شرکت THQ را میتوان یکی از تاثیرگذارین کمپانیهای صنعت گیم دانست، این شرکت با توسعه دو نسخه با کیفیت از فرنچایز خوش ساخت Darksiders، یکی از بهترین عناوین اکشن ماجرایی را ساخت. افسوس که این شرکت به دلیل مشکلات مالی دیگر نتوانست به فعالیت خود ادامه دهد و در سال 2013 بسته شد. اما همچنان میراث آن باقی مانده و در حال حاضر آیپیهای آن به شرکت THQ Nordic تعلق دارد. در قسمت جدید داستان بازیها به سراغ سری Darksiders رفتهایم. شاید با مطالعهی داستان بازی Darksiders بتوانید پاسخ بسیاری از سوالات خود را پیدا کنید.
داستان بازی Darksiders Genesis
داستان بازی Darksiders Genesis به نوعی پیش درآمدی بر داستان سه نسخهی اول محسوب میشود. اتفاقات داستانی این بازی درست پیش از نسخهی اول یعنی Darksiders جریان دارند. پس از غروب خلقت و از دست رفتن نسل بشر، انجمن Charred سعی بر حفظ تعادل در سرتاسر دنیا داشت. به منظور رسیدن به این هدف، این انجمن از طریق به نژادی جدید و قدرتمندی دست پیدا کرد. این نژاد Nephilim نام داشت. سواران آخرالزمان که بندهی انجمن بودند، از همین نژاد زاده شده و قدرت بسیاری داشتند. اما این قدرت و برتری برای آنها هزینهی زیادی داشت و آنها به ناچار تمامی افراد نژاد خود را از بین بردند.
از این اتفاق دیری نگذشته بود که ماموریت جدیدی به «جنگ» و «نزاع» ابلاغ شد. انجمن Charred به شاه شیاطین و دیوان، یعنی لوسیفر (Lucifer) مشکوک شده بود. انجمن گمان میکرد که او با نفوذ در جهنم و با همکاری با ساموئل (Samael) در حال پایهگذاری نقشهای جدید برای رسیدن به قدرت و برهمزدن تعادل در دنیاست. «جنگ» و «نزاع» به قلعهی ساموئل (Samael) نفوذ کرده و متوجه میشوند که او خود تحت حملهی ارباب شیاطین دیگری یعنی ملک(Moloch) قرار گرفته است.
ساموئل (Samael) به «جنگ» و «نزاع» تضمین میدهد که با لوسیفر (lucifer) همکاری نمیکند. حملهای که بر علیه او از طرف ملک (Moloch) انجام میگیرد گواهی بر این موضوع است. ملک (Moloch) باری دیگر حمله کرده و ساموئل (Samael) «جنگ» و «نزاع» را به محلی دیگر تلپورت میکند تا بتوانند دستیار او را بیابند.
سوارکاران طی سفر در سرزمین (Void) ، ولگریم (Vulgrim)، همان دستیاری که ساموئل (Samael) از آن سخن میگفت را پیدا میکنند. ولگریم به آنها میگوید که برای یافتن لوسیفر (Lucifer) به وسایل خاصی نیاز دارند. پس از جمعآوری شدن آن وسایل خاص، ولگریم به شخصیتهای اصلی اطلاع میدهد که لوسیفر با ارباب شیاطینی دیگر، به نام مامون (Mammon) ملاقات داشته است. ساموئل در همین لحظه نزد آنان بازگشته و به سواران پیشنهاد میدهد که مامون را پیدا کرده و او را وادار به حرف زدن کنند. آنها مامون را به همراه چندین سلاح و اشیاء باستانی پیدا میکنند. «جنگ» و «نزاع» او را شکست داده و او را به قتل میرسانند. سپس نزد ولگریم و ساموئل بر میگردند.
آنها متوجه میشوند که لوسیفر(Lucifer) راهی به بهشت ساخته است. لوسیفر از طریق آن آب مقدس را بدست آورده و آن را تبدیل به زهر میکند. شیطانی به نام بلیال (Bellial) وظیفهی این عملیات را بر عهده داشته است. سواران عملیات، بلیال (Bellial) و لوسیفر را شکست میدهند. اما پس از آن که سواران محل را ترک میکنند. بلیال (Bellial) توسط لوسیفر (Lucifer) شکنجه میگردد.
