بازی Quantum Break، بی شک جاه طلبانه ترین بازی استودیو فنلاندی رمدی بود اما چه چیزی باعث شد با وجود لانچ عظیمش این چینین شکست بخورد؟ در ادامه با رسانه تحلیلی و خبری گیم پالت همراه شوید تا ببینیم چه چیزی باعث سقوط کوانتوم بریک شد؟
بخش اول ، شروعی نفس گیر
همه چیز از 2013 E3 شروع شد، در میانه مراسم و پس از معرفی آثار بزرگ و کوچک. استودیو مایکروسافت تریلری از یک بازی نشان داد. مردی سیاه پوش در شهری مدرن که همه چیز در آن متوقف شده بود حرکت میکرد و با دشمنانی که به ظاهر لباس نظامی بر تن داشتند مقابله میکرد. یک اکشن شوتر سوم شخص مبتنی بر کاورگیری که گرافیک بی نظیر و گان پلی جذابش بسیاری را شگفت زده کرد. نام این بازی کوانتوم بریک (Quantum Break) بود، محصول استودیو رمدی. پس از تجربه نسبتا ناموفق همکاری مایکروسافت و رمدی در نسخه اول الن ویک که بخش زیادی از آن به دلیل عدم تبلیغات و در نتیجه عدم فروش کافی بازی بود، مایکروسافت از هر فرصت یا مراسمی برای نمایش و هایپ کردن کوانتوم بریک استفاده میکرد.
این روند تا جایی ادامه داشت که در تمام مراسمهای ایکس باکس بخشی به اثر رمدی اختصاص داشت و آنقدر هایپ بازی زیاد شد که طرفداران ایکس باکس آن را با نسخه چهارم آنچارتد مقایسه می کردند. در همان زمان بود که رمدی اعلام کرد اثر آنها در سال ۲۰۱۶ به بازار میآید. در این فرصت ۳ ساله همه جا حرف از رقابت این دو بازی بود. در تلویزیون، در مراسمها، در سایتها و در فضای عمومی تبلیغات کوانتوم بریک و آنچارتد ۴ به چشم میخورد و موفقیت ایکس باکس در نسل هفتم در مقابل پلی استیشن نیز به این بحثها دامن میزد.
اظهارات سم لیک نیز از دلایل هایپ بزرگ کوانتوم بریک بود. لیک در چندین مصاحبه اعلام کرد که اثرش قرار است مرز بین سینما و ویدیو گیم را بشکند و همچنین اعلام کرد که سریالی تماما لایو اکشن در حال ساخت است که بعد از هر اپیزود بازی پخش میشود و داستان بازی را ادامه میدهد. ادعایی که بسیاری را به واسطه The Order 1886 نگران کرد اما تیم رمدی اعلام میکردند که توازن گیم و پلی و کاتسین در اثرشان رعایت شده و جایی برای نگرانی وجود ندارد. در نهایت سال ۲۰۱۶ و زمان عرضه هر دو بازی رسید.
یکی از بزرگترین هایپهای بازی نیز در نزدیکی انتشار هر دو بازی رخ داد که سم لیک نسخهای از اثر خود را برای نیل دراکمن فرستاد و متقابلا تعریف و تمجیدهای نیل دراکمن از کوانتوم بریک دریافت کرد. اتفاقی که گیمرها را را مطمئن ساخت اثر سم لیک در بدترین حالت قادر به رقابت مستقیم با اثر نیل دراکمن است. اولین ضربه بازی ۳ روز قبل از عرضه رسمی به آن خورد. نمرات بازی با یکدیگر تفاوت چشمگیری داشتند و نمره متای اثری که قرار بود بهترین انحصاری این نسل مایکروسافت باشد از ۸۰ کمتر بود. سرانجام بازی عرضه شد و کوانتوم بریک توانست بزرگترین لانچ تاریخ ایکس باکس را در زمان خود داشته باشد اما این لانچ بزرگ تنها چند هفته دوام داشت.
