بازی The Texas Chainsaw Massacre در نگاه اول، شبیه به یکی از سرگرمکنندهترین محصولات Survival Horror آنلاین محور یعنی بازی Friday The 13th Video Game است. اما استودیوی بازیسازی سومو دیجیتال (Sumo Digital) به ما نشان داد که برای چنین محصولاتی، عنصر ترس مهم نیست و باید استانداردهای دیگر هم مثل «همکاری تیمی» به خوبی انجام شود. در این نقد و بررسی از رسانه گیم پالت به این موضوع نگاه میکنیم که آیا بازی اقتباسی The Texas Chainsaw Massacre ارزش تجربه کردن دارد یا خیر؟
در توضیحات ابتدایی این نقد و بررسی، از واژه اقتباسی صحبت کردیم. یعنی به وضوح گفتیم که الان با محصولی روبهرو هستیم که به صورت اقتباسی از یکی از فیلمهای معروف سبک ترسناک صنعت سرگرمی و سینما گرفته شده است. برای کسانی که خوب به خاطر دارند، فیلمی با نام The Texas Chainsaw Massacre در سال ۱۹۷۴ میلادی اکران شد که بدون شک به اندازه هیچ یک از محصولات ترسناک ساخته شده نیست و سبک خاصی برای معروفیت و محبوبیت دارد.
عناصر ترس به صورت روانشناختی (یعنی به گونهای که مخاطب از جایش تکان بخورد و فقط درگیر جلوههای ویژه مثل فیلمهای امروزی نباشد) طراحی منحصربهفردی در آن فیلم داشت و هر بار که به سراغ تماشای آن اثر بروید، باز هم با سکانسها و سناریوهای ترسناک دلهرهآور روبهرو خواهید شد. همه ما میدانیم که تولید محصولات اقتباسی از روی بازیهای ویدیویی یا فیلمهای سینمایی روش مطمئنی نیست و تاکنون شکستهای بسیار زیادی از آن را دیدهایم.
بنابراین مخاطبان خیلی کمتری پیدا میشوند که بخواهند به تجربه یا تماشای چنین محصولاتی بپردازند. یکی از دلایل ناموفق بودن این محصولات اقتباسی، عدم توانایی تیم سازنده (چه در حوزه فیلم و چه در حوزه بازیهای ویدیویی) در بازی بروری عناصر موفق عنوان اصلی است. برای کسانی که فیلم The Texas Chanisaw Massacre را مشاهده کرده بودهاند و در صنعت بازیهای ویدیویی هم فعال هستند، احتمالاً این ترس وجود داشت که استودیوی بازیسازی سومو دیجیتال نتواند از پس باز طراحی تمام المانهای موفق فیلم اصلی بر بیاید.
آوردن همین ویژگیها به بطن گیمپلی یک محصول آنلاین محور که همه بازیکنها درگیر کارهای خودشان هستند و توجهای به جزئیات یا عناصر دیگر ندارند هم بسیار سخت است. با این وجود، کاری که استودیوی سازنده به همراه تیم شرکت گان مدیا (Gun Media) انجام دادهاند، واقعاً استثنایی و شگفتانگیز بود و به اندازه فیلم کلاسیکی که توضیح دادهایم، بازی The Texas Chainsaw Massacre هم توانست شیوههای هوشمندانه ترس و تلاش برای بقاء را به خوبی در بازی خودش پیادهسازی کند که قطع به یقیین مخاطبان معتاد تجربه طولانی مدت آن خواهند شد.
بازیهای ترسناک غیرقابل پیشبینی اکنون در صنعت بازیهای ویدیویی به روندی تبدیل شدهاند که یا به صورت کامل با آنها درگیر خواهید شد، یا به طور کلی از وجودیت آنها زده میشوید. به نظر من، نقطه عطف یا جرقه کلی ساخت چنین محصولاتی از بازی Friday the 13th The Game زده شد. مخاطبان متوجه شدهاند که تجربه یک عنوان ترسناک بدون استفاده از داستانی خاص و به صورت زنجیروار با حضور بازیکنان (یعنی حتی بدون استفاده از هوش مصنوعی و NPC) چقدر میتواند شرایط را ترسناکتر و در عین حال لذتبخشتر کند.
