بازیهای مستقل مدتهاست که توجه مخاطبین دنیای ویدئو گیم را به خود جلب کردند. این آثار که این روزها در ابعاد و مقیاسهای مختلفی هم عرضه میشوند، بینش خاص خودشان به یک بازی را ارائه میدهند و همین نکته است که تجربۀ آثار اینچنینی را لذتبخش میکند. بازی Wavetale یک بازی ماجراجویی جدید و از محصولات استودیوی مستقل تاندرفول (Thunderful) میباشد که اخیرا به بازار عرضه شد.
این استودیو که سابقۀ کار روی آثاری از جمله The Gunk را دارد، در جدیدترین اثرش دست به تخیل برده و قصهای تازه را روایت میکند. اینکه Wavetale یک بازی خوب است یا بد را در ادامه متوجه میشویم، اما آیا بازی میتواند به عنوان یک بازی ماجراجویی جدید و مستقل با کیفیت در سال 2022 تبدیل شود؟ برای بررسی این بازی و پاسخ به این سوال با گیم پالت همراه باشید.
بازی Wavetale در دنیایی پساآخرالزمانی روایت میشود. گیمرها در نقش سیگرید (Sigrid) به ماجراجویی پرداخته و به مبارزه با تهدیدی قدیمی خواهند رفت. سیگرید در این سفر با مردم جزایر استرندویل (Strandville) آشنا میشود، اتفاقات گذشته را آشکار کرده و به پاسخ سوالاتش دست می یابد. داستان از روندی ساده و سرراست استفاده میکند و هرچقدر که سعی دارد با توییستهای مختلف شما را غافلگیر کند، ناتوان میماند. سیگرید به عنوان یک دختر سرکش دست به هر کاری میزند تا اهداف خود را انجام دهد و به پیش ببرد اما پرداخت به او حتی در چفت و بست دادن به شخصیتش هم ناتوان ظاهر شده است.
ناشر بازی نسخه اکس باکس این عنوان را برای نقد و بررسی در اختیار رسانۀ گیم پالت قرار داده است
در بازی تعداد زیادی شخصیت فرعی داریم که مهمترین آنها مادربزرگ سیگرید است. این کاراکتر در طول بازی مراقب سیگرید خواهد بود و با تمام توان از او محافظت میکند تا بلایی که سر دختر خودش (مادر سیگرید) آمد، تکرار نشود. مفقود شدن مادر سیگرید و اتفاقاتی که برای جهان بازی افتاد از آن دست سوالاتی است که در داستان مطرح شده ولی به شکلی پیش پا افتاده به آنها پاسخ داده میشود. به واسطۀ نقشآفرینیهای نهچندان خوب، بازی در زمینۀ انتقال احساسات هم عملکرد آنچنانی ندارد. شاید فقط مکالمات بین سیگرید و مادربزرگش دربارۀ دنیای پیش از آخرالزمان کمی قابل تحمل باشد. ایفای نقش این دو شخصیت هم از سایر کاراکترها به مراتب بهتر است.
مکالماتی که دربارۀ گذشته جهان بازی میشنوید نشان میدهد که تیم توسعهدهنده یک پسزمینۀ داستانی نسبی هم برای این اثر تعیین کرده است. باید گفت این بخش کمک چندانی به کلیت بازی نمیکند. با تمام اینها، حتی اگر بگوییم بازی به اندازۀ کافی روی گسترش داستان و شاخ و برگ دادن به آن وقت گذاشته است، باز هم نمیتوان روایت ساده، جوابهای معمولی به سوالات ایجاد شده، روند قابل پیشبینی، شخصیتهای فرعی خشک و بیتاثیر و… را نادیده گرفت. داستان Wavetale یک ترکیب کامل از چندین بخش ناقص است که به توسعۀ بیشتری نیاز داشت. با این وجود اما چنین سناریویی یک بهانۀ سادهست تا آغازگر قصۀ بازی باشد.
