دیگر برای کسی پوشیده نیست که باوجود پتانسیل بسیار بالای مدیوم بازی در زمینه شخصیتپردازی و خلق دهها آنتاگونیست به یادماندنی در سالیان گذشته. چند سالی میشود که شاهد ظهور و حضور ویلن پرداخت شده و به یادماندنی جدیدی در حد اسطورههای پیشین در میان عناوین روز نبودهایم. یک دور باطل و روند الگوبرداری غلط بر دنیای داستاننویسی ویدئو گیم حاکم شده که منجر به بروز برخی ضعفها من جمله خلق شخصیتها منفی کلیشهای و کاغذی شده است. اینکه دقیقا چه عاملی باعث تشدید فاجعهبار این ضعف تدریجی در داستان اکثر عناوین AAA مدرن شده، موضوع دیگری است.
مبحثی که نیاز به یک بحث مفصل در مقالهای جداگانه دارد. موضوع مقاله امروز ما اما نه در مورد دلایل ضعف پرداخت آنتاگونیستها در سالهای اخیر بلکه در مورد ردهبندی و خاطرهبازی با برخی از برترین آنتاگونیستهای تاریخ ویدئو گیم از گذشته تا به امروز است. کاراکترهایی که هر یک در برههای خاص از تاریخچه ویدئو گیم، خاطرات یا به عبارتی کابوسهای بیشماری برای مخاطبان خود رقم زدند. در ادامه با من و وبسایت خبری تحلیلی گیم پالت در مقاله امروز همراه باشید. تا همراه با یکدیگر نگاهی به این ویلنهای جاودان بیندازیم.
از سفیروث تا نمسیس، از پیرامید هد تا اندرو رایان، همگی شخصیتهایی هستند که یکی از دلایل اصلی محبوبیت و به نوعی از نمادهای فرانچایز خود هستند. شخصیتهای کمتر شناخته شده دیگری نیز هستند در لیست گنجانده شدهاند. باید توجه کرد که در ردهبندی سعی شده هم به آنتاگونیستهای معروف و نمادین و هم به کارکترهای آندرریتد بها داده شود. همچنین ردهبندی بر اساس ترتیب برتریت نبوده و کاملا اتفاقی است در نتیجه شماره ۱ به این معنی نیست که این شخصیت از نظر نویسنده، پرداخت یا جذابیت بیشتری دارد. در نتیجه طبیعتا رتبه آخر نیز به هیچ وجه ضعیفترین آنتاگونیست لیست نخواهد بود.
1_ Sephiroth

جهان وسیع Final Fantasy پر شده از شخصیتهایی جذاب و پرداخت شده است. کاراکترهایی که هر کدام در نسخههایی از سری حضور داشته و مخاطب را با داستان پر فراز و نشیب زندگی خود همراه ساختهاند. جهان رنگارنگ فاینال فانتزی همچنین مملو از تمهای داستانی گوناگون است. از حماسه و فداکاری تا عشق، نفرت، خیانت، خانواده، انتقام و سودجویی. وقتی صحبت از این سری تاثیرگذار میشود. نمیتوان حرفی از نسخه هفتم که یکی از مهمترین و شاید اثرگذارترین نسخه سری است به میان نیاورد و وقتی از FF 7 سخن میگوییم. بدون لحظهای درنگ، نام سفیروث به عنوان یک ویلن و آنتاگونیست کمنظیر در ضمیرمان طنینانداز میشود.
سفیروث نهتنها از لحاظ ظاهری و صداپیشگی از کاریزمای بالایی برخوردار است. بلکه وقتی مخاطب داستان کامل زندگی او و محرکها و پیشینه او را علاوه بر دقت در قصه اصلی از طریق داستان نسخههای فرعی نیز دنبال میکند. تازه متوجه میشود که با چه شخصیت عمیقی روبهرو است.
کلاود و سفیروث دو روی یک سکهاند. به نوعی سفیروث حکم همان سایه و من تاریک کلاود را دارد و وقتی به سرگذشت و پیشینه تراژیک هر دو آنها و شباهشتشان باهم نگاه میکنیم و چشمانداز جدال حال این دو ابرسرباز را در یک جهان استیمپانکی فاسد بررسی میکنیم. شاهد پیکاری شاعرانه و زیبا از فداکاری، خیانت، سودجویی و تاثیر سیاستهای پلید ابرشرکتها بر زندگی مردم هستیم. تمامی این چشماندازها نیز بهشکلی نمادین خود را در لابهلای دیالوگهای غنی که از دهان این کاراکتر خارج میشوند و ماهیت نبرد او با کلود، نشان میدهند.