سوارکاران متوجه میشوند که داگون (Dagon)، پادشاه غرق شده نیز در ازای دریافت پادشاهی قلمروی بهشت، به لوسیفر (Lucifer) کمک میکند. در عین حال، آنها با ایادون (Abaddon)،فرشتهی نگهبان، ملاقات میکنند. او به سواران اطلاع میدهد که لوسیفر (Lucifer) در حال گسترش فساد در بهشت است. آبادون از سواران برای پاکسازی بهشت درخواست کمک میکند. پس از مدتی، سواران، داگون (Dagon) را یافته و او را به قتل میرسانند.
آنها به Void بازگشته و ساموئل (Samael) به آنها پیشنهاد میدهد که قبل از مبارزه با ملک (Moloch)، منبع قدرت او را نابود کنند، سواران چنین میکنند و به ملک (Moloch) حمله کرده و او را میکشند. ملک در لحظاتی قبل از مرگ به آنها میگوید که نقشهی لوسیفر (Lucifer) کامل شده است و ساموئل (Samael) این را میداند.
سواران به Void بازمیگردند. ساموئل (Samael) به سواران اطلاع میدهد که لوسیفر در ازای خدماتی که به اربابان جهنم ارائه داده، روح آنها را طلب کرده است. او با همکاری لیلیث (Lilith) وسیلهای به نام Animus ساخته است. وسیلهای که از روح اربابان همپیمان لوسیفر استفاده میکند تا انسانها را فاسد کرده و در گذر زمان آنها را به موجوداتی نابودگر تبدیل میکند. سواران به زمین رفته تا جلوی نقشهی لوسیفر را بگیرند اما خیلی دیر شده است. لوسیفر در نقاب پسربچهای به سواران میگوید که فساد بشر گسترش پیدا کرده است و نمیتوان جلوی آن را گرفت.
پس از تمامی این ماجراها، سواران به انجمن Charred برگشته و تمامی این اتفاقات را گزارش میدهند. انجمن Charred تصمیم میگیرد توسط هفت زنجیر قلمروی بهشت و جهنم را از همدیگر جدا کنند. همچنین آنها تصمیم گرفته تا نسل بشر را به عنوان قلمروی سوم تحت نظارت خود قرار میدهند. آنها اعلام میکنند که اگر این هفت زنجیر توسط کسی شکسته گردد، مورد خشم سواران قرار میگیرد.
داستان بازی Darksiders؛ داستان قسمت اول
داستان این عنوان از جایی آغاز میگردد که تنش بین دو قلمرو بهشت و جهنم بالا میگیرد. انجمن چارد (Charred) برای پایان دادن به درگیری بین این دو قلمرو تشکیل میگردد. برای برقرار کردن نظم و تعادل، آنها گروهی از جنگجویان را تشکیل میدهند. جنگجویانی که همان چهار سوار آخرالزمان هستند. درگیری بین قلمروهای بهشت و جهنم به زمین کشیده میشود و موجب کشته شدن شمار بسیاری از انسانها میگردد. شخصیت War علیرغم اینکه انجمن به او این اجازه را نمیدهد وارد درگیری میشود تا متوجه شود که موضوع از چه قرار است. همین عمل وی باعث میشود که از طرف انجمن Charred دستگیر شود.
War ادعا میکند که بیگناه است و از انجمن درخواست میکند که او را برگرداند. انجمن درخواست او را میپذیرد اما به دو شرط. اولین شرط انجمن این است که ناظری همراه او باشد و دومین شرط این است که قدرتهای او کاهش یابند. هنگامی که War به میدان مبارزه باز میگردد، متوجه میشود که سربازان قلمرو جهنم، تحت فرماندهی شیطانی به نام نابودگر (The Destroyer) پیروز شده و صدسال از آخرالزمان گذشته است. از طرفی دیگر اندک سربازان باقیمانده از قلمرو بهشت، گروه مقاومت تشکیل دادهاند. پس از وقوع مبارزاتی طولانی با شیاطین، War موفق میشود که فرشتهی مرگ یعنی عزرائیل (Azrael) را پیدا کند.
عزرائیل به War میگوید که دسیسهای باعث آغاز آخرالزمان شده است. گروهی از فرشتگان شامل عزرائیل، ابادون (Abaddon) و اولتان (Ulthane) میخواهند که آخرالزمان به پایان برسد. در نتیجه، قلمروی بهشت پیروز شده و آنها بتوانند به آرامش برسند. پس آزاد کردن عزرائیل از بند اسارت، War به سراغ درخت دانش میرود تا به پاسخ سوالات خود برسد. درخت دانش خبرهای بدتری برای شخصیت War داشت. نه تنها قلمروی بهشت برای آغاز زودهنگام آخرالزمان توطئه کرده بود، بلکه آنها با انجمن Charrred همکاری کردهاند. آنها میدانستند War به زمین میآید تا دشمنانشان را به بهانهی یافتن حقیقت از میان بردارد.
