اگر نویسندگی و روایت آبکی فیلمهای آواتار آقای جیمز کامرون را در نظر نگیریم، دنیایی که خلق شده، کرهی پاندورا و حیات وحش آن، بسیار زیبا و جذاب است. با نقد و بررسی بازی Avatar Frontiers of Pandora با گیم پالت همراه باشید.
پس از گذشت چهارده سال از آخرین بازی آواتار که در نسل ۷ کنسولهای بازی منتشر شده بود و چندان جای تعریف هم نداشت، آقای کامرون و دوستانش دنیای غنی خود را پیش یوبیسافت بردند و آنها بازی Avatar Frontiers of Pandora را روانهی بازار کردند. با گیم پالت همراه باشید تا با هم این عنوان جذاب را زیر تیغ نقد و بررسی ببریم و ببینیم آیا بالاخره، طرفداران میتوانند در قالب میدوم بازیهای ویدیویی با سرزمین پاندورا خو بگیرند و در آن غرق شوند.
با توجه به عنوانهای جهانباز چند سال اخیر یوبیسافت، حداقل برای منتقدین آشکار است که این استودیو در دیزاین جهان باز بازیهای خود دچار مشکل است. تعریفی که یوبیسافت از مفهوم جهان باز در بازیهای خود ارائه میدهد، نسبت به دیگر استودیوهایی که در این دوره تعاریف بسیار جذابی از این مفهوم در اختیار میگذارند، قدیمی و از دور خارج شده مینماید.
مثال مورد مطرح شده را میتوانید در سیر نزولی سه عنوان Assassin Creed جهانباز اخیر و مجموعهی Far Cry تجربه کرد. طراحی دنیای باز بازی به عنوان یک لول خیلی بزرگ موضوعی است که بسیاری از عنوانهای سطح بالا مانند افسانه زلدا و الدنرینگ دیده میشود. دنیایی که بدون اضافهکاری، با شفافیت تمام بازیکنان را آنگونه که خودشان را کاشف تصور میکنند، راهنمایی میکنند. خلاف این موضوع در عنوانهای جهانباز یوبیسافت نمایان است؛ لیستهای بلندبالای مراحل مختلف، نقشههایی پر از علامتهای مختلف که قرار است راهنما باشند و همینطور رابط کاربری پیچیده و شلوغ.
در مورد بازی Avatar Frontiers of Pandora را روانهی وعدههای دیگری داده شد و تیم سازنده ادعا کرد که قصد دارد موقعیتی ایجاد کنند تا بازیکنان دست اول و خالص در دنیای پاندورا گشت و گذار کنند و در آن غرق شوند. زمانی که در زمان پیشنمایش بازی از توسعهدهنگان دربارهی زاویه دید اول شخص بازی پرسیدند، بازیسازها در جواب موضوعاتی مانند مسائلی که طرح کردم را پیشکشیدند. به عنوان مثال جمع کردن مواد اولیه از میوهها برای پخت و پز تا چوب و برگ برای ساخت و ساز، مکانیک جالبی دارند. تجربهی کاربری طوری طراحی شده است تا نه تنها بازیکن با کاری که میکند بیشتر درگیر شود، بلکه محصولی که برداشت میکند را نیز حس کند.
در وهلهی نخست با خود میپنداشتم که این مکانیک خسته کننده و تکراری شود، اما همچنان مینیگیم جذابیت خود را حفظ کرد. همچنان که روی دور مثبتی هستم و نکات مثبت بازی در نظرم است، در ادامه به همین مسائل خواهم پرداخت.
لحظهای که شخصیت بازیکن برای بار اول پا به حیات وحش پاندورا میگذارد، درست مانند شخصیت داخل بازی، دهان بازیکن پشت مانیتور نیز باز میماند. رنگها و نورهای براق و چشمگیر، تراکم مرتب پوشش گیاهی، طراحی زیبای گل و گیاهها و حیواناتی که گوشه و اطراف میبینید، به طرز خیرهکنندهای زیبا هستند. با گذشت بیش از سه سال از نسل جدید کنسولهای بازی و همینطور دیدن بازیهای بسیار زیبای سالهای اخیر، بازی Avatar Frontiers of Pandora همچنان در جایگاه بالا میدرخشد.