درنتیجه وقتی در بطن ماجرا عمیق میشویم، میبینیم که جایگاه سفیروث به عنوان یکی از نمادینترین و برترین آنتاگونیستهای تاریخ ویدئو گیم اصلا و ابدا تصادفی نیست. جذابیت سفیروث تنها به مدل پوشش و شیوه مبارزه پر زرق و برق و ظاهر و صدای کاریزماتیک او مربوط نمیشود. بلکه آبشخور آن از پشتوانه عمیقی از پرداخت درست، نمادپردازی غنی، برنامهریزی درست روایی و بررسی عمیق پیشینه کاراکتر، تغذیه میشود.
2_ Joker

جوکر از آن دست ویلنهایی است که هرچقدر در هر مدیومی در مورد آن، داستان روایت کنیم. همچنان قصههای جذابی برای گفتن باقی خواهد ماند. این پتانسیل فوقالعاده شخصیت جوکر دیگر برای هیچکس امری پوشیده نیست. راک استدی هم که بهخوبی از این مورد آگاه بوده، بهنوعی در جایگاه نولان دنیای گیم، گنجینه کامیکها و کاراکترهای بینظیر جهان بتمن را برداشته و به گروهی کثیری از آنها پرداختی را در مدیوم گیم هدیه داده، که شایسته و مدتها منتظر آن بودهاند. درنتیجه میتوان گفت دور از انتظار نیست که جوکر به عنوان درخشانترین الماس دار و دستهی تبهکاران آرکام در صدر این لیست جای بگیرد.
جوکر راک استدی نهتنها از لحاظ ظاهری به کامیکها وفادار است و توسط مارک همیل صداپیشگی شده است. بلکه در جایگاه یک آنتاگونیست عمیق و فوقالعاده، یکی از پیچیدهترین و کاملترین پرداختهای دنیای بازی را نیز با خود یدک میکشد. راک استدی در جریان تیمارستان آرکام جوکر وفادار به ریشههای خود را معرفی میکند. در جریان شهر آرکام بیشتر به دغدغهها و روحیات و انگیزههای او میپردازد و در نهایت و با شوالیه آرکام، سیر پرداخت او را کامل میکند. نتیجه کار چیزی نیست جز یک کاراکتر عمیق و ملموس که بهخوبی در ساحت روانشناختی واکاوی شده است. اصلا میتوان گفت وجود جوکر و ماهیت تفکر و روحیات او، به یک مهره فوقالعاده سنگین در آرکام نایت بده شده است.
مهرهای که درک کامل داستان و حتی بینش بتمن بدون حضور آن در قصه، ناممکن میشد. این حجم از تاثیرگذاری یک آنتاگونیست بر منطق یک قصه و پروتاگونیست مقابل خود، بهخوبی یک چیز را اثبات میکند. اینکه داستانگویان راک استدی با خلق نسخه خاص خود از جوکر ، کاری فراتر از عالی و بینهایت خلاقانه انجام دادهاند. آن هم درست زمانی که مردم فکر میکردند پس از سهگانه کمنظیر نولان، حرف بیشتری برای گفتن در مورد شاهزاده جرم و جنایت گاتهام، باقی نمانده است.
3_ Shao Kahn

شائو کان از آن دست آنتاگونیستهای نمادین و محبوبی است که حجم زیادی از تاثیرگذاری خود را مدیون طراحی جذاب ظاهری و صداگذاری برازنده خود است. اصلا میتوان گفت که شائو کان چه در نسخههای قدیمی و چه در حال حاضر، هیچوقت از لحاظ عمق پرداخت شخصیتی توان رقابت با برخی از برترین شخصیتهای حاضر در لیست را ندارد و نداشته است. با این وجود او یک ویلن تیپیکال شرور و ویرانگر از قماش تانوسها و دارکسایدها است، همان چیزی که جهان مرتال کامبت آن را ایجاب میکرد. در این میان چالش بسیار بالای مبارزه با این کاراکتر در نسخههای قدیمی و صداگذاری و طراحی بسیار باابهت او، باعث شده تا تصویر کلی گیرایی از او در اذهان مخاطبان باقی بماند.
شائو کان همان ابرشروری است که در طی سالیان بارها به قلمرو زمین حمله کرده و کابوس تعداد بیشماری از محافظان زمین و بهطبع گیمرها شده است. شائو کان بیشک یکی از قدرتمندترین آنتاگونیستهای تاریخ گیم است. در گذشته و استودیو میدوی این توان فیزیکی و نیروی بالا را بهخوبی همیشه از طی سیر اتفاقات داستان و بهای سنگینی که شخصیتهای مثبت برای هر بار از میان برداشتن این غول دهشتناک در پایان پرداختهاند، نشان داده است. همچنین از لحاظ سختی مباززه با او و چالش مبارزه، کاری کرده بود که مخاطب کاملا این قدرت و حس شکستناپذیری شخصیت مقابل را احساس و یا پوست و گوشت خود درک کند.
