عنوان محبوب و پرطرفدار Rainbow six siege یکی از عناوین شوتر تاکتیکال است که توسطشرکت یوبیسافت در سال 2015 عرضه شد. در آن زمان، Rainbow Six Siege در زمینهی فنی یک فاجعهی به تمام معنا بود و بازیبازان از عملکرد این عنوان راضی نبودند. اما چه شد که این عنوان بعد از گذشت تقریبا 6 سال همچنان به بقای خود ادامه میدهد؟ و آیا عملکرد این عنوان راضی کننده است؟ با نقد و بررسی بازی Rainbow Six Siege و فصل جدید این بازی با گیم پالت همراه باشید.
بررسی بازی Rainbow Six Siege؛ شش سال پر ماجرا
هیچ یک از طرفداران قدیمی این عنوان اولین تریلر گیمپلی بازی که در مراسم E3 نمایش داده شد را از یاد نمیبرند. در تریلر این عنوان بازیبازان از هلیکوپتر مخصوص گروه خود بر روی سقف خانهای فرود آمده و سعی بر نجات یک گروگان داشتند. نقشهای که در تریلر گیمپلی نمایش داده شد مربوط به مپ قدیمی House بود. در این تریلر، تخریب پذیری محیط نمایش داده شد و محتوای آن مملو از درگیریهای پر زد و خورد و موقعیتهای تنش زا و استرس آور بود.
اما عنوانی که منتشر شد تا چه حد به تریلر گیمپلی شباهت داشت؟ خیلی کم، عنوان اصلی دانگرید گرافیکی شدیدی داشت. المانهای بازی تغییر کرده و دیگر خبری از سناریوهای سینمایی از پیش تعیین شده نبود. بازی ایرادهای زیادی داشت و مشکلات فنی و گرافیکی در صدر این ایرادات بودند.

اما تیم توسعهدهنده و پشتیبانی این عنوان ناامید نشدند و به پشتیبانی خود از این عنوان ادامه دادند. با ارائهی آپدیتهای مختلف سعی بر ارتقای گرافیک فنی و بصری داشتند و با اضافه کردن محتوای جدید (اپراتور ها و نقشههای جدید) فن بیس منحصر به خود را ساخته و بازی را از شکست سنگینی که انتظارش را میکشید، نجات دادند.
عرضهی عنوان آنلاین محور Rainbow Six Siege همزمان بود با افت کیفیت عناوینی مانند Call of Duty. سری Call of Duty به طرز عجیبی در جنگهای آینده گیر کرده بود و گویی نمیخواست آن را رها کند. سری Battlefield نیز به همین طریق دست از جنگهای جهانی برنمیداشت. این موضوع باعث شد که دو عنوان پشت سر هم از بازی COD در آینده جریان داشته باشد و دو عنوان پشت سر هم از Battlefield در جنگ های جهانی.
این اتفاق باعث شد که طرفداران شوترهای مدرن به سمت عناوینی به مانند Rainbow Six Siege بروند. اگر بگوییم عنوان Rainbow Six محبوبیت خود را به طرفداران دیگر شوترها مدیون است، اغراق نکردهایم.
پشتیبانی متداوم از بازی

این عنوان از سال 2015 تا اواخر سال سوم انتشار این بازی یعنی سال 2018، سعی کرد تا فن بیس خود را گسترش دهد. هدف تیم توسعه دهنده و پشتیبانی این بود که طرفداران بیشتری را جذب بازی خود کنند. اما از فصل Para Bellum به بعد (فصل دوم سال سوم) این عنوان هدف دیگری را برای خود برگزید. هدف یوبیسافت، پیوستن Rainbow Six Siege به جمع عناوین Esport بود.
بدون شک سال سوم این عنوان بهترین سال آن بود. ایونت OutBreak تا به امروز بهترین ایونت این عنوان به شمار میرود. اپراتورهای این فصل یعنی Lion و Finka باعث به وجود آمدن موج جدیدی از تغییرات و نگرانیها برای این بازی شدند. این اپراتورها در آن زمان قرار بود منحصر به همین رویداد باشند. به عبارتی این اپراتورها نباید هیچ وقت وارد سرور اصلی بازی شوند. به این دلیل که آنها از پایه و اساس برای یک تجربهی کو-آپ محور طراحی شده بودند.