در طول این سالها، همه ما با عناوین ترسناک بقاء محور زیادی روبهرو بودهایم که شخصیت منفی آنها با فناوری هوش منصوعی هدایت و کنترلر میشدهاند. شکست دادن آنها عموماً کار سختی نیست، چراکه از یک الگوریتم ساده و تکراری استفاده میکنند. اما وقتی شما در غالب یک بازمانده روبهروی قاتلی قرار میگیرید که با یک اره برقی روشن پیش رویتان قرار گرفته و از قضا هدایتش را شخصی زنده، بالغ و هوشمندی مثل خودتان بر عهده دارد، شرایط به طور کلی عوض میشود.
آنجا است که شما نمیدانید برای بقاء باید متوسل به چه چیزی شوید و حتی نمیتوانید حرکت بعدی حریفتان را هم پیشبینی کنید. این همان موضوعی بود که در بازی یادشده به صورت پایه مشاهده کردهایم و حالا The Texas Chainsaw Massacre استانداردهای جدید خودش را برای ارائه پیش روی مخاطب قرار داده است.
از همه این صحبتها که بگذریم، احتمالاً به دنبال داستانی هستید که بفهمید چرا به عنوان یک قربانی یا به عنوان یک قاتل در مزرعهای کار خودتان را آغاز میکنید. البته همانطور که خیلی از مخاطبان آشنا به این ژانرهای آنلاین مبتنی بر همکاری تیمی میدانند، داستان مشخصی نمیشود برای محصولات این شکلی تعریف کرد. اما به طور کلی داستان از آنجایی آغاز میشود که در ماه آپریل سال ۱۹۷۳، حادثهای تراژدی در مرکز ایالت تگزاس به وقوع پیوست.
در آن زمان، دانشجویی به نام ماریا فلورز به طرز مشکوکی بدون باقی ماندن اثری در نزدیکی شهر گم شد و نکته عجیبتر از آن این بود که بعد از گذشت حدود دو هفته، تمام پروسه تحقیقاتی هم متوقف گردید. با وجود چند سرنخ و امیدهای خیلی کم برای زنده ماندن ماریا، خواهر کوچکتر او به نام آنا فلورز با تشکیل گروهی از دوستان ماریا تصمیم میگیرند که به دنبال پیدا کردن این فرد بروند. راوی در نهایت توضیح میدهد که هر غم و اندوهی ناشی از ناپدید شدن ماریا در مقایسه با عذاب و ناامیدی که پیرامون این افراد به وقوع میپیوندد، هیچ نخواهد بود.
پرونده ناپدید شدن ماریا فلورز یکی از چندین نمونه از جنایاتی بود که بعدها به عنوان پرونده The Texas Chainsaw Massacre شناخته شد. با این حال، کل داستان برای کسانی که هم فیلم اصلی محصول سال ۱۹۷۳ را مشاهده نکردهاند هم به صورت خلاصه واضح شد و این موارد را در ابتدای شروع هر دور تجربه مشاهده و مطالعه خواهید کرد. بلافاصله بعد از مشخص شدن داستانی که پیشرویتان قرار دارد، باید به سراغ یادگیری مهارتها و دستهبندیهای مختلف گیمپلی بروید.
به عنوان نکته طلایی برای کسانی که قصد دارند به تجربه بازی The Texas Chainsaw Massacre بپردازند، باید گفت که پیش از شروع و تجربه اولین مسابقه، حتماً بخش راهنمای طراحی شده در منوی اصلی را به خوبی مشاهده کرده و اطلاعات را در ذهنتان طبقهبندی کنید. نکته مهم در آنجایی قرار دارد که نه تنها هیچ بخش آموزشی (بر خلاف اکثر محصولات آنلاین محور) در گیمپلی وجود ندارد، بلکه حتی اگر برای اولینبار وارد مسابقهای شوید؛ بازی به شما یاد نمیدهد که چه کارهایی باید انجام دهید.
تیم سازنده به خوبی توانسته تا شاکلهای را برای بازی The Texas Chainsaw Massacre طراحی کند که هر بازیکن به صورت منحصربهفرد به تجربه عنوان یادشده بپردازد. در طول هر دور تجربه یا در گروهی به نام Family «خانواده» قرار خواهید گرفت یا اینکه در گروهی دیگر به اسم Victims «قربانی» به تجربه گیمپلی میپردازید. همانطور که از نام این دو گروه مشخص است، قربانیان افرادی هستند که برای زنده ماندن تلاش میکنند و خانواده هم گروهی هستند که برای جلوگیری از فرار این افراد با یکدیگر همکاری خواهند کرد.