البته بیشک صداپیشگی نمادین و آن خندههای شیطانی معروف در کنار عضلات آرنولدی و طراحی باابهت و طول قد و جثه فکانداز این کاراکتر نیز ابدا در تصاحب جایگاه فعلی او به عنوان یکی از نمادینترین و خاطرهانگیزترین آنتاگونیستهای تاریخ گیم، بیتاثیر نبودهاند.
4_ Zeus

فرانچایز پرآوازه خدای جنگ در طی سالیان میزبان آنتاگونیستهای کمنظیر متعددی بوده است. اما در این بین ما زئوس را به عنوان نمادینترین و برترین آنتاگونیست سری مذکور و نماینده گاد آو وار در لیست امروز خود برگزیدهایم. این انتخاب چند دلیل اساسی دارد. اولین مورد به ماهیت نمادین رابطه پدر و پسری او با کریتوس و شکوه انکارناپذیر خدای خدایان المپ بر میگردد.
دومین مورد اما خلق یکی از حماسیترین و ماندگارترین باس فایتهای تاریخ ویدئو گیم با محوریت و حضور این شخصیت است. پیکار کریتوس و زئوس و حماسه نبرد خونین این پدر و پسر در درون سینه و در جوار قلب تپنده گایا تایتان غولآسا درحالی که المپ و یونان لحظه به لحظه بیشتر از قبل، غرق در خون و ویرانی میشوند. سکانسی نیست که هیچ پلیری بتواند به راحتی آن را فراموش کند.
توهمهای بصری نمادین زئوس از خانواده کریتوس و درگیری درونی او، موسیقی متن حماسی، جلوههای بصری پیشتار و خشونت بیحد و حصر در کنار یک سیستم مبارزه خارقالعاده و تاریخساز همه و همه از دلایلی هستند که این مبارزه را تا این اندازه جاودان ساختهاند. این نبرد حماسی از درون کاخ خدایان تا درون بدن تایتان عظیم الجثه، بر روی کوه المپ تا حفرههای تاریک ذهن کریتوس و زئوس جریان دارد. این پدر و پسر تشنه به خون هم که بازیچه دست سرنوشت شدهاند. حال آماده یک دوئل نهایی به قصد کشت به هم ضربه میزنند. خدایان با همه شکوه و عظمت خود، حال همگی در خون غلطیدهاند و چیزی تا پایان و نابودی همه چیز در جهان در پی خون خواهی کریتوس باقی نماده، آه که چه قاب مسحوزرکننده و ماندگاری.
البته لحن صحبت کتابی، صداپیشگی فوقالعاده و طراحی بسیار جذاب و وفادارانه این کاراکتر بر پایه اساطیر یونان نیز از دیگر دلایل ماندگاری بالای او بودهاند. پوشش و مدل ریش باشکوه در کنار کلمات سنگین در حین صحبت کاملا جلوهای خداگون به زئوس بخشیده بودند. البته جدای از این موارد خدای خدایان المپ هرگز شخصیتی پوچ و سطحی نبوده و وقتی در عمق رابطه او و سیر اتفاقاتی که بین او و کریتوس از نسخه اول تا کنون افتاده و آنچه گذشته است، فکر میکنیم. شاهد ریزهکاریهای زیبا و نمادپردازیهای شاعرانه و غنی سازندگان از روایتی با تهمایه انتقام، سرنوشت، کینه و فریب هستیم. ماهیت زئوس به عنوان خدای خدایان و تهدید ویرانگر و توقفناپذیری مثل کریتوس که لحظه به لحظه نزدیکتر میشود.
تصویر قابل درکی به تصیمیمات و سخنان پیشین او در نسخههای قبلی دادهاند. البته درنهایت اگر فقط نسخه سوم را در نظر بگیریم. زئوس به خودی خود، آنچنان کاراکتر عمیقی نیست و سانتا مونیکا هیچگاه به عمق احساسات و روحیات او شیرجه نمیزند. این حالت مجهول و پررمز و راز، ابهت و شکوهی خداوار به او داده اما در عین حال ریزهکاریهای یک شخصیت ملموس و لایق همذاتپنداری را از او دریغ کرده است.