تصور کنید وقتی که اپراتوری مانند Lion با قابلیت آشکار کردن موقعیت دیگر بازیبازان آن هم برای زمان طولانی وارد سرورهای اصلی شد چه فاجعهای به وجود آمد! عنوان Rainbow Six Siege در همان قدمهای اول برای تبدیل شدن به یک بازی Esport با اولین چالش سخت خود به صورت جدی مواجه گردید. این چالش جدی، متعادل کردن اپراتورها بود.
تغییرات مربوط به اپراتورها از سالهای پیشتر نیز در بازی وجود داشت و شخصیت Lion اولین شخصیتی نبود که زمین و زمان را در بازی به هم ریخت. در فصل دوم سال اول این عنوان با نام Operation DustLine، اپراتورهای جدیدی با نامهای Valkyrie و BlackBeard وارد بازی شدند.
تیم توسعه دهنده و پشتیبانی بازیل در زمان طراحی اپراتور BlackBeard، تصور میکرد که بازیبازان هنگام شلیک بدن دیگران را نشانه میگیرند. در حالی که از همان روزهای نخست تا به حال که در حال نگارش این نقد هستم، قانون نانوشتهی One Shot Head Shot وجود دارد. این قانون به نحوی پایه و اساس بازی را تشکیل میدهد. حال تصور کنید هنگامی که این اپراتور وارد بازی شد و اساسیترین قانون بازی را نقض کرد در بازی چه اتفاقی افتاد.
BlackBeard در مدت زمان کوتاهی تبدیل به قویترین اپراتور بازی شد. اپراتوری که هیچ شخصی جلودار او نبود و با سلاح قدرتمندی که داشت، میتوانست تمام حریفان خود را از میان بردارد. BlackBeard میتوانست سپری پلاستیکی بر روی سلاح خود قرار دهد و میزان سلامتی این سپر نزدیک هشتصد واحد بود! یعنی در آن زمان اگر قصد تخریب این سپر را داشتید، با سلاح شات گان باید دهها بار به این سپر شلیک میکردید!
و در این لحظه بود که یوبیسافت دست به کار شد و این اپراتور را در هر فصل ضعیفتر (Nerf) کرد. در آخرین آپدیت این عنوان میزان سلامتی سپر مخصوص به این اپراتور به 20 واحد رسید و از میزان آسیب سلاح این اپراتور کاسته شد.

مسیر پر مانع ورود این عنوان به جمع عناوین Esport
شاید تصور کنید که یوبیسافت از این اشتباه خود درس گرفت و دیگر آن را تکرار نکرد. اما اشتباه میکنید، تاریخ Rainbow Six مملو است از اپراتورهایی که برتری عجیب و غریبی نسبت به دیگر اپراتورها داشتهاند. به طور مثال Ela ،Jakal و بسیاری دیگر که آوردن نام و بررسی آنها در یک مقاله ممکن نیست. درصد زیادی از این عدم تعادل به طراحی نامناسب سلاح این اپراتورها برمیگشت. متعادل سازی سلاحهای این دو اپراتور نزدیک به دو سال طول کشید. حتی متعادل سازی قابلیت این دواپراتور نیز چندین فصل به طول انجامید.
به همین دلیل یوبیسافت برای خارج نشدن بازی از تعادل خود تصمیم جدیدی گرفت. دیگر سلاح جدیدی به بازی اضافه نشد و برای هر اپراتور جدید از سلاح اپراتورهای قدیمی استفاده شد. آخرین سلاحهای جدیدی که به بازی اضافه شدهاند، مربوط به اولین فصل از سال چهارم بازی یعنی Operation Burnt Horizon بودند.