در هر دستهبندی، پنج شخصیت مختلف وجود دارد که برای گروه خانواده، دو شخصیت ناشناخته تازه وارد به جهان The Texas Chainsaw Massacre طراحی شده که به نوعی تعادل و بالانس بین هر دو گروه برقرار باشد. تفاوت بزرگ گروه خانواده، در آنجایی است که هر قاتل شخصیت و ویژگی بسیار منحصربهفردی دارد. به طوریکه یکی برای راههای زیرزمینی مناسب بوده، دیگری برای پوشش دادن کل ساختمان و فرد آخر هم برای پوشش دادن و جلوگیری از مسیر خروج بازیکنان طراحی شده است. البته شما میتوانید هر ۵ شخصیت را برای انجام یک کار واحد کنار هم قرار دهید البته اگر با سایر بازیکنان به صورت زنده با میکروفون در تعامل باشید. اما بهتر خواهد بود که استراتژیها و قوانین طراحی شده را به خوبی پیادهسازی کرده و شانس اضافهای به تیم حریف ندهید.
در مقابل گروه خانواده، شخصیتهای قربانی قرار دارند که به خصوصیت و ویژگیهایشان نزدیک به هم خواهد بود و عملاً کارهای مشابهای انجام میدهند. فقط هر کدام از این ۵ نفر توانایی یا Perk مربوط به خودش را دارد که بسته به سبک گیمپلیای که دارید، میتواند مورد استفاده قرار گیرد. در هر دور تجربه، ۷ بازیکن نیاز است تا خود بازی آغاز شود. تقسیمبندی گروهها در جستجوی بازیکن به این صورت خواهد بود که ۳ نفر در گروه خانواده و ۴ نفر در گروه قربانیها قرار میگیرند.
از آنجایی که هر ۴ قربانی به صورت ۲ به ۲ در اتاقهایی از زیرزمین پوسیده و پر از خون و گوشت و قطع عضوهای قربانیان گذشته آغاز میکنند، مسیر سختتری برای پیروزی خواهند داشت. به طور کلی، هدف نهایی در یک جمله خلاصه شده و آن هم این است که از جهنم پیشرویتان خارج شوید. همه قربانیان افراد آسیب دیده و زخمی هستند، بنابراین نه سرعت قابل توجهای دارند و نه میتوانند تا به صورت مستقیم با اعضای خانواده درگیر شوند. بنابراین آنها فقط باید مسیر خروجی خودشان را تا قبل از اینکه به صورت کامل خونریزی کرده یا به دست قاتلها بیافتند، پیدا کنند.
در گروه خانواده، همانطور که گفتیم، ۵ شخصیت مختلفی وجود دارد که بسته به انتخاب اعضا، از جاهای مختلف ۳ نقشه طراحی شده کار خودشان را آغاز میکنند. نکته قابل توجه در آنجایی وجود دارد که تیم سازنده بازی The Texas Chainsaw Massacre را به گونهای طراحی کرده که اگر هر ۷ نفر در یک سرور آماده مسابقه هستند، یکی از بازیکنهای تیم خانواده باید شخصیت Leatherface را انتخاب کند. این کار برای ادای احترام به شخصیت اول و منفی فیلم سال ۱۹۷۳ انجام شده و خیلی از مخاطبان هم از وجود چنین قانونی راضی هستند.
با این حساب، Leatherface شخصیتی است که همیشه کارش را از همان مکان زیر زمین، یعنی جایی که هر ۴ بازیکن گروه قربانی زندانی شدهاند، آغاز خواهد کرد. پروسه روشن کردن اره برقی که در دست دارد، کمی زمانبر خواهد بود؛ بنابراین بازیکنی که هدایت او را برعهده میگیرد، باید از همان اول موتور اره برقی را روشن کرده و به پیش از رسیدن قربانیان از زیر زمین به سطح زمین، آنها را شکار کند. هرچند که میتوانید Leatherface را به فضای آزاد هم بیاورید، اما خصوصیت او در جاهای تنگ و تاریک مثل زیرزمین است و کارایی بیشتری دارد.