اما با وجود همه تحلیلهای فوق، چیزی که مثل روز روشن است، این مورد است که جایگاه زئوس به عنوان یکی از برترین آنتاگونیسنتهای تاریخ ویدئو گیم و قویترین و نمادینترین ویلن فرانچایز خدای جنگ، چیزی نیست که به این زودیها توسط سایر عناوین هم سبک و حتی نسخههای جدیدتر سری تسخیر شود. بهشکلی که تا سالیان سال به عنوان یکی از برترین ویلنهای تاریخ بازی، شاهد درخشش نام خدای صاعقه بر فراز قله تالار مشاهیر ویدئو گیم خواهیم بود.
5_ Andrew Ryan And Father. Comstock

هیچ شبههای نیست که امروزه سری بایوشاک به عنوان یکی از ارزشمندترین داراییهای داستانی مدیوم ویدئو گیم، شناخته و ارج نهاده میشوند. تاثیرگذاری این سری و خالق آن یعنی آقای کن لوین (Ken Levine) بهقدری زیاد بود که عناوین متعددی در مدیومهای گوناگون سعی بر الهام گرفتن و پیاده کردن ساختار این عناوین در دنیای خود داشتند. اما تعداد بسیار کمی موفق به این کار شدند. عصاره جهانهای خلق شده به دست کن لوین را جدای از خطهای زمانی و روایت پیچیده، شخصیتهای دوستداشتنی و ملموس و ایدئولوژیها و مفاهیم متعدد پیچیده که در گوشه و کنار تاریخچه و دنیا و محیط بازی پنهان شدهاند. عامل دیگری نیز شکل میدهد، و این فاکتور ثابت چیزی نیست جز خلق آنتاگونیستهای عمیق و بهیادماندنی.
حقیقتا انتخاب بین اندرو رایان و پدر کامستاک بهقدری سخت بود که تصمیم گرفتیم هردو را در کنار هم به عنوان یکی از رتبههای فهرست آنتاگونیست خود، انتخاب کنیم. چون واقعا هر کدام را بر میگزیدیم در حق دیگری ظلم میشد، اینقدر که تمام شخصیتهای خلق شده به دست لوین، فوقالعادهاند. هر دوی این شخصیتها افراد بلندپروازی هستند که در پی خلق یک یوتوپیا منجر به ایجاد یک دیستوپیای تاریک شدهاند.
از رپچر که انسان را زیر دریا برد و بعد از چندسال فساد و تباهی به ارمغان آورد. تا کلمبیا که پشت ابرهای بلند آسمان پنهان شده و آن طرف ظاهر زیبا و چشمنوازش، چهرهی زشت و زننده یک ناکجاآباد روبه ویرانی و فساد ایدئولوژیک شدید، خود را مخفی ساخته است. رایان و کامستاک شباهتها و در عین حال تفاوتهای متعددی باهم دارند. اما چیزی که بین آن دو و درواقع تمام آثار لوین مشترک است، پرداخت فوقالعاده است. هر دو این شخصیتها رمز و رازها و پلات توئیستهای مرتبط با خود را دارند.
همچنین تصویرسازی لوین بهگونهای نیست که از آنها یک هیولای صرف بسازد و کاربر ضمن قبول فساد این شخصیتها، توان همذاتپنداری با آنها را پیدا میکند. بهخصوص وقتی در انتهای داستان از رازهای پشت پرده آگاه میشویم. هردو این کاراکترها انسانهای بدی نبودند بلکه صرفا قربانی آرمانگرایی خود شده و توسط جنون قدرت بلعیده شدهاند. البته حزبها و شخصیتهای درگیر در قصههای لوین خیلی بیشتر از اینها به این شخصیتها عمق میدهند. بهشکلی که بعضا خود ویلن قربانی یک آنتاگونیست دیگر میشود.
خلاصه اینکه پرداخت عمیق و جانبخشی خالص در کنار به تصویر کشیدن پرجزیئات انگیزهها، جهانبینی، محرکها، پیشینه و بینش این کاراکترها، کاری کرده که دو آنتاگونیست اصلی خلق شده توسط لوین در کنار گروهی دیگر از کاراکترهای لیست به عنوان برخی از عمیقترین شخصیتهای تاریخ ویدئو گیم، خود را ثابت کنند. کاراکترهایی که فارغ از بحث سرگرمی، زندگی و سرگذشت آنها، حرفها و درسهای زیادی برای مخاطب خود دارد. البته همه موارد به کنار، انصافا لوین و تیمش هیچوقت در بحث انتخاب صداپیشه و طراحی ظاهری نیز از هیچ تلاشی دریغ نکردهاند تا با دقت تمام، کاراکتری هرچه ماندگارتر، تأثیرگذارتر و جذابتر خلق کنند.
