یکی از مهمترین مواردی که باعث تمایز آخرین نسخه بازی ابرقهرمانی محبوب مارول با سایر عناوین قبلیاش می شود، داستان آن است. داستانی که به علت جذابیتش تیم Insomniac Games را وادار کرد تا نسخه دوم آن را نیز بسازند. حال که به انتشار قسمت دوم نزدیک شدهایم بد نیست تا بار دیگر مروری داشته باشیم بر داستان بازی Spider-Man .
بازی Spider-Man اکنون به صورت انحصاری برای کنسولهای PlayStation 4 در دسترس است. اگر چه بسیاری از مکانیکها و کنترلهای درون بازی بسیار یادآور عناوین قبلی Spider-Man است اما این داستان به شدت پخته Marvel’s Spider-Man است که آن را از نسخه های قبلیاش متمایز میکند.
بازیکنان در این بازی کنترل پیتر پارکر مسن تر و با تجربه تری را بازی میکنند که در سن ۲۳ سالگی است و اکنون ۸ سال است که به مردعنکبوتی تبدیل شده است. در ابتدای بازی او به کمک یوری واتانابه، کاپیتان پلیس نیویورک میرود تا ویلسون فیسک را (که به نام کینگ پین نیز شناخته می شود) به دست عدالت بسپارد. مردعنکبوتی که در نهایت کینگ پین را در پشت میلههای زندان قرار داده است، در خانه حراجی که مجموعه آثار هنری و مصنوعات گرانبهای فیسک را در خود نگهداری میکند، متوجه حمله به آن جا میشود.
پس از رسیدن به خانه حراج، مردعنکبوتی به مری جین واتسون برخورد میکند که در محل حاضر است تا تحقیقات خبرنگارانه خود را به عنوان خبرنگار روزنامه دیلی بیوگل انجام دهد. این زوج جوان اکنون با یکدیگر نیستند چرا که مدتی است از هم جدا شدهاند. اما اکنون مری جین کاملا آگاه است که پیتر پارکر و مردعنکبوتی کاملا یک فرد هستند. دیدار این دو دیری نمیپاید چرا که خانه حراجی توسط گروهی متخاصم از مردان مسلح نقابدار تسخیر میشود که بلافاصله پرونده ای را از آنجا میدزدند که مری جین قبل از حضور آنها مشغول محافظت از آن است.
محتویات فایل حاوی اطلاعاتی درباره ماده ای به نام “نفس شیطان” است که چندان خوشایند به نظر نمیرسد. بنابراین، این زوج جدا شده تصمیم میگیرند برای بررسی مزاحمان نقابدار با یکدیگر همکاری کنند و بفهمند که چه برنامهای دارند.
تعادل پیتر در مردعنکبوتی بودن و حفظ یک زندگی واقعی در فصل بعدی بازی Spider-Man به میان میآید، چرا که او به عنوان دستیار آزمایشگاه برای اوتو اوکتاویوس کار میکند. این دو مشغول کار بر روی اجزای بازوهای مصنوعی مکانیکی هستند، اما وقتی شهردار نورمن آزبورن آزمایشگاه را تعطیل میکند، بازی فلاش بک کوتاهی میزند تا نگاهی به رابطه جنجالی بین اوکتاویوس و آزبورن بیاندازند. پیتر همچنین راهی FEAST میشود که یک سازمان غیرانتفاعی برای کمک به بی خانمانها است. FEAST توسط مارتین لی مدیریت شده و عمه پیتر پارکر نیز در آنجا به صورت داوطلبانه به عنوان دست راست لی فعالیت میکند.
در طول مکالمه بین پیتر و مارتین لی در مورد مزاحمان نقابدار، لی به او اطلاع میدهد که آن ها بخشی از گروهی هستند که که به شیاطین درونی معروف هستند و پیتر باید از آنها و تحقیقات درباره آنان کاملا دوری کند. البته این موضوع با آنچه که پیتر در ذهنش داشت مغایرت زیادی دارد.
مردعنکبوتی برخوردهای متعددی با شیاطین دارد، اما نه همیشه به تنهایی. او با جف دیویس، افسر پلیس نیویورک دوست میشود و هر دو با هم همکاری میکنند تا برخی از شیاطین را از بین ببرند. در یک گردهمایی انتخاب مجدد برای شهرداری آزبورن، به دیویس مدال افتخار شهر برای شجاعتش داده میشود. طی این مراسم پیتر، مری جین، همسر و پسر دیویس، ریو و مایلز مورالس حضور دارند. در طول سخنرانی دیویس، یک آزبورن یک تماس ناشناس دریافت میکند که او و شهر را تهدید میکند. به محض پایان تماس، بمبگذاری انتحاری گروه شیاطین، تلفات زیادی را از جمله افسر دیویس به همراه داشت. پیتر در اثر این انفجار بیهوش میشود اما قبل از آن، مارتین لی را میبیند که به شکل Mr.Negative در آمده و خود را رهبر گروه شیاطین نشان میدهد.
پس از حمله، آزبورن با استفاده از Silver Sable برای از بین بردن لی و شیاطین، حضور امنیتی را در شهر افزایش میدهد. Sable و تیمش با پیتر پارکر در طول بازی Spider-Man رابطه خصمانهای دارند. پیتر از مایلز دعوت میکند تا در FEAST کمک کند. مایلز درخواست پیتر را پذیرفته و این اتفاق، در نهایت منجر به گاز گرفتن او توسط یک عنکبوت رادیواکتیو در حین جا به جایی لوازم میشود. این امر (قرار دادن مایلز به عنوان دستیار می در FEAST) منجر میشود تا پیتر بتواند آزادانه تر زمان بیشتری را برای ردیابی لی و گروه شیاطین درونی صرف کند.