طراحی بصری زیبا یا به قولی گرافیک فوقالعاده، عبارتهایی است که میتوان در بازیهای دیگر نیز دید، اما در بازی آواتار تکنولوژی دیگری نیز به کار رفته است که خصوصا در عنوانی که اقلیم جنگلی و دشتهای وسیع دارد، بسیار تاثیرگذار بود؛ Ray Traced Audio (صدای ردیابی شده). به طور خلاصه این تکنولوژی از این قرار است که اگر در جای میان جنگلهای انبوه پاندورا صدای پرندگان، گیاهان و حیوانات میشنوید، صدای از پیش ضبط شدهی بکگراند نیست. بلکه آواها درست از همان نقطهای که تولید شدهاند به گوش شما میرسد.
شاید با توجه به تعریفی که در اختیار دادم این موضوع چنان جذاب ننماید. اما در محیط جنگلی و زیبای بازی، زمانی که میان گلها و سبزهها راه میروید، انگار که به واقع در جنگلی هستید. این موضوع در کنار صدای سه بعدی هدستهای پلیاستیشن، تجربهای لذت بخش است.
داستان بازی Avatar Frontier of Pandora چنگی به دل نمیزند. اگر فیلم اخیر آواتار برای شما حوصله سر بر بود، در این بازی نیز چیز خاصی در انتظار شما نیست. شخصیتپردازی از شخصیتهای منفی داستان تا کدخداهای هر قبیله، هیچکدام ذرهای خلاقیت و نوآوری در خود ندارند. در بازیهایی که بر اساس فیلم هستند، مسئلهی داستان و شخصیتپردازی اهمیت بیشتری دارند. در مورد این
بازی نیز با توجه به اینکه تیم آقای کامرون بر توسعهی بازی نظارت داشتهاند، داستان و شخصیتپردازی بیروح و لوس است. این موضوع را هم میتوان اشاره کرد که نویسندگی دیالوگها در میانپردهها و دیگر سینماتیکهای بازی، چنان لوس و چندشآور هستند که مخاطب را مجاب میکنند سرش را زمین بیاندازد و از خجالت چشمهایش را ببندد. این حالت توسط بازیهای معدودی به بازیکن منتقل میشود که بازی Avatar Frontiers of Pandora نیز یکی از آنها است. اما مخاطبی که بازی را خریده لزوما دنبال داستان و روایت نیست و بیشتر به دنبال گیمپلی جذاب است تا سرگرم شود.
چیزی که به طراحی یوبیسافتی معروف است، هرچقدر هم که مشخص است سعی شده بهبود پیدا کند، همچنان، به طرز غریبی مائوس کننده است. قبل از انتشار بازی، بسیار دربارهی این عنوان، آن را FryCry در پاندورا نامیدند. من بعد از سومین عنوان فارکرای، دیگر سمت مجموعه نرفتم، اما میتوانم اعلام کنم که گیم پلی Avatar Frontiers of Pandora از منظر گیمدیزاین و لولدیزاین از آخرین تجربهی فارکرای من، بیمزهتر است. به معدود نکات جذاب گیمپلی هم میرسم و به طور کلی در این عنوان چیزهای وجود دارد که آن را تا حدی، مانند بسیاری از عنوانهای مدرن یوبیسافت، سرگرمکننده بنمایاند.
بازی با Sequence فرار از پایگاه انسانها آغاز میشود که سعی میکند المان مخفیکاری را به رخ بکشد. بعد از آن اندکی در دنیای باز فرصت چرخیدن دارید. اما با توجه به اینکه همچنان با پای پیاده باید رفت و آمد کنید، سرعت شما اندازهی دلخواه نیست و بازیکن مجاب میشود مستقیما سراغ مرحلهی اصلی بازی برود. همانطور که شاید تا به اینجا پیشبینی کردهاید، مرحله به گرفتن پایگاهی میان جنگل خلاصه میشود.
