رها شدن ناگهانی فرنچایز Metal Gear Solid برای طرفداران این مجموعه بسیار سخت و دردآور بوده است. عنوان Phantom Pain با این که عنوانی قابل قبول از لحاظ گیمپلی بوده است، اما از لحاظ داستانی نتوانست طرفداران را راضی کند و پایانی مناسب برای این فرنچایز با سابقه و پرطرفدار باشد. عرضهی نسخهی ضعیف Metal Gear Survive و همچنین جدا شدن کارگردان این مجموعه یعنی هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) از استودیوی سازنده و ناشر این بازی یعنی کونامی (Konami) باعث شد که آیندهی بازی Metal Gear Solid دوست داشتنی مبهمتر و تاریکتر به نظر برسد.
انظاراتی که از نسخه بازسازی شدهی بازی Metal Gear Solid داریم
افراد زیادی معقتد هستند که بدون کارگردانی هیدئو کوجیما (Hideo Kojima)، هیچ نسخهای از این فرنچایز کیفیت و هویت لازم را نخواهد داشت، اما این موضوع باعث نمیشود که در مورد عرضه شدن نسخههای جدید یا بازسازی عناوین قبلی امیدوار نباشیم، چرا که درمورد یکی از بهترین فرنچایزهای تاریخ بازیهای کامپیوتری یعنی Metal Gear Solid صحبت میکنیم. اگر شایعات حقیقت داشته باشند، کونامی در حال واگذار کردن فرنچایزهای مختلف به کمپانیهای متفاوت است، و بازی Metal Gear Solid یکی از این عناوین است. منابع داخلی مختلفی اذعان داشتهاند که پروژهی بازسازی Metal Gear Solid در دستان استودیوی Bluepoint Games قرار دارد.
شایان توجه است که این استودیو قبلا وظیفهی عناوین قدیمی و پرطرفداری مانند Demons Souls و Shadow of the colossus را بر عهده داشته است. همان طور که اشاره گردید، بازسازی عنوان Metal Gear Solid توسط Bluepoint Games چیزی بیشتر از یک شایعه نیست، اما اگر حقیقت داشته باشد بدون شک خبری خوب برای تمامی بازیبازان خواهد بود. در این مقاله در رابطه با مواردی صحبت خواهیم کرد که انتظار داریم در نسخهی بازسازی شدهی بازی Metal Gear Solid مشاهده کنیم.
1- جهش در گرافیک فنی و بصری
بیایید با یکی از بدیهیترین موارد شروع کنیم. متالگیر سالید یکی از عناوین بسیار بسیار قدیمی است و گیم دیزاین این عنوان در حال حاضر منسوخ تلقی میشود. این عنوان در سال 1998 برای پلتفرمهای زمان خود عرضه شد که قدرت بسیار کمتری نسبت به سیستمهای حال حاضر دارند. کاملا واضح است که نسخهی بازسازی شدهی این عنوان باید از گرافیک فنی و بصری و همچنین طراحی به مراتب بهتری از بازی اصلی برخوردار باشد. بازسازی محیط این عنوان، شخصیتهای حاضر در این بازی توسط تکنولوژی روز، قطعا باعث رخ دادن چنین چیزی خواهد شد. شاید این کار بر روی کاغذ کاری ساده باشد، اما بدون شک روند انجام این عمل طاقت فرسا و طولانی خواهد بود.
2- اصلاح کردن مشکلات روایی
شرکت کونامی (Konami) و هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) عناوین بسیار زیادی از این فرنچایر را پس از نسخه اول Metal Gear Solid توسعه دادهاند که داستان آنها پیش از وقایع نسخه اول جریان داشت. این موضوع باعث شد که حفرههای داستانی و مشکلات روایی متعدد در این عنوان وجود داشته باشند. بازسازی نسخهی اول میتواند فرصت خوبی برای برطرف کردن حفرههای داستانی واقع در برخی عناوین این فرنچایز باشد.
3- ارتباطات داستانی بیشتر با دیگر عناوین این فرنچایز
بازسازی بازی Metal Gear Solid میتواند فرصتی برای اضافه کردن اشارات مختلف به دیگر نسخههای این سری و مرتبط کردن هرچه بیشتر آن با فرنچایز و ارتقای داستان این عنوان فراهم کند. به عنوان مثال به بهانهی اشاراتی به شخصیتهای الی و ترتجی رابنوک (Tretji Rabenok) میتوان چند خط دیالوگ و تعدادی میان پرده به Liquid Snake و Phsyco Mantis اضافه نمود. چند خط اضافه دیالوگ با شخصیتهای (Hal) میتواند شامل اشاراتی به Huey و سرگذشت تلخ او با خانوادهی Emmerich باشد. در این مورد میتوان کارهای زیادی انجام داد و طرفداران این عنوان بدون شک از آن استقبال خواهند کرد.