یکی از بدیهای استفاده از این شخصیت که اصلاً به عنوان نکته منفی نمیتوانیم به آن نگاه کنیم، صدای موتور اره برقی است که به راحتی توسط بازیکنان گروه قربانی شنیده میشود. بنابراین اگر در اطراف خود صدای اینچنینی را شنیدهاید، به راحتی میتوانید مسیر انتخابی Leatherface را پیشبینی کرده و در گوشه کناری قایم شوید تا به قول معروف آبها از آسیاب بیافتد. در همین حال نیز، دو نفر دیگر از اعضای خانواده نیز کار خودشان را از طبق بالا و محیط باز بیرون آغاز خواهند کرد.
هر کدام، وظایف خاص خودشان را برای انجام دادن بر عهده دارند. مثلاً اگر شخصیت Cook را انتخاب کنید، او باید مطمئن شود که تمام دربهای خروجی ساختمان قفل شدهاند. چراکه بازیکنان به صورت مستقیم نمیتوانند از زیر زمین به بیرون از ساختمان راهی پیدا کنند. اما به صورت برعکس و با استفاده از قناتهای آبی خشک شده میتوانید به عنوان هدف و برای فرار کردن از دست قاتلان، از محیط بیرونی مزرعه به داخل زیر زمین برگردید. برای مثالی دیگر، شخصیت تازه معرفی شده دیگری به اسم سیسی که در فیلم اصلی حضور نداشت، قابلیت مسموم کردن داروهای Health که برای افزایش نوار سلامتی شخصیتهای گروه قربانی استفاده میشود، یا سمی کردن ابزار و ادوات مورد نیاز هر کدام از افراد تیم حریف مورد استفاده قرار بگیرد.
تمام این شخصیتها و البته بازیکنانی که هدایت آنها را برعهده میگیرند، کار خودشان را به خوبی انجام دهند، آنگاه میتوانیم بگوییم که سیستم امنیتی چند لایهای شکل گرفته که کار بازیکنان گروه قربانی را حسابی سخت و سختتر میکند. در طول ۳۰ دست مسابقهای که تجربه کردهام، اغلب با توجه به برد گروه خانواده، ندیدهام که کسی به قانونی امنیتی چندلایه پایبند باشند. چراکه بازیکنان بیشتر به دنبال شکار کردن افراد میگردند تا با کشتن آنها، امتیازات XP برای بالا بردن سطح ارتقاءهای خودشان انجام دهند.
طبیعتاً مثل هر محصول آنلاینمحور دیگری، Xpها نقش بسیار اساسی و پررنگ در بالا بردن سطح و لول کاربران دارد. البته تیم سازنده دو نوع سطح برای بازی خودش طراحی کرده که یکی از آنها برای خود بازیکن (یعنی پروفایل کاربری است) و دیگری هم به صورت جداگانه برای هر یک از این ۵ شخصیت شناخته میشود. با ارتقاء سطح مهارت شخصی، میتوانید پوینتهای ارتقاء دهنده سطح کاراکتر به دست آورید که البته بالاترین میزان جمعآوری آنها ۵۲ عدد است و بعد از خرج کردنشان، میتوانید با ارتقاء سطح دوباره میزان مشخصی از آنها را به دست آورید.
درختچه مهارت همنجایی است که گیمپلی منحصربهفرد هر بازیکن را خیلی خاصتر میکند. به شخصه عملاً از این نحوه ترکیببندی Skill Tree که تیم سازنده برای بازی The Texas Chainsaw Massacre ساخته، بسیارلذت بردهام. نکته مشترکی که بین درختچه کاراکترهای دو گروه خانواده و قربانی وجود دارد، این است که شما ۵۲ عدد پوینت ارتقاء دهنده برای همه ۱۰ شخصیتها در اختیار دارید. شما باید به گونهای آنها را خرج کنید که به روند ارتقاء شخصیت دیگری خللی وارد نشود (مگر اینکه دوست نداشته باشید از آن کاراکتر استفاده کنید).
درختچه مهارت از آنجایی اهمیت دارد که میتواند ویژگیهای هر کاراکتر را بهبود ببخشد، هر Perk که در این درختچه باز میکنید، میتواند جایگزین یکی از ۳ پرک اصلی و ابتدایی قتل یا قربانی موردعلاقهتان قرار بگیرد و با این حال، شرایط را به طور کلی عوض کند. در گروه قربانیها، شخصیتهای چند درجه مختلف مثل میزان سرسختی، میزان تولید صدا، میزان انجام کارهای مخفیانه و از این قبیل از موارد دارند که بسته به یکدیگر بسیار متفاوت خواهد بود. اما اگر بازیکنان این گروه به درستی بتوانند شخصیتهای خودشان را ارتقاء داده و انتخاب کنند، میتوانند با همکاری تیمی از دست خانواده فرار کنند.