متعادل سازی قابلیتها و سلاحهای این عنوان تنها قدم یوبیسافت نبود. بسیاری از نقشههایی که در طراحی خود دارای مشکلات و ایرادهای بسیاری بودهاند. برخی از آنها به سود تیم مدافع و برخی دیگر نیز به سود تیم مهاجم. طراحی برخی دیگر از نقشهها برای سیل عظیمی از اپراتورهای اضافه شده مناسب نبودند. بنابراین یوبیسافت پس از مدتی تصمیم گرفت برخی از نقشههای قدیمی را نیز بازسازی کند. اولین نقشهای که بازسازی شد، نقشهی Hereford Base برای فصل سوم سال سوم با نام Grim Sky بود.
در روزهای نخست این فصل این نقشه بازخورد خوبی داشت، اما به مرور زمان معلوم شد که این نقشه نیز کم و کاستیهای خود را دارد، در نهایت این نقشه از حالت Ranked حذف شد و تنها در حالت Quick Match قابل تجربه است.
تغییرات دیگر
پس از مدت زمان طولانی که یوبیسافت برای متعادل سازی این عنوان و ارتقای آن صرف کرد، تصمیم گرفت که به بازخورد بازیبازان حرفهای گوش کرده و تغییرات بیشتری در بازی ایجاد کند. یکی از این تغییرات مربوط به رابط کاربری بازی بود. نام مد Casual تغییر کرد و نام Quick Match جایگزین آن شد. همچنین نام مد Terrorist Hunt نیز تغییر کرده و نام Training Ground جایگزین آن شد. به علاوه حالتهای جدید Unranked و Newcomer نیز به بازی اضافه شدند.
برای کسانی که به دنبال تنوع بیشتری بودهاند، قابلیتهای Operator Ban Phase و Map Ban Phase از مسابقات پرولیگ وارد بازی اصلی شدند. به وسیلهی این قابلیتها میتوانید دسترسی به اپراتورها را محدود و یکی از نقشهها را انتخاب کنید. در این زمان، یوبیسافت تصور میکرد که تمامی مشکلات حل شدهاند و حال میتواند به عنوان یک بازی Esport مطرح شود. در حالی که این شرکت با چالشی بزرگتر و جدیتر روبرو شد و آن چیزی نبود جز بحران هویت.
شوتر نظامی یا شبیهساز استفاده از گجت؟ مساله این است!
Rainbow Six Siege در آن زمان دیگر هیچ شباهتی به عنوانی که قبلا بود نداشت. در سطحهای بالای این بازی (به خصوص مسابقات پرولیگ) دیگر شلیک گلوله در راس اولویتها نیست. حال استراتژی و نحوهی استفاده از قابلیت اپراتورها اهمیت پیدا کرده است. پنج سال پیش تنها مانع ورود مهاجمان به هدف خود، سیمهای خاردار و دیوارهای تقویت شده بودند. ولی حالا، اگر به عنوان یک مهاجم بخواهید وارد هدف خود شوید، باید مراقب انواع و اقسام تلهها و دوربینها باشید. البته اگر در نخستین ثانیههای بازی توسط مدافعی که خط پنجره را گرفته است کشته نشوید!

پنج سال پیش برای نابود کردن یک دیوار تقویت شده تنها انتخاب شما اپراتور Thermite بود. در حال حاضر اپراتورهای دیگری نیز هستند که کار Thermite را انجام میدهند. اپراتورهایی مانند Mavrick ،Hibana و Ace که نتیجهی کار این اپراتورها یکسان است. اگرچه نحوهی تعامل آنها با هم تیمیها و نحوهی استفاده از قابلیت آنها به قدری متفاوت است که مسلط شدن به هر کدامها زمان خاص خود را میطلبد.
فرض کنید که یک بازیباز در این شرایط بخواهد وارد بازی شود. بازی به قدری دشوار و پیچیده است که مدتها زمان میبرد تا این بازیباز تازه وارد به آن عادت کند. حال مجازاتهایی که این عنوان برای هر بازیباز در نظر میگیرد و دشواری مقابله با بازیبازان قدیمیتر را به این شرایط اضافه کنید. بازیبازان جدید به راحتی از این عنوان زده خواهند شد، مگر این که اعصابی پولادین داشته باشند!