6_ Pyramid Head

کابوس ساکنان شهر تپهی خاموش، تصویری از عذاب وجدان و حس گناه در وادی اوهام، عصارهای از خشم و ناامیدی و انعکاسی سورئال از ناخودآگاه ناآرام یک مرد روان نژند. پیرامید هد یکی از نمادینترین و شاید نمادینترین هیولای سبک وحشت در دنیای بازی هاست. ماهیت انتزاعی و ایده خلاقانه پشت وجود این کاراکتر در سایلنت هیل در کنار طراحی ظاهری بسیار جذاب و نمادگرایانه او، کله هرمی را به یک کاراکتر ماندگار و فراموشناشدنی بدل کردهاند. صداگذاری ترسناک و سازگار این شخصیت نیز مزید بر علت این موضوع بوده است.
جز اینها پیکار جیمز ساندرلند با این شیطان درون خود بهنوعی امروزه تبدیل به یکی از پیکارهای درونی و روانی نمادین و جاویدان در تاریخ ویدئو گیم شده است. فرانچایز سایلنت هیل در نسخههای ابتدایی و بهخصوص دوم خود، همواره وحشت روانشناختی خالص را همراه با تحلیلات روانشناختی و اتمسفر گیرا و غنی به مخاطب خود ارائه داده بود. در این بین گل سرسبد سری از لحاظ داستانگویی و فضاسازی، عنوانی نیست جز سایلنت هیل دو و آنتاگونیست اصلی سایلنت هیل دو نیز پیرامید هد میباشد. پس هیچ جای تعجبی ندارد که این هیولای عجیب و غریب و نامانوس تا این اندازه ماندگار شده و در طی سالها به خوابهای بسیاری از پلیرها راه یافته و مخاطبان متعددی را به وحشت انداخته و حتی به تفکر واداشته باشد.
باس فایتهای مخصوص بازی با محوریت پیرامید هد و چالش و استرسی که در دل گیمپلی از طریق حضور این کاراکتر، تزریق شده بود. از عوامل دیگری بودند که مستقیما کاربر را تحط تاثیر قرارداده و بیش از پیش این هیولای دهشتناک را بهیادماندنی کردهاند. بیشک اگر بخواهیم لیستی از ترسناکترین و برترین هیولاهای غیرانسانی و عجیب تاریخ ویدئو گیم فراهم آوریم، نام نمسیس و کله هرمی بر فراز آن خواهد درخشید.
7_ Virgil

ویرژیل در اصل نام یکی از شاعران و افسانهسرایان بزرگ رومی است. همچنین این شخصیت در بخش عمدهای از دو جلد نخستین سهگانه کمدی الهی دانته، راهنمای دانته در سفر او به دوزخ، برزخ و بهشت و از کاراکترهای اصلی به شمار میرود. ارادت خاص دانته به ویرژیل و قرار دادن او در شاهکار حماسی و منظوم خود، حتی بیش از پیش نام ویرژیل را مشهور کرده است.
استودیو سازنده در زمان خلق دویل می کرای دست به انتخاب جالب و هوشمندانهای زده و نام دو نیمه شیطان دوقلو و فرزندان اسپاردا را از روی کاراکترهای کمدی الهی برای نامگذاری شخصیتهای خود برگزیده است. ویرژیل که برادر خونی و تنی دانته به شمار میرود، دقیقا در نقطه مقابل او قرار دارد. هرچقدر دانته شوخ طبع است، ویرژیل جدی است، هرقدر دانته به فکر نجات دیگران است، ویرژیل خودخواه است و هر قدر دانته بااستعداد است، ویرژیل باهوش و کینهای است.
نبرد میان این دو برادر در طی سالیان برخی از حماسیترین سکانسهای سینمایی تاریخ ویدئو گیم را رقم زده است. همچنین پر بیراه نیست که ادعا کنیم، حضور ویرژیل در سری و باس فایتهای جذاب متعدد با محوریت او که منجر به خلق مبارزات بهیادماندنی و چالش گیمپلی خاصی شدهاند، از وزنههای اصلی سری در زمینه مانگاری و موفقیت ادامهدار به شمار میرود.
ویرژیل تمام آن چیزهایی را که یک آنتاگونیست جذاب کلاسیک به سبک ژاپنی باید داشته باشد را دارد. کاتانا، بارانی سیاه، موهای مواج، زنگ صدایی سرد و تاثیرگذار و قد و چهرهی باجذبه. جدای از ظاهر و صداپیشگی خوب، فنون رزمی جذاب و اهداف لایق همذاتپنداری ویرژیل در طول سری، از دیگر دلایلی بودهاند که این کاراکتر را تا این اندازه ماندگار کردهاند.