در طرف مقابل، گروه خانواده هم ویژگیهای منحصربهفردی دارند که میتواند با خرید و آزاد کردن پرکها، تقویت شود. از آنجایی که با شخصیت Sissy بسیار زیاد بازی کردهام، میدانم که این شخصیت از لحاظ سرعت و حمل کیسه خون بسیار بهتر از دیگر قاتلانی است که در بازی وجود دارد، بنابراین همیشه روی این دو بخش مانور دادهام تا فراریان را به دام بیاندازم. هرچند که این کار در نهایت باعث شد که قدرت وارد کردن آسیبها تا حد زیادی کاسته شود، اما به نظرم در گروه خانواده بحرانی کردن شرایط بقاء برای بازیکنان باعث میشود تا آنها تصمیمات اشتباه بگیرند و در نهایت به گونهای (چه با کشته شدن و چه با خونریزی زیاد) از بین بروند و سرعت بالای من با شخصیت Sissy این قابلیت را فراهم میکند.
صحبت از کیسه خون شد و میخواهم از نفر چهارم و البته تنها شخصیت مجهز به هوش مصنوعی بازی به نام Grandpa یا «پدربزرگ» صحبت کنم. در ابتدای شروع هر راند، او خواب است و میشود از دو طریق آن را بیدار کرد. راه اول به صورت دلخواه توسط اعضای تیم خانواده و راه دوم سر و صداهای اضافی ایجاده شده توسط بازیکنان گروه قربانی که البته در هر دو صورت، بیدار شدن پدربزرگ به ضرر آنها خواهد بود. پدر بزرگ در هر راند ۵ سطح ارتقاء اساسی دارد که برای رساندن او به این لول، باید هر از چندگاهی با خون تغذیه شود.
بازیکنان گروه خانواده میتوانند خوراک پدربزرگ خودشان را با ضربه وارد کردن به کاراکتر گروه قربانی، کشتن آنها یا در نهایت پیدا کردن سطلهای جمعآوری خون که در بازی تعبیه شده و با هر بار خالی شدن، دوباره بعد از مدتی پر میشوند، به دست آوردند. فایده ارتقاء مهارت پدربزرگ در آنجایی وجود دارد که او با هر بار داد زدن، میتواند جای هر ۴ بازیکن گروه قربانی را برای مدت زمان کوتاهی به اعضای تیم خانواده نشان دهد. طبیعتاً از سطح ۱ تا سطح ۴، میتوان از دست فریادهای بی درنگ پدربزرگ چه با ایستادن در یکجا و چه با قایم شدن در محلی در امان ماند، اما اگر او به سطح پنجم برسد؛ عملاً هیچ یک از بازیکنان گروه قربانی نمیتواند از دید بازیکنان گروه خانواده پنهان بمانند.
تنها نکتهای که در اینجا به نفع گروه قربانی وجود دارد، این است که آنها میتوانند با پیدا کردن اشیاء تیز مثل استخونهای شکسته شده در زیر زمین، به پدربزرگ حمله کرده و نه تنها باعث کم کردن سطح ارتقاءهای او شوند، بلکه برای مدت زمان قابل توجهای هم جلوی فعالیتهای او را بگیرند که به راحتی بتوانند از مزرعه فرار کنند. با این حال، نزدیک شدن به پدربزرگ تبعات خودش را دارد. به طور مثال در این لحظه خود بازی به بازیکنان گروه خانواده هشدار میدهد که «پدربزرگ در خطر است» و کل فعالیتهای شما برای لحظهای نمایان خواهد شد. همین موضوع کافی است تا در نهایت محاصره شده و بازی را واگذار کنید. نکته قابل توجه دیگر هم در آنجایی وجود دارد که نتیجه بازی برای گروه قربانی به صورت انفرادی محسابه میشود. یعنی اگر از بین ۴ نفر، ۳ نفر کشته شده و ۱ نفر دیگر موفق به فرار شود؛ فقط آن یک نفر Xpها و امتیازات مربوط به خودش را دریافت میکند.