در بازی Wavetale شاهد دنیایی هستیم که تنها بقایای کوچکی از آن روی آب قرار دارد. استایل گرافیکی بازی قابل توجه و خوب میباشد. Wavetale به عنوان یک بازی ماجراجویی جدید ترکیبی از جلوههای بازیهای امروزی و کارتونهای قدیمیست که با انیمیشنهای دم دستی و ساده شکل گرفته است. نتیجۀ این اتفاقات هم یک اثر قابل قبول را به وجود آورده که به واسطۀ گرافیک هنری خوب، حداقل بازیکن را خسته نمیکند. در این میان اما نباید تنوع محیطی ضعیف بازی را از یاد ببریم. جزایر استرندویل در یک دریای نسبتا گسترده قرار دارند. تکراری شدن محیطها در طول ماجراهای سیگرید چیزی نیست که بتوان آن را تحمل کرد.
تیم تاندرفول هم سعی نکرده تا مشکلات این بخش را پوشش دهد و صرفا با تغییر طیف رنگی هر قسمت از بازی، آن را متفاوت جلوه میدهد. گرافیک هنری بازی هرچقدر که خوب باشد، از مشکلات خود در این قسمت ضرباتی جدی میخورد. متاسفانه بازی از نظر فنی عملکرد بسیار ضعیفی را از خود بر جای میگذارد. بازی حداقل روی کنسولی مثل اکس باکس سری اس مشکلات زیادی از جمله افت فریم، باگ، گیر کردن در میان اجسام، ظاهر شدن ناگهانی اشکال و… دارد. افت فریم در بازی به قدری زیاد است که شما با جابجا کردن کاراکتر هم متوجه آن میشوید. عملکرد فنی بازی روی کنسول سری اکس اما تفاوتهای بیشتری با سری اس دارد. بازی به صورت ثابت روی فریم 60 قرار دارد اما کمی گشت و گذار کافی است تا نرخ فریم روی این کنسول هم به صورت ناگهانی تغییر کند. با این حال، ثبات فریم در این ورژن به مراتب بیشتر از سری اس است.
تماشای چشماندازها و محیطهای بزرگ هم چیزیست که با کاهش فریم و لگ شدید همراه است. درواقع این بخش از بازی به قدری ایراد دارد که میتواند شما را از ادامۀ داستان منصرف کند. به طور کلی، گرافیک Wavetale چیزی نیست که بتوان روی آن حساب باز کرد. بازی هرچقدر که آرت استایل خوبی دارد، به لطف تنوع محیطی کم، انیمیشنهای ساده و مشکلات فنی پرتعداد، ارزش تجربۀ این بازی ماجراجویی را پایین میآورد.
Wavetale یک بازی ماجراجویی است که با ژانرهایی از جمله پلتفرمر ترکیب شده است. در طول بازی میتوانید به مبارزه با هیولاهای دریایی بپردازید و یا منابع انرژی خاصی به نام اسپارک (Spark) را جمعآوری کنید. ماموریتهای بازی از تنوع زیادی برخوردار نیستند و بیشتر حول محور به دست آوردن اسپارک و یا نابودی باسهای نهچندان قدرتمند میچرخند. سیگرید به لطف قابلیتی که در همان ابتدای بازی به دست میآورد، میتواند روی سطح دریا راه ررود و یا رو موجها سوار شود. او همچنین یک تور ماهیگیری دارد که هرکاری به غیر از ماهیگیری انجام میدهد! سیگرید با این وسیله میتواند از ساختمانهای بلند بالا رفته و یا به سادگی پایین بیاید.
این وسیله در مبارزات هم یار و همراه اوست. مبارزه با دشمنان که چندان هم قدرتمند نیستند، یکی از سادهترین کارها در بازی است. خبری از کمبوهای جذاب و چندتایی نیست و تمام کاری که باید بکنید، ضربه به دشمنانی هست که حتی تنوع زیادی هم ندارند. تنها بخشی که این قسمت از بازی را قابل تحمل میکند، وجود مکانیکهای پلتفرمر است. بخش پلتفرمر بازی که احتمالا بهترین قسمت گیمپلی است شامل سکوبازی، موج سواری و المانهایی از این قبیل میشود. بازی در این زمینه عملکرد خوبی دارد چرا که مسیر و جریان آن به خوبی عوض شده و توانایی گیمر در این بخش را میسنجد.