پسر بزرگتر اسپاردا این جنگجوی قدرتمند به سان سیبی که از وسط به دو نیم شده باشد تا ابد برترین رقیب و مکمل دانته خواهد بود. گویی به سان ماجیما برای کیریو و جوکر برای بتمن. تا روزگار، روزگار است، یاد ویرژیل در ضمیر عاشقان هک اند اسلش و تمام پلیرهایی که با داستانهای او و دانته همراه شدهاند و تمامی کسانی که با گریه شیطان، گریستهاند، پاینده خواهد ماند. به عنوان برادر و دشمن قسم خورده دانته و یکی از برترین و محبوبترین آنتاگونیستهای تاریخ ویدئو گیم.
8_ Illusive Man

مرد نامرئی یا ایلوسیو من، آنتاگونیست اصلی بازی مس افکت دو و سه بهشمار میرود. در وصف جایگاه و عظمت این آنتاگونیست همین بس که اگر بخواهیم یک شخصیت در دنیای گیم مثال بزنیم که مترادف کلمه Mastermind یا مغز متفکر باشد، بیشک این کاراکتر ایلوسیو من خواهد بود. نقطه قوت اصلی این شخصیت که او را به دشمن قدر و ترسناکی بدل کرده است برخلاف گروهی از آنتاگونیستهای دیگر لیست، نه قدرت و خشونت فیزیکی بلکه هوش و سیاستمداری بالای اوست.
ایلوسیو من همیشه پشت پرده در حال دود کردن سیگار خود و برنامهریزی اتفاقات و سرنوشت شخصیتها و گروههای دنیای مس افکت از دور است. او مثال بارز کسانی است که هرگز برای عملی کردن اهداف سودجویانه و بعضا غیراخلاقی خود، دست خود را کثیف نمیکنند. به جای این کار او از مهرهها و شخصیتهای دیگری بهره برده و با فریب و سواستفاده از آنها، اهداف خود را پیش میبرد.
مرد نامرئی همانطور که از نامش نیز پیداست یک نقشهکش، سیاستمدار، مغزمتفکر و رهبر برجسته و مردی پیچیده با اهدافی مرموز است. بایویر بهخوبی توانسته تا با رعایت بالانس بین ارائه تصویری پر رمز و راز از این شخصیت و پرداخت به انگیزهها و محرکهای او و افشای به موقع آنها، تعادل برقرار کند. همین عامل نیز باعث شده تا جدای از ملموس و قابل درک شدن این شخصیت برای مخاطب، آن گیرایی و سنگینی خاص خود را نیز از دست ندهد.
طراحی ظاهری بسیار جذاب بر اساس یک مدل و هنرپیشه سازگار و مناسب و صداپیشگی کمنظیر Martin Sheen نیز مزید بر علت شدهاند تا تصویری ماندگار از این آنتاگونیست باجذبه در اذهان مخاطبان هک شود.
مرد نامرئی هیچ اهمیتی به افراد و حتی احزلب مقابل نمیدهد و در جهت عملی کردن پروژههای کلان و عظیم خود، حاضر به قربانی کردن دیگران میشود. او همواره در سایهها پنهان شده و مشغول بررسی احتمالها و چیدن مهرههای صفحه شطرنج در ضمیر خود است. این واقعیت که حتی فرمانده شپرد هم چند بار درواقع در دام فریب این کاراکتر گرفتار میشود، بهخوبی نشان دهنده هوش، فریبکاری و ذکاوت بالای این ویلن است. تمام موارد فوق ار ایلوسیو من یک رهبر و شرور نظامی، سیاستمداری قدرتطلب و انسانی بینهایت جاهطلب ساختهاند.
میراث مرد نامرئی که بر پایههای پرداخت و روایت هوشمندانه استوار است و از جذبهی ظاهری بالایی نیز برخوردار است. وزنهای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت یا فراموش کرد. شاید حتی خود بایویر هرگز نتواند به این سادگیها آنتاگونیستی به خوبی Illusive Man خلق کند.
9_ Micah Bell

مایکا بل قطعا یکی از موذیترین و منفورترین آنتاگونیستهای تاریخ ویدئو گیم و بازی Red Dead Redemption است. او نه شجاعت و قدرت امثال شائو کان را دارد تا به شکل تن به تن با دشمنان خود روبهرو شود و نه درایت و استعداد افرادی چون مرد نامرئی را. مایکا به عنوان انسانی پست، ترسو و جاهطلب و دارای اختلالات روانی، معرفی میشود که اهداف خود را از طریق خیانت، ایجاد تفرقه، شایعهپراکنی و خالهزنک بازی جلو میبرد و عملی میکند. وقتی همهی این موارد را در کنار سرنوشت آرتور مورگان میگذاریم. به راحتی میتوان متوجه دلیل این حجم از نفرت نسبت به مایکا بل شد.
