Maquette یکی از آن بازیهایی بود که از زمان معرفی، توجه من را به خود جلب کرد. با توجه به سابقهی خود آناپرنا (Annapurna)، ناشر بازی، با بازیهای مستقل، هیجانزده بودن منطقی به نظر میرسید. با این حال یکی از معایب هیجانزده شدن، احتمال ناامید شدن است. حال باید پرسید که Maquette تا چه حد توانسته این انتظارات را برآورده کند. در ادامه با نقد و بررسی بازی Maquette همراه ما باشید.
بررسی بازی Maquette
همانند اکثر بازیهای پازلی، Maquette هم حول یک مکانیک منحصر به فرد طراحی شده است. با ورود به اولین منطقهی بازی و مشاهدهی اولین ماکت مینیاتوری خانهها متوجه این مکانیک خواهید شد. این ماکت در واقع نشاندهندهی همان جایی است که شما در آن هستید. افزودن هر چیزی به این ماکت باعث شده تا آن چیز در دنیای واقعی هم وارد شود. البته با اندازهی بسیار بزرگتر از قبل. برای مثال اگر یک کلید کوچک را درون این ماکت قرار دهید، در دنیای واقعی شاهد وارد شدن یک کلید بزرگ خواهید بود.
برای توضیح بهتر این مکانیک میتوانم از مثال دیگری استفاده کنم. در یکی از بخشهای آغازین بازی، به فاصلهای بین دو برجک خواهد رسید. در این مکانیک همچنین قادر خواهید بود تا یک پل چوبی مینیاتوری را پیدا کنید. با برگشتن به منطقهی آغازین و قرار دادن پل مینیاتوری در ماکت، حالا شکاف بین این دو برجک هم با یک پل چوبی واقعی پوشانده خواهد شد.
درک دنیای تابعی بازی با تجربهی آن آسانتر خواهد شد. البته این مکانیک در صورت فکر کردن زیاد به آن میتواند گیجکننده هم باشد. شما به نسخهای مینیاتوری از جهانی نگاه میکنید که ممکن است یک جهان مینیاتوری دیگر را در خود داشته باشد. این مهم خصوصا زمانی جذابتر میشود که بازی نسخهی بزرگتر جهانی که در آن هستید را هم به شما نمایش میدهد. حال باید در سه جهان متفاوت آیتمها را جابهجا کرده تا راه را برای خود باز کنید.
افتی نا به جا
راستش را بخواهید من عاشق این مکانیک هستم و آن را بسیار خلاقانه میپندارم. با این حال متاسفانه این مکانیک جذابیت خود را در نیمهی دوم بازی از دست میدهد. داستان بازی به چند فصل تقسیم شده و در فصول پایانی میتوانید شاهد افت شدید کیفی بازی باشید. این در حالی است که بازی چندان طولانی نبوده و در 3 الی 4 ساعت قادر به اتمام آن خواهید بود. راستش را بخواهید به نظر میرسد که توسعهدهندگان به نسبت خوبی بین داستان و گیمپلی نرسیدهاند. برای همین در پایان بازی شاهد استفادهی خلاقانه از مکانیک مرکزی بازی نیستیم.
Maquette سعی میکند تا در فصل پایانی خود، کمی کیفیتش را بهبود ببخشد. با این حال در این فصل یکی از بزرگترین مشکلات گیمپلی بازی بیش از پیش نمایان میشود. جابهجا کردن آیتمها در Maquette بسیار بدقلق و خشک است. در عنوانی که بر پایه و اساس جابهجایی آیتمها در محیطهای مختلف ساخته شده این اصلا ایدهآل نیست. مشکل این است که شما در حال جابهجا کردن آیتمهای بزرگ در محیطی کوچک هستید. همین مهم باعث شده که دائما به در و دیوار گیر کنید. حتی اگر مکان جایگیری آن آیتم را بدانید، باید با کنترلهای خود بازی سر و کله بزنید.