پس از اتمام داستان که نهایتا 5 ساعت به طول میانجامد، میتوانید به انجام ماموریتهای فرعی برای مردم استرندویل مشغول شوید. این بخش از بازی هم چندان متنوع نبوده و بیشتر حول محور جمعآوری آیتم برای NPCها میچرخد. بازی دارای یک بخش شخصیسازی هم هست و سیگرید میتواند با پولی که در طول هر ماموریت جمعآوری میکند، برای خود لباس و کلاه و حتی رنگ موی متفاوت خریداری کند.
به طور کلی، بازی در بخش گیمپلی نمیتواند به عنوان یک اثر خاص ظاهر شود. Wavetale در این بخش از المانهای به شدت تکراری ضربه میخورد که حتی در مسیر کوتاهی که بازی پیش گرفته است، گیمر را آزار میدهد. همچنین بازی سیستم مبارزات یکنواختی دارد، ماموریتهاش معمولی هستند و ارزش تکرار آن را پایین میآورند. اگر تنها یک چیز بتواند این عنوان را سر پا نگه دارد، بخش پلتفرمر آن است که برای چند دقیقه گیمر را از مسیر کلی بازی جدا میکند.
جریان داستان، روند قصه، رهایی Wavetale و حس و حال آن در موسیقی نهفتهست و میتوان گفت آهنگسازی در بازی مهمترین قسمت آن است. آقای جوئل بیل (Joel Bille) که آهنگسازی آثاری از جمله Fe در کارنامهش دیده میشود، وظیفه ساخت موسیقی Wavetale را برعهده دارد. قطعات موسیقی این بازی ترکیبی هستند از سازهایی مثل فلوت و ماریمبا. همانطور که گفتیم، روند بازی به طور کلی در دست موسیقی متن قرار گرفته است. آقای بیل در تعیین جریان بازی نقش بزرگی را ایفا میکند و همین باعث شده تا Wavetale حداقل در یک بخش به بهترین شکل ظاهر شود.
همانطور که گفته شد، انتقال تمام احساسات بازی از طریق قطعات موسیقی آن انجام میگیرد. زمانی که یکی از ماموریتهای داستانی را تمام کرده و مشغول گشتزنی در دریای بیانتهای بازی هستید، بهترین حس را از تِرکهای بازی دریافت میکنید. Wavetale در این بخش به خوبی ظاهر میشود و میتوان گفت موسیقی متن تنها دلیل شما برای لذت بردن از بازی است.
سخن پایانی
مطمئنا Wavetale عنوان بدی نیست، اما همزمان نمیتواند اثر خوبی هم باشد. از یک سو، بازی در میان آثار مستقل سال 2022 هم عملکرد خیلی خوبی ندارد و قطعا گزینههای بهتری برای تجربه وجود دارند. در همان بخش داستان هم گفته شد که Wavetale یک ترکیب کامل از چندین بخش ناقص است. بازی در خیلی از زمینهها نیاز به کار بیشتر دارد. در وهلۀ کنونی موسیقی متن، بخش پلتفرمر و آرت استایل باعث میشوند تا از این بازی ماجراجویی جدید لذت ببرید. با این وجود اما این بخشها نمیتوانند کاری کنند که گرافیک فنی پر ایراد، مشکلات داستانی و گیمپلی یکنواخت آن کمتر دیده شوند.
نقد و بررسی
Wavetale
مطمئنا Wavetale عنوان بدی نیست، اما همزمان نمیتواند اثر خوبی هم باشد. از یک سو، بازی در میان آثار مستقل سال 2022 هم عملکرد خیلی خوبی ندارد و قطعا گزینههای بهتری برای تجربه وجود دارند
مثبت
- آرت استایل خوب
- موسیقی متن آرامشبخش و عالی
- مکانیکهای پلتفرمر قابل قبول
منفی
- داستان قابل پیشبینی
- مشکلات متعدد گرافیکی
- سیستم مبارزات یکنواخت و معمولی
- گیمپلی تکراری
- ماموریتهای فرعی چیزی برای ارائه ندارند