تمام موارد بالا اما لحظهای باعث نمیشوند که مایکا بل آنتاگونیست بدی باشد. بلکه در حقیقت راک استار چه از لحاظ طراحی ظاهری و صداپیشگی و چه در زمینه پرداخت شخصیتی و نحوه به تصویر کشیدن خیانتها و از پشت خنجر زدنهای مایکا، به شدت کاملی ذر ماموریت خود موفق بوده است. بهقدری که مخاطب به طور تمام و کمال این کاراکتر را به عنوان موشی موذی میپذیرد و از او نفرت پیدا میکند. این نشان دهنده حجم تاثیرگذاری بالای شخصیت بر روحیه فرد است که حاکی از عملکرد عالی تیم نویسندگان ی در خلق شخصیتهایی ملموس بوده و از موفقیت هدف سازنده خبر میدهد.
راک استار بهخوبی از تمام ابزارهای ممکن استفاده کرده و یکی از برترین آنتاگونیستهای حقیر و خیانتکار تاریخ بازی را پرداخت کرده است. نویسندگان بهقدری در این کار خوب هستند که گاهی میخواهیم دستمان را از وسط شیشه تلویزیون دراز کرده و با دستان خودمام مایکا بل کثیف را یک بار برای همیشه خفه کنیم. تا شاید کمتر به نابودی انسانهای بهتر، کمک ببندد.
همهی این موارد وقتی در کنار این واقعیت که مایکا نیز یک انسان عادی مثل همه ما است که در شرایطی بسیار سخت سعی در تلاش برای زنده ماندن دارد. بهشکلی که سیستم و سختیهای زندگی، اخلاقیات او را تحط شعاع قرار داده و باعث ایجاد مشکلات روانی در او شده است. میتوان تاحدی با او همذاتپنداری کرد. میتوان گفت شاید مایکا در ذات خود و از ابتدا اینقدر هیولا نبوده است. اینجاست که یک تلنگر اساسی به مخاطب زده میشود. کاری که دن هاوسر با مایکا در یک بازی انجام میدهد، بسیاری از داستانگویان در چندین نسخه از یک فرانچایز قادر به انجام آن نیستند.
خلاصه که برخلاف بیشتر آنتاگونیستهای لیست، هدف راک استار از اول نیز در خلق مایکا بل، ترسیم یک آنتاگونیست جذاب و کاریزماتیک نبوده است. بلکه موفقیت سازندگان در گرو این مورد بوده است که دقیقا احساسات نقطه مقابل را بهعنوان هدف خود از نحوه پرداخت این کاراکتر در پلیر ایجاد کنند. یعنی کاری کنند که کاربر هرچه بیشتر احساس کند از مابا بل بدش میآید و متنفر است. در نتیجه میتوان گفت از صداپیشگی تا طراحی ظاهری و لحن صحبت و اهداف و رفتارها، تصمیمها، همه چیز در مورد مایکا به گونهای است که منزجرکنندهتر، پستتر، عصبانیکنندهتر و دفعکنندهتر از هر ویلن دیگری به نظر برسد.
خوشبختانه راک استار در هدف خود به موفقیت کامل رسیده است. همین مورد باعث میشود مایکا با وجود حضور در فقط یک عنوان و سابقه حضور کوتاه و نسبتا جوان بودن در بین پیران لیست آنتاگونیستهای ماندگار، در تالار مشاهیر ویدئو گیم، از الان یک صندلی مخصوص به خود را تصاحب کرده باشد. صندلی که تمام مخاطبان همیشه با نفرت و در عین حال گوشهچشمی ستایشآمیز به خاطر کار فوقالعاده سازندگان، به آن نگاه خواهند کرد.
10_ Majima Goro

رابطهی ماجیما گورو و کیریو کازوما تا حد زیادی تشابه به تقابل بین بتمن و جوکر دارد. یک آنتاگونیست دیوانه اما در عین حال دوستداشدنی و عمیق که همیشه در حال تقابل با یک پروتاگونیست منطقی و سرسخت است. جالب اینکه میبینیم درست مانند شوالیه گاتهام، کیریو و ماجیما نیز پس از مدتی، نوعی رابطه وابستگی و شبه دوستی و احترام به یکدیگر، بینشان پدید میآید و تقابل آنها از حالت دشمنی و نبرد صرف خارج میشود.