4- محتوای اضافه
این موضوع میتواند برای سازندگان کمی دشوار باشد، اما خواه یا ناخواه ضروری است. نسخهی اصلی Metal Gear Solid یک تجربهی 5 الی 6 ساعته را به مخاطب ارائه میکند. در زمان عرضهی این عنوان، محتوای 5 ساعته یک محتوای قدرتمند و قابل قبول به شمار میآمد اما در شرایط امروز، این حجم از محتوا برای مخاطبب تحت هیچ شرایطی قابل قبول نیست و یک نکتهی منفی تلقی میگردد. واضح است که استودیوی سازنده باید به دنبال گسترش محتوای این بازی و زمان تجربهی آن باشد. این کار میتواند از طریق وسیعتر شدن محیطهای بازی یا اضافه کردن محیطهای کاملا جدید انجام گیرد.
5- ارتقای پیشزمینهی داستانی مربوط به باسها
Metal Gear Solid همواره در نمایش انگیزهی شخصیتهای منفی و پیشزمینهی باسها عملکردی فوقالعاده داشته است. اولین نسخهی این مجموعه از این قاعده مستثنی نبوده و نیست. این عنوان با داشتن شخصیتهای به مانند Sniper Wolf ،Psycho Mantis، Vulcan Raven و شخصیتهای دیگر توانست برای آنها پیشزمینهی داستانی مناسب و همچنین انگیزههای قابل درک در نظر گیرد. بازی در این موضوع برای آنها کمتر از شخصیت اصلی وقت نگذاشت. بنابراین با بازسازی این عنوان، میتوان این موضوع را یک پله ارتقا بخشید. با طولانیتر شدن زمان این بازی، میتوان برای شخصیتها پیشزمینهی داستانی و انگیزههای بهتری طراحی نمود. با این کار میتوان ارتباط بین عناوین این مجموعه را عمیقتر و معنیدارتر نمود.
6-مخفیکاری گستردهتر
بازی Metal Gear Solid با ژانر مخفیکاری شناخته میشود. با هر بار انتشار نسخهی جدید از این فرنچایز، استانداردهای این ژانر نیز تغییر کرده و بهبود یافت. از انتشار نسخهی اول بیش از 20 سال میگذرد اما همچنان Metal Gear Solid یک بازی مخفیکاری اصیل و قابلقبول است. بازسازی این عنوان باید در زمینهی مکانیزمهای مخفیکاری و هستهی اصلی گیمپلی از این بهتر عمل کند. سازندگان این بازی (اگر روند توسعهی آن واقعا در حال پیشرفت باشد) نیازی به جست و جو و تحقیق طولانی برای منبع الهام ندارد. آنها میتوانند به راحتی از المانهای موجود در عناوین پیشین، از جمله المانهای مخفی کاری نسخهی Phantom Pain استفاده کنند.
7-فناوریهای بیشتر
با اضافه کردن ابزار کاربردی و فناوریهای نظامی بیشتر به این عنوان، میتوان به گستردهتر شدن مخفیکاری در بازی کمک کرد. در نسخهی Phantom Pain فرنچایز Metal Gear Solid، شاهد تعداد زیادی از فناوریها و ابزارهای مختلف بودیم که در افزایش عمق گیمپلی و بهبود تجربهی مخفیکاری بسیار تاثیر گذار واقع شدهاند. استفاده از این ابزارها در نسخهی بازسازی شدهی Metal Gear Solid به ارتقای گیمپلی کمک شایانی خواهد نمود.
8-استفاده نکردن از Vision Cone
Vision Cone در زمان قدیم، پای ثابت بازیهای ژانر مخفیکاری بود. عنوان Phantom Pain از فرنچایز Metal Gear Solid به خوبی نشان داد که یک عنوان برای ارائهی تجربهی با کیفیت مخفی کاری، نیازی به استفاده از این مورد ندارد. عدم استفاده از Vision Cone در بازسازی این عنوان میتواند یک قدم مثبت در بهروزرسانی مسائل فنی در بازسازی یک عنوان کلاسیک باشد.