کاربران شروع به شکایت از بازی کردند، بازی مملو از مشکلات فنی و ضعفهای داستانی بود. عدهای از سریال فوق طولانی بازی شکایت داشتند و اثر رمدی که حسابی بالا رفته بود با سر زمین خورد. شکست کوانتوم بریک به قدری برای مایکروسافت بزرگ بود که قرارداد خود را با رمدی فسخ کردند. اما چه چیزی باعث شد کوانتوم بریک چنین شکستی بخورد؟
دلیل اول ، ادعای بزرگ
در ابتدا گفتم که بزرگترین ادعای سازندگان شکستن مرز سینما و ویدیو گیم بود. شاید بگویید که اگر سازندگان دقت و کیفیت کار بیشتری برای اثرشان به خرج میدادند کوانتوم بریک موفق میشد. اما خیر به هیچ وجه اینطور نیست؛ تصمیمات رمدی به معنای واقعی مزخرف بود. درست است که طولانی بودن زمان و حجم لایو اکشنها بزرگترین مشکل این بخش است اما چیزهای مهمتری وجود دارد. داستان سریال به گونهایست که انگار در لحظات آخر ساخت بازی مجبور به ساخت و جا دادن این سریال درون بازی شدهاند. داستان سریال به غیر چند سکانس کوتاه به هیچ وجه به داستان بازی ربطی ندارد.
داستان سریال پیرامون لیام برک روایت می شود، فردی مزدور که برای شرکت مونارک کار می کند و وظیفه دارد تا جک جویس، پروتاگونیست بازی را متوقف کند. با این حال داستان سریال به بازی هیچ ارتباطی ندارد. بیشتر از این که سریال راجع به جک جویس باشد، راجع به لیام و زندگی، خانواده و جدال های او با کارفرمایش است. اندک سکانسهایی که در ارتباط با بازی در سریال وجود دارد، در گیم پلی بازی به طور کامل به تصویر کشیده شده و در یک کلام سریال بازی هدر دادن وقت و سرمایه سازندگان است. اگر داستان لیام آنقدر مهم بود، رمدی می توانست با یک دی ال سی داستانی با هزینه بسیار کمتر آن را روایت کند ، حتی اگر داستان لیام به طور کامل از کوانتوم بریک حذف شود هم تغییری در داستان رخ نمیدهد. این بزرگترین اشتباه استودیو رمدی در ساخت کوانتوم بریک بود.
دلیل دوم ، غرور کاذب سازندگان
دلیل دوم ریشه در داستان کوانتوم بریک دارد. داستان کوانتوم بریک از بهترین داستان نوشته شده توسط سم لیک است و به نظر شخصی خودم بسیار بهتر از نسخه دوم مکس پین یا کنترل نوشته شده است. با این حال مشکل این بخش از بازی نه به داستان، بلکه به تصمیمات غلط و غرور کاذب سم لیک ارتباط دارد. داستان و روایت کوانتوم بریک بسیار زیبا نوشته شده، شخصیت پردازی و عمق کارکتر ها خوب است. با اینکه ویلیام جویس حضور زیادی در بازی ندارد، رابطه برادری جک و ویلیام به زیبایی تمام به تصویر کشیده شده است. خود جک که در تمام زندگیاش خلافکاری خرده پا بوده و با دزدی در کشورهای مختلف زندگی می کرد، یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت در بازی های استودیو رمدی است.
با این حال بزرگترین مشکل کوانتوم بریک در این بخش گره ها و پیچش های داستانی آن است. سم لیک به زیبایی گره و سوالات بسیاری را برای مخاطب به وجود می آورد و گیمر را در مسیر رسیدن به جوابش قرار میدهد و به خوبی برای پاسخ زمینه سازی میکند اما پاسخ نمی دهد! در واقع مشکل عدم توانایی او در پاسخ دادن نیست بلکه او دلش نمیخواهد پاسخ دهد!
در بازی جک باعث به وجود آمدن شکست زمانی میشود؛ شکستی که در نهایت میتواند باعث از بین رفتن زمان و پایان دنیا شود. با این حال تا پایان بازی، گیمر هیچ اطلاعاتی راجع به پایان زمان دریافت نمیکند. هیچ وقت نمیفهمد مثلا مارتین هچ کیست و چرا در هر زمان با ظاهر شدنش جلوی جک و پائول را میگیرد و این همان چیزی است که در بالا گفتم. سم لیک شخصیت زیبایی برای هچ میآفریند، اطلاعاتی در طول داستان درباره او و گذشته اش میدهد ولی زمانی که گیمر آماده شنیدن جواب سوالش است، بازی تمام می شود!