War متوجه میشود که دشمن قسم خوردهی وی یعنی نابودگر، تمام مدت دوست او یعنی ابادون بوده است. War نحوهی شکست دادن نابودگر را از فرشتهای به نام Uriel میآموزد. پیش از این که انجمن Charred و ناظر به آنها خیانت کنند، War و Uriel موفق میشوند که نابودگر را شکست دهند و او را به قتل برسانند. در نهایت هر دو جناح بهشت و جهنم تصمیم به مقابله و شکست شخصیت War میگیرند.
داستان بازی Darksiders 2
نسخهی دوم فرنچایز Darksiders دنبالهای مستقیم بر نسخهی اول است. سوار «مرگ» برای پاک کردن گناه «جنگ» و برگرداندن نسل بشر، به سرزمینی یخ زده برای پیدا کردن «نگهدارندهی اسرار» سفر میکند. او قصد دارد تا ثابت کند که «جنگ» بیگناه است. اما همه چیز آن طور که باید و شاید خوب پیش نمیرود. نگهدارندهی رازها به مرگ میگوید که برادر او قربانی یک دسیسه است و راهی برای پاک کردن جرم او وجود ندارد. سوار «مرگ» برای رسیدن به هدف دیگر خود از سرزمینی به نام «Land Of Forge» سر در میآورد.
Land Of Forge سرزمین و محل سکونت نژادی به نام Makers است. کسانی که مخلوقات خود را زنده نگه میداشتهاند. باری دیگر، همه چیز به خوبی پیش نمیرود. فساد و تباهی همه چیز را فرا گرفته و باعث میشود مشکلات زیادی برای «مرگ» به وجود آید. مرگ و «فساد» با همدیگر درگیر میشوند. پس از پیروز شدن «مرگ»، او به سراغ نگهبانانی میرود که قرار بود از Makerها دفاع کنند. او متوجه میشود که Makerها نیز دچار فساد شدهاند و به ناچار آنها را نیز از میان برمیدارد.
در ادامهی راه، «مرگ» متوجه میشود که تمام فساد و تباهی به وجود آمده در Land Of Forge زیر سر فردی به نام Nephilm از نژادی به همین نام بوده است. این فرد از «مرگ» به دلیل زندانی شدن ارواح تمام افراد نژاد خود در گردنبند او کینه به دل دارد و به دنبال انتقام از «مرگ» است.
«مرگ» به سرزمین مردگان سفر میکند تا «چاه ارواح» (Well of souls) را پیدا کند. این چاه بر مرگ و زندگی تسلط دارد و به واسطهی آن، ارواح از گناهان خود پاک شده و از نو زاده میشوند. برای دسترسی به این چاه، «مرگ» به 2 کلید نیاز دارد. یکی از این کلیدها در دست فرشتگان و دیگری در دست دیوها و شیاطین است. «مرگ» به سراغ فرشتگان تسخیر شده و فاسد میرود که یکی از کلیدها را به زمین بردهاند. پس از مقابله با آنها، «مرگ» به سراغ سرزمین شیاطین میرود، محلی که فساد در آن نیز رخنه کرده است. «مرگ» در آن سرزمین با مادرش Lilith ملاقات میکند و کلید را به دست میآورد.
پس از به دست آوردن هر دو کلید، «مرگ» وارد چاه ارواح میگردد. وی باری دیگر با Nephilim رو به رو شده و او را شکست میدهد. «مرگ» ارواحی را که در سینهی خود دارد فدا میکند تا باری دیگر انسانیت را بازگرداند. پایان بازی صحنهای را نمایش میدهد که در آن چهار سوار آخرالزمان «مرگ» ،«خشم»، «جنگ» و «نزاع» با لشکری از هر دو قلمروی بهشت و جهنم مواجه میشوند. اما در پایان اصلی، ما Lucifer را مشاهده میکنیم که از بازگشت انسانیت راضی نیست.
داستان بازی Darksiders 3
در نسخهی سوم از فرنچایز Darksiders، همان طور که انتظار میرود ماجراجوییهای سوار سوم، یعنی «خشم» (Fury) را در زمین جنگ زده شاهد هستیم. Fury در این عنوان ماموریت دارد شیطانی به نام Abraxis و روح او را برای موجود قدرتمندی به نام Lord Hallow بیاورد. از طرفی دیگر LordHallow به «خشم» در انجام دیگر ماموریت خود یعنی شکار هفت گناه کبیره کمک میرساند. او این کار را از طریق به اشتراک گذاری قدرتهای خود که ناشی از کنترل قدرتهای فرشتگان و شیاطین است انجام میدهد.