با این حال، فعالیتها و امتیازات برای گروه خانواده تقسیم خواهد شد و آنها میتوانند از همکاری تیمی که داشتهاند، بهترین دستاورد را به دست آورند. اگرچه بازیکنان با ۳ نقشه در طول روزهای مختلف مثل صبح، ظهر و شب روبهرو هستند، اما همین نقشههای به خوبی کارهای گیمپلی را انجام میدهد و همه چیز را به صورت هماهنگ جلو میبرد و اصلاً هم نیازی نیست که در آینده تیم سازنده نقشههای تازهای برای بازی The Texas Chainsaw Massacre معرفی کند.
در خصوص بخش فنی و گرافیک، تیم سازنده با ظرافت خیلی خاص محصول در دست توسعهاش را تولید کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است. برای آن دسته از کسانی که ویژگی «گرافیک» را نسبت به شاکلههای دیگر مثل گیمپلی یا داستان در اولویت قرار میدهند، این بازی روی کنسول پلیاستیشن ۵ با هنر خاص خودش چشمها را مجذوب خواهد کرد. هرچند که نمیتوانیم بگوییم که بازی نهایت گرافیک فنی و هنری را دارا است، اما به هر حال کار خودش را به خوبی انجام میدهد و با گذشت زمان، همه مخاطبان به آن عادت خواهند کرد.
مشکلی در اینجا وجود دارد و همیشه هم مورد نقد من برای چنین محصولاتی قرار گرفته، این است که نسخه نسل نهمی بازی The Texas Chainsaw Massacre از قابلیتهای بازخوردهای لمسی و محرکهای تطبیقی کنسول پلیاستیشن ۵ هیچ استفادهای نبرده که البته دلایل مختلفی دارد. در خصوص گروه قربانی، این امر منطقی است که ما با چنین فناوری روبهرو نباشیم؛ چراکه در این تیم غالباً یکجا نشسته یا گیمپلی خودتان را مثل پیدا کردن وسایل، باز کردن قفل دربها یا خاموش کردن ژانراتورها را به صورت دکمه زنی یا همان QTE انجام خواهید داد؛ ولی وقتی صحبت از گروه خانواده میشود که یکی از آنها با اره برقی به دنبال شکار کردن قربانیانش میرود، چنین موضوعی را مشاهده نمیکنیم. اینطور باید گفت که تیم سازنده فقط از موتور ویبره برای القاء حسهای مختلف شکل گرفته در درون بازی استفاده کرده است و با این وجود، کمی از ارزش کار آنها را میکاهد.
در خصوص بخش موسیقی و صداگذار، یکی از برجستهترین کارهایی که میشود در بازیهای آنلاین را دید، مشاهده کردهام و آن هم زنده بودن فضای پیرامون مخاطب است. نکته جالب در خصوص هر یک از این ۱۰ کاراکتر در آنجایی قرار دارد که دیالوگهایی برای آنها ضبط شده و به صورت رندوم در بازی گفته میشود. مثلا وقتی گروه خانواده به دنبال شکارهای خودشان میگردند، عموماً صحبتهای تهدیدآمیز مثل «اونها قبل از اینکه رنگ خورشید رو ببینند، کارشان تمام میشود» را انجام میدهند و وقتی هم قربانی را شناسایی میکنند، به صورت مستقیم با او حرف میزنند.
از آن طرف نیز بازیکنان گروه قربانی وقتی به یکدیگر میرسند، تعجب کرده و با جملاتی چون «از دیدنت خوشحال هستم» یا «بهتر است بقیه بچهها را پیدا کنیم و از این جهنم فرار کنیم» از یکدیگر استقبال میکنند. زمانیکه هر کدام از آنها تنها هستند، میتوانید میزان دلشوره و استرسشان را متوجه شوید. به عنوان مثال وقتی برای مدت زمانی خبری از سایر بازیکنان نشوند، کاراکتر تحت هدایتتان با خودش فکر و خیال میکند که شاید سایر دوستانش هم کشته شدهاند. همین موضوع فضای بازی را از یکنواختی خارج میکند و در کنار آثار کلاسیک فیلم The Texas Chainsaw Massacre حتی روی ذهن و روان بازیکنان خواهد رفت.