متاسفانه چنین جریانی منحصر به این شخصیت نیست و اکثر شخصیتهای بازی از جمله ویلیام جویس و بث وایلدر چنین مشکلی دارند. مشکل بعدی راجع به آخرالزمان دنیای بازی است . چیزی که ما از آن جهان میبینیم ، تنها یک جهان کاملا نورانی و سفید است که هیچ جنبنده ای در آن نتوانسته از دست زمان فرار کند. با این حال دو شخصیت پائول سرین و بث وایلدر در این جهان وجود دارند و مثل موش و گربه دنبال یکدیگر میکنند تا در نهایت موفق می شوند از آن فرار کنند و به گذشته بیایند.
زنده ماندن پائول سرین به واسطه داشتن قدرت کنترل زمان در این دنیا قابل درک است. اما شخصیت بث وایلدر که هیچ قدرت و مواجهه با زمان را نداشته و حتی با شکستهای زمانی عادی بازی هم متوقف میشود در این جهان نه تنها زنده و سرحال است بلکه با اسلحه دنبال کشتن پائول سرین میرود! چندی بعد از فسخ قرارداد رمدی با مایکروسافت، سم لیک در یک مصاحبه اعلام کرد که قصد به تصویر کشیدن آخرالزمانی عظیم و غیر قابل تصور را داشته که به دلایل مختلف از جمله کمبود سرمایه موفق نشده است. صحبت من این است که رمدی میتوانست به صرف نظر کردن از سریال و داستان لیام به راحتی یا به سراغ به تصویر کشیدن آخرالزمان خود برود یا مشکلات مختلف فنی و داستانی بازی را بهبود ببخشد و تمام بازی را فدای نسخه دوم نکند .
دلیل سوم ، مشکلات فنی و سیاست های احمقانه
سومین و آخرین دلیل بازی که بسیار هم چشم گیرتر است، مشکلات فنی است. کوانتوم بریک اولین تجربه بازی سازی رمدی با موتور northlight engine به شمار میرفت. از آنجایی که هنوز هم رمدی نتوانسته با موتور بازی سازی در جدید ترین عنوان خود، یعنی بازی الن ویک 2 نیز کنار بیاید، مشخص میشود که تجربه کوانتوم بریک چگونه بوده است. کوانتوم بریک در هنگام عرضه بسیار سنگین بود، به طوری که با وجود اجرا با رزولوشن 720p روی اکس باکس وان هم مملو از مشکلات فنی است.
با این حال بزرگترین مشکل مربوط به نسخه ویندوز بازی است. علاوه بر سنگینی، باگها و مشکلات فنی و سیستم مورد نیاز بسیار سنگین در زمان عرضه خود، بازی قربانی سیاستهای احمقانه مایکروسافت و انویدیا شد. از یک طرف مایکروسافت کوانتوم بیک را به طور انحصاری برای ویندوز 10 عرضه کرد و از آن طرف هم انویدیا اقدام به انحصار بازی برای کارت گرافیکهای با قابلیت پشتیبانی از 12 DirectX نمود. سیاستی که یکی از بزرگترین ضربهها را به اثر رمدی زد و حتی حذف این پیش نیازها توسط مایکروسافت هم نتوانست ضربهای که به فروش کوانتوم بریک زده شد را جبران کند.
سخن پایانی
در نهایت تمام فاکتورهای اشاره شده در این مقاله موجب شکست بزرگ کوانتوم بریک شد. شکستی که نتیجه آن قطع شدن روابط رمدی و مایکروسافت بود. و در نهایت مایکروسافت راضی به فروش حق و حقوق الن ویک به استودیوی رمدی شد. اتفاقی که منجر به عرضه یکی از بهترین آثار ترس و بقا توسط رمدی یعنی نسخه دوم الن ویک شد. اثری که شاید اگر کوانتوم بریک موفق می شد، اکنون به صورت انحصاری بر روی اکس باکس منتشر میشد و میتوانست موفقیت بزرگی برای مایکروسافت باشد .
در حال حاضر همچنان حقوق کوانتوم بریک در دست مایکروسافت است و برنامهای هم برای واگذاریاش ندارد. شاید با موفقیت جدید رمدی، اسپنسر به سراغ رمدی برود و نظر آنها را برای ساخت نسخه دوم مجموعه جلب کند . اتفاقی که آرزوی تمام علاقه مندان این بازی ست .