ماجیما ار زمان اولین حضور خود به علت فنون رزمی جذاب و قدرت زیاد خود در کنار طراحی ظاهری خاص و منحصر به فرد، موردعلاقه طرفداران بوده است. از آن طرف به هیچ وجه نمیتوان از ماجیما صحبت کرده و از کار فوقالعادهای که آقای Hidenari Ugaki در نقش صداپیشه این شخصیت انجام داده است، یادی نکرد. اوگاکی با لحن خاص و زنگ صدای عجیب خود که حسی از مسخرگی و در عین حال اراده قوی را انتقال میدهد با شور و ذوق تمام در طی سالیان به اجرا در نقش ماجیما گورو پرداخته است و به این کاراکتر روح و جان بخشیده.
با وجود همه موارد فوق که از این کاراکتر، همواره شخصیتی دوستداشتنی ساخته بودند، نقطه عطف محبوبیت ماجیما را میتوان اما عرضه نسخه زیرو یا همان صفر دانست. این پیشدرآمد سری یاکوزا داستانی خارقالعاده و کمنقص روایت میکرد که از بسیاری جهات حتی باکیفیتتر از بیشتر نسخههای اصلی سری در نظر گرفته میشود. انتخاب ماجیما به عنوان یکی از شخصیتهای قابل بازی در این نسخه و پرداخت ریو گا گوتوکو به گذشته او قبل از نسخه یکم در قالب یک خط داستانی حدودا ۱۳ ساعته، باعث شدند تا عمق بیسابقهای به کاراکتر بخشیده شود.
درواقع نشان دادن زندگی ماجیما پیش از نسخه یکم و اینکه دقیقا چطور تبدیل به سگ دیوانهی شینشیو و همان آدمی که الان می شناسیم شده است، کاری کرد تا خیلیها از خط داستانی ماجیما بیشتر از کیریو در این نسخه لذت برده و به محبوبیت او بیش از پیش افزوده شود. اینکه چه چیزی ماجیما را از یک کاراکتر باهوش و بااستعداد به سمت دره دیوانگی سوق داده و منطق او را از بین برده است با برخی رازهای تاریک داستانی و تراژدیهایی مربوط به گذشته او همراه است که آشکار شدن آنها بسیار به عمق شخصیت میافزاید.
دقت و جزئیاتی که نویسندگان در نحوه روایت و چینش اتفاقات داستانی این نسخه و شخصیتپردازی ماجیما و پرداخت به گذشته، انگیزهها، محرکها و احساسات انسانی او به خرج دادهاند. باعث شده تا پلیر نهایت همذاتپنداری ممکن را با این کاراکتر داشته باشد.
وقتی از ساحت نمادگرایی و مفاهیم عمیق اخلاقی و روانشناختی زیرپوستی نیز سخن میگوییم. همچنان پیکار کیریو و ماجیما، حرفهای زیادی برای گفتن دارد و ابدا از معنا و هدف، تهی نیست. در نهایت باید ذکر کرد فرانچایز یاکوزا با نسخههای متعدد خود، میزبان تعداد بیشماری از آنتاگونیستهای جذاب بوده است. اما قطعا گل سر سبد این مجموعه و برترین و جذابترین ویلن آن، کسی نیست جز ماجیما گورو که امروزه یکی از نمادینترین و دوستداشتنیترین کاراکترهای سری و حتی از کاراکترهای تاثیرگذار و نمادین مدیوم ویدئو گیم بهشمار میرود.
در جهت اختصار مطلب، در اینجا قسمت اول از مقاله خود را به پایان میرسانیم. در این قسمت سعی شد تا ۱۰ مورد از آنتاگونیستهای تاثیرگذار تاریخ گیم از دید نویسنده، لیست شود. از نظرات شما در نگارش قسمت دوم استفاده خواهیم کرد و انتقادات و پیشنهادات مخاطبان عزیز گیم پالت باعث مسرت ما است. قسمت دوم مقاله که در برگیرنده ۱۰ شخصیت دیگر از برترین آنتاگونیستهای تاریخ ویدئو گیم خواهد بود تا مدتی دیگر تقدیم مخاطبان عزیز خواهد شد. درنهایت نظر شما چیست؟ به نظرتان چه آنتاگونیستهای دیگری لیاقت حضور در قسمت دوم را دارند؟ با کامنتهای خود ما را یاری کنید.
مقاله پر و پیمون و خوبی بود ، دست مریزاد
M.Bison تو استریت فایتر، Illusive Man تو مس افکت، جوکر تو آرخام نایت ،واس تو فارکرای ۳ ، Arthas تو وارکرافت پنج تای برتر منن
عالی خیلی خوب بود لذت بردم👌🔥
متن زیبا و عالی بود👌
تشکر از شما اقا ارمان گل
عالی بود 🙏