وقتی که به عنوان آخرین بازیکن در مزرعه هستید یا توسط یکی از اعضای گروه خانواده شناسایی شدهاید و یا حتی پدربزرگ با جیغهای کرکنندهاش جای شما را پیدا میکند، ریتم موسیقی بازی تند و تندتر میشود تا شما با این شرایط بیشتر در مخمصه گیرکرده و قدرت فکر کردن هم نداشته باشید. البته این موضوع برای کاربران درسی خواهد بود تا بتوانند در شرایط دشوار، آرامش خودشان را حفظ کرده و به فکر برنامهریزی برای فرار از مخمصه باشند.
سخن پایانی
در این روزهای صنعت بازیهای ویدیویی، پیدا کردن محصولی مثل بازی The Texas Chainsaw Massacre که تا به این اندازه به همکاری تیمی تاکید کند، کار بسیار سختی است. مهم نیست که در گروه ۳ نفره تیم خانواده یا گروه ۴ نفره تیم قربانیها باشید؛ بلکه نکته مهم در آنجایی وجود دارد که شما در هر دو گروه بسیار سرگرم خواهید شد. با اینکه بازی قوانین و گیمپلی ساده و استاندارد خاص خودش را دارد، اما تجربهاش برای ماهها ممکن خواهد بود و اکنون وظیفه تیم سازنده، حفظ و نگهداری با انتشار محتواهای مختلف به واسطه بهروزرسانیهای متنوع است تا حجم استقبال مخاطبان از این اثر در روزهای آیندهای که سایر بازیهای بزرگ هم منتشر میشود، کاسته نشود.
کار شگفتانگیز استودیوی بازیسازی سومو دیجیتال نه تنها به خاطر طراحی مراحل و گیمپلی، بلکه به خاطر بازسازی امضای کار فیلم اصلی The Texas Chainsaw Massacre شناخته میشود که تک به تک عناصر ترس و وحشت آن محصول سینمایی را به بازی خودش تزریق کرده و به صورت مداوم این ترس را دارید که از یک جایی توسط کسی کشته شده یا با حواس پرتی باعث فرارکردن یک یا چندنفر از قربانیها شوید. به عنوان یکی از ترسناکترین و بهترین تجربههای سال جاری، بازی The Texas Chainsaw Massacre استاندارد تازهای برای بازیهای آنلاین محور ژانر ترس و بقاء معرفی کرده است که تجربهاش را به همه مخاطبان و همراهان رسانه گیم پالت پیشنهاد میکنم.
نقد و بررسی
بازی The Texas Chainsaw Massacre
به عنوان یکی از ترسناکترین و بهترین تجربههای سال جاری، بازی The Texas Chainsaw Massacre استاندارد تازهای برای بازیهای آنلاین محور ژانر ترس و بقاء معرفی کرده است.
مثبت
- گیمپلی درگیر کننده
- صداگذار عالی شخصیتها
- حس القاء ترس مثل فیلم اصلی
- موسیقی کلاسیک که به عوض شدن ریتم بازی کمک میکند
منفی
- عدم استفاده از قابلیتهای کامل دوالسنس
- تقسیمبندی گروهها برای جستجوی مسابقه ناعادلانه است
خسته نباشید میگم به نویسنده عزیز، من تو این سبک فقط Dead By Daylight رو رو گوشی پلی دادم که واقعا استرس زاس تو عمرم انقدر استرس نداشتم سر یک بازی البته اگر با دوستات بازی کنی لذتش خیلی بیشتره، اینجور که معلومه این بازی هم واقعا تو این سبک خیلی خوب عمل کرده یکی چیزی هم که من شنیدم میگن نقشه های بازی خیلی کمه و بازی به تکرار میوفته، فقط یک نکته بگم اونم اینه که تو نکات منفیش نوشتید که (عدم استفاده از قابلیتهای کامل دوالسنس) به نظرم این نقطه ضعف به حساب نمیاد البته نمیدونم چرا یک سری از سازنده ها از این قابلیت ها استفاده نمیکنن دلیلشون تنبلیه یا تو قرارداداشون قید میکنن که ما نمیخوایم از این قابلیت استفاده کنیم یا هم که اختیاریه حقیقتش نمیدونم به چه صورته وگرنه بعید میدونم نکته منفی به حساب میاد ممنون میشم در این مورد توضیح بدید مچکرم