی را ارائه میکند و بسیاری از آهنگهای مبارزات بازی به خصوص باسفایت آخر یا آهنگ سبک مبارزهی ایجنت، در افزایش هیجان و آدرنالین بسیار خوب و موفقیتآمیز ظاهر شدهاند.
سخن پایانی
ناشر بازی نسخهی PS5 و PS4 این عنوان را برای نقد و بررسی در اختیار رسانهی گیم پالت قرار داده است
بازی Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name برگ جدیدی از دفتر زندگی کازوما کیریو را برای طرفداران سری یاکوزا یا Like a Dragon ورق میزند. در صورتی که قسمتهای قبلی سری را تجربه کرده باشید و همین حالا هم با کلیت و فرمول بازیسازی استودیوی Ryu Ga Gotoku آشنایی دارید، بازی Like a Dragon Gaiden دقیقاً همان تجربهای که منتظرش هستید را ارائه میکند.
در این بازی نسبت به سایر عناوین سری محتوای کمتری لحاظ شده و قیمت این عنوان نیز همین موضوع را بازتاب میدهد. با این حال، محتواهای فعلی بهقدری باکیفیت هستند و ارزش داستانی بالایی دارند که اگر از علاقهمندان به سری یاکوزا باشید، به هیچوجه نباید از Like a Dragon Gaiden غافل شوید. این بازی نه تنها به خودی خود تجربهی سرگرمکننده و ارزشمندی را ارائه میکند، که پل ارتباطی و پیوندی میان یاکوزا 6 و عنوان Yakuza: Like a Dragon نیز برقرار کرده است. از طرفی دیگر، برای اطلاع از اتفاقات داستانیای که منجر به حضور کازوما کیریو در بازی Like a Dragon: Infinite Wealth میشود و درک بهتر داستان این بازی مورد انتظار، باید ماجراجوییهای کیریو در بازی Like a Dragon Gaiden را حتماً تجربه کرد.
نقد و بررسی
Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name
بازی Like a Dragon Gaiden: The Man Who Erased His Name برگ جدیدی از دفتر زندگی کازوما کیریو را برای طرفداران سری یاکوزا یا Like a Dragon ورق میزند. در صورتی که قسمتهای قبلی سری را تجربه کرده باشید و همین حالا هم با کلیت و فرمول بازیسازی استودیوی Ryu Ga Gotoku آشنایی دارید، بازی Like a Dragon Gaiden دقیقاً همان تجربهای که منتظرش هستید را ارائه میکند. در این بازی نسبت به سایر عناوین سری محتوای کمتری لحاظ شده و قیمت این عنوان نیز همین موضوع را بازتاب میدهد. با این حال، محتواهای فعلی بهقدری باکیفیت هستند و ارزش داستانی بالایی دارند که اگر از علاقهمندان به سری یاکوزا باشید، به هیچوجه نباید از Like a Dragon Gaiden غافل شوید.
مثبت
- داستان پر پیچ و خم
- روایت احساسی و جذاب
- گیمپلی هیجانی و سرعتی
- سبک مبارزهی «ایجنت» و تمام گجتهایش
- قلعهی اوساکا و مبارزات کولوسئوم
- مینیگیمهای سرگرمکننده و متنوع
- گزینههای شخصیسازی کازوما کیریو
- نورپردازی و تلفیق رنگ تماشایی
منفی
- افت روند و ریتم داستان در اوایل چپتر دوم
- کمبود روایت داستانی مناسب در بسیاری از داستانهای فرعی بازی