به طور کلی مراحل بازی Avatar Frontiers of Pandora و لوپگیمپلی به بخشهای گرفتن کمپ انسانها، پیدا کردن مدارک و در پی آن شخص یا چیزی که گم شده و هک کردن درها و صندوقهای الکترونیک و همینطور گشت و گذار خلاصه میشود. گرفتن کمپهای مختلف همیشه بیشتر به عنوان فعالیتی جانبی در بازیهای یوبیسافت وجود دارد. در Avatar Frontiers of Pandora نیز همینطور است، اما این موضوع به مراحل اصلی بازی نیز سرایت کرده است. در مراحل دیگر یا باید حرف را از کسی بگیرید و ببرید دست شخص دیگر و طی دیگر مراحل باید با پیدا کردن ردپا یا سرنخهای مختلف، مسیر را پیدا کنید تا به یک کمپ دیگر برسید. درون کمپها نیز با درها یا صندوقچههایی برمیخورید که با یک مینیگیم که به شدت تکراری و وقتگیر میشود آنها را هک کنید.
به طور کلی ساختار مرحلهها در بازی Avatar Frontiers of Pandora، بسیار بدوی است. غایت اصلی جلب اعتماد قبیلههای مختلف است تا آنها در حملهی نهایی علیه انسانها شما را همراهی کنند. بیشتر از اینکه خط داستانی خاصی در این روند دنبال شود، برای جلب رضایت آنها صرفا باید فعالیتهای عمومی روی نقشهی بازی را دنبای کنید؛ اگر کمپهای روی زمین و آنهایی که روی آسمان هستند را بگیرید جلب اعتماد قبایل نیز به دنبال آنها خواهد آمد. اینکه تصور کنید قرار است یک خط داستانی ویژه را در قالب مرحلهای چند لایه تجربه کنید، کاملا در اشتباهید.
در مورد ادوات جنگی و گانپلی بازی باید طرح کنم که با این تصمیم که تنوع و تعداد آنها زیاد نیست موافق هستم و به نظرم، پیچیدگی بیجا را از بازی زدود. دو نوع سلاح گرم در اختیار دارید و چهار نوع تیر و کمان. با توجه به اینکه شخصیت بازیکن ناوی است، کمانها عملکرد مناسبی دارند و اکثر مواقع ترجیح بازیکنان است.
موضوع گشت و گذار در پاندورا همانطور که خود طراحان اعلام کردند، اصلی مهم و اساسی در بازی است. اگر کیفیت بصری و صوتی بازی را کنار بگذاریم، گشت و گذار جدا از همان بحث تصویر و صدا، فراتر نمیرود. سعی شده تا با طراحی رویدادهای مختلف رغبت بازیکن جلب شود. اما همان روشهای تکراری که از دیگر بازیها برداشت کردهاند نیز توخالی و سطحی درآمدهاند.
اگر به یاد داشته باشید در بازی گوست آف تسوشیما، در گسترهی جهان باز نقشهی بازی، رویدادهای مختلفی پیش روی بازیکن قرار میگرفت. مانند پرنده یا روباهی که دنبال کردن آنها جایزهای در چنته داشت و چشمههای آبگرم که با میانپردهای جذاب حد خط خون بازیکن را اضافه میکردند. همین مثالها در آواتار نیز وجود دارد. گیاهانی وجود دارند که صرفا با لمس آنها خط جان شما افزوده میشود. گیاه دیگری نیز وجود دارد که با لمس آنها یک امتیاز استعداد به شما داده میشود. در نظر داشته باشید که اگر از دید ناوی خود استفاده نکنید، هیچ چیزی در طراحی گیاهان مطرح شده وجود ندارند که بازیکن خودش با چشمانش متوجه آنها شوند. بعضی از آنها نیز درون غارهایی هستند که همچنان به جز جذابیت بصری بافت گیاهی براق آنها در تاریکی، چیز خاصی برای ارائه ندارند. صرفا با همین مقایسهای که در اختیار گذاشتم، بیسلیقگی طراحان در طراحی رویدادهای جهانباز نمایان میشود.