این تحقیقات موجب میشود تا پیتر بفهمد که لی در حال برنامه ریزی برای استفاده از نفس شیطان (یک سلاح بیوشیمیایی ساخته شده توسط OSCORP) برای نابودی آزبورن و بقیه شهر است. قبل از اینکه لی بتواند اسلحه را آزاد کند، مردعنکبوتی و مری جین موفق میشوند نقشه او را خنثی کنند. پس از نبردی سخت و هیجان انگیز در مترو نیویورک، مردعنکبوتی لی را شکست میدهد و او را میفرستد تا در زندان RAFT (زندانی با امنیت بالا فقط برای مرگبارترین شرورها) محبوس شود.
در همین حال، اوکتاویوس توسعه بازوهای مکانیکی و شاخک مانند خود را که توسط یه ایمپلنت ذهنی کنترل میشوند را، تکمیل میکند. متاسفانه، ایمپلنت آزمایش نشده تاثیر منفی بر ذهن اوکتاویوس میگذارد و باعث میشود که او به عنوان دکتر اختاپوس در مسیر تاریک شرارت حرکت کند. دکتر اختاپوس که از انتقام و نفرت نسبت به آزبورن تغذیه میشود، حملهای را به RAFT ترتیب میدهد و زندانیان آن را در سرتاسر شهر آزاد میکند. او همچنین چند زندانی با استعدادتر را برای کمک به خودش در تلاش برای نابودی آزبورن به کار میگیرد، افرادی مانند Shocker, Vulture, Rhino, Scorpion و Mr.Negative که اعضای گروه Sinester Six را تشکیل میدهند.
این گروه موفق میشود تا مردعنکبوتی را سرگرم نگه دارند در حالی که دکتر اختاپوس نفس شیطان را در همین حین میدزدد و آن را بر فراز میدان تایمز رها کرده و هزاران نفر را از جمله عمه می تحت تاثیر قرار میدهد و سلامت او را به شدت به خطر میاندازد. در حالی که مردعنکبوتی به سمت شهر پر هرج و مرج میرود، مری جین به دنبال درمانی برای نفس شیطان میگردد.
او به طور تصادفی به آزمایشگاه مخفی آزبورن در پنت هاوسش برخورد میکند، جایی که میفهمد نفرت لی از او از دوران کودکیاش نشات میگیرد، زمانی که او یک سوژه آزمایشی برای مطالعات نفس شیطان بود، زمانی که آزبورن و اوکتاویوس شریک بودند. این آزمایش برای لی در آن زمان بسیار طاقت فرسا بود و باعث شد که او به طور تصادفی والدینش را با قدرتهای تازه به دست آمدهاش بکشد، و نفرت مادام العمر از نورمن آزبورن، که مسئول اصلی خلق این ماده مرگبار بود، ایجاد کرد.
مری جین متوجه میشود که پادزهر در کجا قرار دارد و به پیتر میگوید و پیتر نیز به سرعت برای مبارزه با لی به سراغش میرود. به لطف کمکهای Silver Sable که به تازگی به پیتر اعتماد کرده است، مردعنکبوتی برای بار دوم لی را شکست میدهد، اما دکتر اختاپوس که تنها نمونه پادزهر را پس از کتک زدن مردعنکبوتی تا حد مرگ در دست دارد، با خود میبرد.
پیتر بدون آنکه زمانی را اجازه دهد تا زخم هایش التیام یابد، یک لباس زرهی میسازد که برای تحمل مجازات ویرانگر بازوهای دکتر اختاپوس مناسبتر است. او با اینکار موفق میشود تا دکتر اختاپوس را این بار شکست داده و پادزهر نفس شیطان را پس بگیرد. متاسفانه زمان و مقدار نمونه برای ساخت یک پادزهر عمومی و درمان عمه می کافی نیست. پیتر با تصمیم نجات عمهاش دست و پنجه نرم میکند اما در نهایت تصمیم میگیرد تا نمونه را تحویل دهد و هزاران نیویورکی آلوده دیگر را درمان کند. قبل از مرگ، عمه می فاش میکند که از قبل میدانسته که مردعنکبوتی همان پیتر پارکر است. در نهایت او نیز کنار عمو بن دفن میشود.
سه ماه بعد به نظر میرسد که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. قبل از تیتراژ پایانی بازی Spider-Man، پیتر و مری جین نشان میدهند رابطه آنها دوباره احیا شده است. در اواسط تیتراژ، مایلر مورالز با چسبیدن به سقف به پیتر نشان میدهد که تواناییهای عنکبوتی دارد. پیتر نیز به همان شکل به سقف میچسبد و نشان میدهد که او مردعنکبوتی است. سرانجام پس از پایان تیتراژ، بازی آزبورن را در آزمایشگاه مخفی خود نشان میدهد در حالی که پسرش هری در یک مخزنی که توسط مایعی سیاه رنگ و تار مانند آویزان شده است، به او قول میدهد که درمانی برایش پیدا کند.
بازی Spider-Man داستانی را به نمایش میگذارد که شبیه هیچ بازی Spider-Man دیگری نیست و پایان آن امید و هیجان را زیادی را برای نسخههای احتمالی آینده میدهد. به خصوص که میدانیم چیزی به شروع تاریخ عرضه بازی Spider-Man 2 نمانده است و از حالا مطلعیم که مایلز مورالز و پیتر پارکر با یکدیگر همکاری میکنند تا بزرگترین دشمن تاریخ دنیای مردعنکبوتی، یعنی ونوم را شکست دهند در حالی که پایان داستان نورمن آزبورن و پسرش هری هنوز باز است.