9- اختیاری بودن دوربین روی شانه
در سال 1998، مقولهی گیمدیزاین و بازیهای سه بعدی هنوز در مراحل اولیهی رشد و توسعه قرار داشتند. به همین دلیل با این که خیلی از عناوین از گرافیک سه بعدی استفاده میکردند، اما گیمدیزاین آن ها همانی بود که در بازیهای دوبعدی مشاهده میشد. Metal Gear Solid با زاویهی دوربین بالا به پایین یکی از همین عناوین به شمار میرفت. این زاویهی دوربین برای عنوانی به مانند Metal Gear Solid در سال 1998 بسیار مناسب بود. اما انتظار میرود که نسخهی بازسازی شدهی این عنوان به بازیبازان اجازه دهد میان این زاویهی دوربین و زاویهی بالای شانه یکی را انتخاب کند.
10- ترکیب مناسب محیطهای بسته و باز
جهان باز بودن بازی Metal Gear Solid: The Phantom Pain موضوعی است که باعث اینجاد دو دستگی میان طرفداران این فرنچایز شد. هیچ ضرورتی برای استفاده از محیط آزاد در نسخهی بازسازی شده وجود ندارد. بهتر است مراحل بازی Metal Gear Solid به صورت خطی باشند. منظور ما این نیست که محیطهای بازی به مانند نسخهی اصلی بسیار کوچک باشند. سازندگان میتوانند با گسترده کردن محیط اولیهی بازی و ساخت مکانهای کاملا جدید، حس آزادی عمل را به مخاطب خود القا کرده و ماموریتهای بزرگتر و وسیعتری را به مخاطب خود ارائه دهند.
11-به دست گرفتن کنترل شخصیت Gray Fox
Gray Fox یکی از بهترین شخصیتهای بازی Metal Gear Solid بود. چه از لحاظ طراحی ظاهر، چه از لحاظ شخصیت پردازی و چه از لحاظ داستان منحصر به این شخصیت. توسعهدهندگان نسخهی بازسازی شدهی Metal Gear Solid، میتوانند از این شخصیت برای خلق مراحل جدید استفاده کنند. میتوانیم شاهد اضافه شدن مراحلی باشیم که داستان این شخصیت را به داستان اسنیک پیوند میدهند. از این طریق، سازندگان به وی اجازه میدهند که نقش بیشتری در داستان این بازی داشته باشد.
12-طراحی دوبارهی برخی از باسفایتها
مبارزات هیجان انگیز و نفسگیر با باسهای مختلف در فرنچایز Metal Gear Solid، همواره بخشی از هویت این سری به شمار میرود. بهتر است طراحی برخی از مبارزات به مانند مبارزه با Psycho Mantis دست نخورده بماند. در عوض مبارزات با شخصیتهایی مثل Sniper Wolf یا Revolver Ocelat کمی طولانیتر و چالش برانگیزتر شوند.
13- موسیقی
موسیقی نیز همواره یکی از بخشهایی است که فرنچایز Metal Gear Solid معمولا در آن خوش میدرخشد. البته این موضوع به این معنی نیست که موسیقی در تمام عناوین این مجموعه بدون مشکل بوده است. همانطور که میدانیم در نسخهی TwinSnakes مشکلات زیادی وجود داشتهاند که موسیقی یکی از آنها بود. موسیقی این عنوان به هیچ وجه بد نبود اما جایگاه بسیار پایینتری نسبت به بازی اصلی داشت. امیدواریم توسعهدهندگان هنگام بازسازی موسیقی بازی Metal Gear Solid، به موسیقی نسخهی اصلی وفادار بمانند.
14-بازگشت David Hayther
David Hayther یکی از صداپیشگان نام آشنا و یکی از چهرههای ماندگار این صنعت به شمار میرود. قطعا برگشت David Hayther به صداپیشگی نقش اسنیک اتفاقی است که هر طرفداری خواهان آن است. در غیر این صورت بازسازی این عنوان ارزشمند نخواهد بود. حتی بهتر است تمام صداپیشگان نسخهی اصلی برای بازسازی این نسخه بازگردند.
15- پشتیبانی از تجربهی واقعیت مجازی
اگر شایعهی بازسازی بازی Metal Fear Solid به صورت انحصاری توسط Bluepoint Games حقیقت داشته باشد، عدم پشتیبانی از Playstation VR عجیب خواهد بود. وجود بخش تمرینی واقعیت مجازی در بازی میتواند فرصت بینظیری برای اضافه کردن پشتیبانی از واقعیت مجازی باشد. بهترین حالت این است که تمام بازی توسط Playstation VR قابل تجربه باشد.