بررسی وضعیت فنی و موارد دیگر
در بحث گرافیک فنی و بصری نیز عنوان Rainbow Six Siege تغییرات زیادی به خود دیده است. چه کسی تصور میکرد عنوانی که دارای گلیچها و باگهای گرافیکی متعدد است، روزی بتواند آپدیت نسل نهم داشته باشد؟ این عنوان آپدیت گرافیکی مربوط به پلتفرمهای نسل نهم را نیز دریافت نموده است. Rainbow Six Siege به عنوان یک بازی آنلاین محور، گرافیک فنی و بصری خوب و قابل دفاعی دارد.
تخریب پذیری گسترده در این بازی یکی از پایههای گیمپلی بازی به شمار میرود و در بحثهای فنی نیز تاثیر گذار بوده است. از میزها و پنجرههای چوبی گرفته تا دریچههای واقع در کف هر نقشه همگی کاملا قابل تخریب هستند. این تخریب پذیری تا حدی خوب و تاثیر گذار طراحی شده است که بر روی تاکتیک و استراتژی این بازی نیز تاثیر دارد.
موسیقی این عنوان چیزی نیست که خیلی بتوان در مورد آن صحبت کرد. در حین بازی موسیقی خاصی وجود ندارد. برای منوی بازی در هر فصل موسیقی خاصی استفاده میشود که گوش نواز است. صداگذاریهای مربوط به سلاح و تخریب محیط با دقت هر چه تمامتر و استادانه انجام شدهاند. حتی تغییر جهت نگاه اپراتور توسط بازیباز صدای خاص خود را دارد. در مجموع صداگذاری این عنوان همانند تخریب پذیری بر روی گیمپلی تاثیر مستقیم دارد.
تمامی مواردی که در مورد آنها صحبت کردیم مربوط به عملکرد بازی در این شش سال بود. حال بیایید دربارهی فصل جدید صحبت کنیم.
بررسی Rainbow Six Siege: Crimson Heist Story

با آپدیت جدید، اپراتور Flores به بازی اضافه شده است. اپراتوری که دارای Drone انفجاری است و با آن میتواند گجتهای مختلف مدافعین یا بازیبازانی که میزان سلامتی پایینی دارند را از میان بردارد. این اپراتور داری سلاح AR33 (مربوط به اپراتور Thatcher) و سلاح تکتیر SR-25 (مربوط به اپراتور BlackBeard) است. سرعت و میزان زرهی این اپراتور متوسط است و اپراتور سریعی نیست. از دیگر تغییرات دیگر این فصل میتوان به بازسازی نقشهی Border اشاره کرد. این نقشه اولین بار در فصل Operation Dust Line معرفی گردید و تنها راهروهای جدیدی به آن اضافه شده است.
از دیگر تغییراتی که در بازی اعمال شده است، میتوان به اضافه شدن سلاح ثانویهی جدید یعنی Gonne-6 اشاره کرد. این سلاح که با شلیک گلولههای انفجاری میتواند گجتهای مدافعین را از بین ببرد.
در نهایت، آیا Rainbow Six Siege تجربهی خوبی است؟ بله این عنوان یک تجربهی سرگرم کننده در سبک شوتر نظامی به شمار میرود. باید به این نکته اشاره کنیم اشاره کنیم که این بازی نیازمند صبر و حوصله است. شاید نخستین ساعات تجربهی شما مثل یک کابوس باشد. اما اگر حوصله به خرج دهید و تمرین کنید، میتوانید از این عنوان نهایت لذت را ببرید.
داستان - 7
گیمپلی - 9
گرافیک هنری - 8
موسیقی و صداگذاری - 9
عملکرد فنی - 7.5
8.1
عالی
نکات مثبت:پشتیبانی طولانی مدت ubisoft این عنوان را نجات داد، این عنوان یک عنوان تک بعدی نیست و هر اپراتوری پیش زمینهی داستانی خود را دارد، این عنوان گیمپلی غنی منحصر به خود را دارد نکات منفی: مشکلات سرور که همیشه گریبان گیر بازیبازان هستند، بعضی مشکلات فنی همچنان پابرجا هستند. بعضی اپراتورها طراحی مناسبی ندارند.