اما همانطور که ابتدای متن مطرح کردم، گیم پلی بازی Avatar Frontiers of Pandora میتواند تجربهای نسبتا سرگرم کننده باشد. با توجه به شمایلی که از فیلمها از سرزمین پاندورا داریم، سطحهای عمودی آن، عمق جالبی به نمای دنیا میدهند. خوشبختانه تیم سازنده این موضوع را در گیمپلی بازی دخیل کرده است. یک مدلی از سکوبازی نسبتا جالب در بازی وجود دارد که در بعضی مراحل بازی کیفیت کلی بازی را بالا میبرند. یکی از مراحل، بخشی از بازی است که برای گرفتن ایکران، موجوداتی که ناویهای پشت آنها سواری و پرواز میکنند، بازیکن باید به نوک قلهای برود. با توجه به نمای اول شخص بازی، از اینکه سکوبازی این بخش، کشش مناسبی داشت و درگیرم کرد بسیار لذت بردم.
این موضوع را میتوان به حرکت و مانور در محیط بازی نیز بسط داد. بالا پایین کردن در جنگلهای زیبا و انبوه پاندورا، امری جذاب است و بازیکن از انجام آن به تنهایی میتواند لذت ببرد. همچنین مانور در محیط به واسطهی چند مکانیک جالب، جذابتر شده است. به عنوان مثال اگر از روی گلهای آبی خاصی رد شوید و بدوید، سرعت شما زیاد میشود و یا گیاهی وجود دارد که از بند طویل آن میتوان برای حرکت در جهت عمودی بهره گرفت.
زمانی هم که از صخرهای به پایین میپرید اگر مسیر سقوط را طوری بچینید که روی برگهای بزرگ بافت گیاهی بیافتید، سقوط شما بدون جراحت خواهد بود. نکتهی ناراحت کننده، محدود بودن این دست از مکانیکها در بازی است.
جالبترین و جذابترین چیزی که در Avatar Frontiers of Pandora وجود دارد، سواری پشت ایکران خودتان است. دنیای زیبایی که خلق شده، لایق رفت و شد جذاب با موجودی زیبا است. پشت ایکران، گذر از میان صخرههای بلند، درختان عظیم و یا بر فراز دشتهای بخش بالایی نقشه بسیار، بسیار لذت بخش است. جدا از این موضوع پشت ایکران خود همچنان که پرواز میکنید، امکان مبارزه نیز وجود دارد و به طور کلی سیستم مبارزهی بازی را جذابتر میکند.
سخن پایانی
ناشر بازی، نسخه PS5 این اثر را برای نقد و بررسی در اختیار رسانه گیم پالت قرار داده است
با همهی نقاط ضعف بازی، Avatar Frontiers of Pandora میتواند مانند، نوعی عادت ناپسند که همه به آن مبتلا هستیم، لذت بخش است، اما این بازی شاید بزرگترین فرصت از دسترفتهی کمپانی یوبیسافت است. چنین دنیای جذابی که به واسطهی متنهای کامرون خلق شده، میتوانست یکی از بازیها خوب امسال باشد. دریغ اما، یوبیسافت به دلیلی نامعلوم، روشمندی خود را تغییر نمیدهد و همیشه همان کار امن سابق را انجام میدهد.
نقد و بررسی
Avatar: Frontiers of Pandora
با همهی نقاط ضعف بازی، Avatar Frontiers of Pandora میتواند مانند، نوعی عادت ناپسند که همه به آن مبتلا هستیم، لذت بخش است، اما این بازی شاید بزرگترین فرصت از دسترفتهی کمپانی یوبیسافت است. چنین دنیای جذابی که به واسطهی متنهای کامرون خلق شده، میتوانست یکی از بازیها خوب امسال باشد. دریغ اما، یوبیسافت به دلیلی نامعلوم، روشمندی خود را تغییر نمیدهد و همیشه همان کار امن سابق را انجام میدهد.
مثبت
- جلوههای بصری زیبا
- صداگذاری پیشرفته و جذاب
- سیستم پرواز و مبارزهی هوایی خوب
منفی
- طراحی مراحل بد
- قصهی آب دوغ خیاری
- ضعف لوپگیمپلی