انگیزههای این شخصیت در ابتدای داستان نامعلوم و گنگ است. Lord Hallow بارها دربارهی ماهیت واقعی انجمنCharred، دسیسه و توطئه چینیهای آنها به «خشم» هشدار میدهد. اما «خشم» به هشدارهای او اهمیتی نمیدهد.
هنگامی که «خشم» راه خود را به قلعهی Abraxis پیدا میکند. از او در مورد چرایی اصرار Lord Hallow بر مرگ وی میپرسد. Abraxis به «خشم» توضیح میدهد که ارباب تاریکی جدیدی به نام The Destroyer خواهد آمد و Lord Hallow چنین چیزی را نمیخواهد. او میخواهد با تصرف بر زمین نظامی جدید بنا کند و The Destroyer مانع راه او خواهد بود. در این قسمت از داستان انتخاب با خود شماست. اگر حرفهای Abraxis را باور کنید، او از شما تشکر خواهد کرد. بنابراین هر وقت که بخواهید میتوانید به قلعهی او برگردید.
در ادامه با بازگشت نزد Lord Hallow دو انتخاب دارید. میتوانید به او اعتماد کرده یا با او مبارزه کنید. اگر با او مبارزه کنید، Lord Hallow کشته خواهد شد. اما اگر به او اعتماد کنید، Lord Hallow به زندگی خود پایان خواهد داد و یک مهر سنگی عجیب برای شما به جا میگذارد.
اگر انتخاب شما مبارزه با Abraxis باشد، شما او را کشته و روح او را به عنوان غنیمت برای Lord Of the Hallows خواهید برد. «تکبر» یکی از دو گناه آخر است که از «خشم» باید شکست میخورد. هنگامی «خشم» غرور را شکست میدهد. متوجه میشود که تمام این مدت، ناظر او کسی نبوده جز «حسادت».
«حسادت» پس از این که متوجه شده بود انجمن Charred از درگیری بین هفت گناه کبیره و سواران آخرالزمان به نفع خود سواستفاده میکند. او خود را به شکل یکی از ناظران درآورده و هر دو گروه را فریب داد. «حسادت» با گرفتن قدرتهای «خشم» و دیگران گناهان کبیره، خود را نیرومندتر میکند. سپس «خشم» را رها کرده و به سراغ انجمن Charred میرود تا انتقام بگیرد.
انسانهایی که «خشم» قبلا آنها را نجات داده بود، به او کمک میکنند و او را از مرگ حتمی نجات میدهند. «خشم» متوجه اشتباهات و کجرویهای خود میشود. وی تصمیم میگیرد که هر چه سریعتر به سراغ «حسادت» رفته و اشتباهات خود را جبران کند. او با کمک Ulthane خود را به مقر انجمن Charred میرساند تا با «حسادت» مبارزه کند.
پس از شکست خوردن «حسادت» از «خشم»، انجمن Charred به این نتیجه میرسند که با از بین رفتن تمامی گناهان کبیره، به هیچ کدام از سواران آخرالزمان نیازی نیست. بنابراین تصمیم میگیرند که «خشم» را از میان بردارند. در این لحظه از داستان بازی، اگر آیتم Mysterious Stone Sigil را داشته باشید، میتوانید حملهی انجمن Charred را خنثی کرده و از آن جا فرار کنید. اگر این آیتم را نداشته باشید «خشم» از گردنبند «حسادت» استفاده کرده و از انفجار ناشی از آن برای آسیب به Charred و فرار خود استفاده میکند.
«خشم» در انتها متوجه میشود که انگیزهی نبرد ایجاد شده علیه انسانها و قتلعام آنها ترس نژادی قدرتمند به نام Celestialها از انسانیت بوده است. سپس نیروهای شیطانی وارد بهشت میشوند. «خشم» و Makerها از پورتالی که قبلتر به منظور ورود به مقر انجمن استفاده میشد، برای نجات دادن جان اندک انسانهای باقیمانده در بهشت استفاده میکنند. «خشم» قسم میخورد که تا آخرین لحظه از جان انسانها دفاع کند. او متوجه میشود انسانی که در کنار Makerها مبارزه کرده است کسی نبود جز برادر او یعنی Strifer.
در نهایت، «خشم» و یارانش موفق میشوند انسانها را در بعدی موازی مخفی کنند.