روایت یک زوج
برخلاف پازلهای پیچیده بازی، داستان Maquette ساختار و روایت سادهای دارد. Maquette روایتگر داستان آشنایی Kenzie و Michael در یک کافیشاپ، پایان عجیب رابطهی آنها و اتفاقات مابین آن است. داستان این رابطه از طریق نوشتههایی مونولوگوار یا کاتسینهایی مختصر بیان میشوند. همچنین جالب است بدانید که صداگذاران این زوج محکوم به شکست Bryce Dallas Howard و Seth Gable هستند. نامهایی که اگر طرفدار سینما باشید احتمالا آنها را شنیدهاید. بازی مجموعا در ارائهی خود حس و حالی کاملا مستقل داشته که با توجه به ناشر بازی امری عادی است.
اول از همه بگذارید نکات مثبت داستان بازی را بگویم. به نظرم هر دو صداگذار با توجه به فیلمنامهی موجود، عملکرد بسیار خوبی داشتهاند. با این حال باید گفت که این دو نمیتوانند بازی را از دست دیالوگهای بد آن نجات دهند. هم Michael و هم Kenzie کمی بیش از حد ظریف هستند. همین مهم باعث شده تا بسیاری از گفتوگوهای آنها، همانند دو بچهی دبیرستانی به نظر برسد. متاسفانه بازی نمیتواند رابطهی قابل قبولی را بین این دو شخصیت برقرار کند. Maquette هدف مشخصی دارد، اما نویسندگان بازی نتوانستهاند این داستان را به خوبی پیادهسازی کنند.
دنیای رنگارنگ Maquette
سبک بصری Maquette رنگارنگ و در عین حال خالی از جزئیات است. محیط آغازین بازی شامل ساختمانهای جالب با طراحیهای معرکهای میشود. با این حال قسمتهایی از بازی هم هستند که به توجه بیشتری نیاز داشتند. برای مثال یکی از این مناطق، قسمت کارناوال بازی است. تمام سرگرمیهای حاضر در این قسمت با کمترین جزئیات ممکن طراحی شدهاند. معمولا کارناوالها پر زرق و برق بوده و توجه شما را جلب میکنند، اما Maquette زحمتی در این باره نکشیده است. طراحی صدا قابل قبول بوده و بازی بعضا از قطعههای موسیقی بسیار خوبی استفاده میکند.
من Maquette را بر روی پلیاستیشن 4 پایه بازی کردم و باید گفت که با مشکلات فنی قابل توجهای مواجه شدم. اول اینکه بازی مملو از Micro-Stutter است. یعنی با چرخاندن دوربین به هر سمتی با تیک زدن صفحه مواجه خواهید شد. همچنین هر بار که متنی بر روی صفحه نوشته میشود، شاهد افت فریم بازی هستیم. با توجه به گرافیک بازی که چندان پیشرفته یا چشمگیر نیست، چنین چیزی کمی عجیب به نظر میرسد. همچنین در یکی از فصول پایانی بازی، دکمهی مربع که با آن اشیا را بر میدارید کاملا از کار افتاد. در عوض باید با دکمهی دایره شی مورد نظر خود را بر میداشتم.
سخن پایانی
در نهایت باید گفت که Maquette نتوانست آن طور که باید و شاید انتظارات من را برآورده کند. هستهی گیمپلی بازی قدرتمند بوده و بازی هم میتواند به خوبی از آن استفاده کند. بخشهای آغازین بازی جذاب هستند و شما را برای بخشهای بعدی هیجانزده میکنند. با این حال بازی خیلی زود دست از ایدهپردازی برداشته و به پایانی ناشیانه میرسد. این پایان میتوانست در صورت بهتر بودن داستان بازی بخشیده شود. با این حال داستان زوج بازی هرگز به خوبی پرداخته نمیشود. Maquette مملو از ایدههای خوب است. اما متاسفانه این ایدهها در بسیاری از مواقع به خوبی اجرا نمیشوند.
داستان - 6.6
گیمپلی - 6.9
گرافیک هنری - 7
موسیقی و صداگذاری - 7.5
عملکرد فنی - 7
7
متوسط
راستش را بخواهید Maquette پتانسیل تبدیل شدن به یک بازی مستقل عالی را داشت. مشکل این است که مکانیکهای بازی با گذر زمان تکامل نمییابند. داستان بازی هم در ارائهی روایتی از عشق و جدایی ناموفق است.