یاگا نه تنها شخصیت، بلکه دنیایی است که روایت بینظیری از بازی Blacktail دارد و در جهان فانتزیاش، گونههای متعددی از حیوانات و موجوداتی هستند که میخواهند شرایط را برای درک محیط عجیبتر و سختتر کنند. اینکه آیا محصول جدید استودیوی بازیسازی The Parasight ارزش تجربه کردن را دارد یا نه، در این نقد و بررسی از وب سایت گیم پالت مشخص خواهد شد.
تا به حال با خودتان فکر کردهاید که موجودات سخنگو روزی میتوانند راهحل مشکلات زندگی شما باشند؟ البته فرض این داستان شرایطی دارد و آن هم این است که به خاطر قدرت ذاتیتان میتوانید با انواع اقسام موجودات طبیعی و غیر طبیعی ارتباط برقرار کرده یا حداقل متوجه شوید که آنها چه میخواهند و چه کاری انجام میدهند.
بازی Blacktail صرفاً مربوط به این داستان نیست و بازیکن اصلاً به عنوان یک ساحره که زبان موجودات دیگر را میفهمد، راه خودش را به سمت سرنوشت آغاز نمیکند. در این بازی نقشآفرینی ماجراجویی، شما نقش شخصیتی به اسم یاگا را بر عهده دارید که به دنبال خواهر دوقولیش است و او را بنا به دلایلی در این جهان وسیع که سرزمین عجایب نامیده میشود، گم کرده و اکنون همه چیز دست به دست هم میدهد تا «خاطرات از دست رفته» به ذهن قهرمان اصلی ما برگردد.
برای آشنایی بیشتر بهتر است کمی در خصوص افسانه بابا یاگا صحبت کنیم که یکی از فرهنگهای بلندپایه افسانه نوردیک شناخته میشود. بابا یاگا در اساطیر اسلاو و روسی هم وجود دارد که به یک جادوگر افسانهای اطلاق میشود و او در اکثر قصهها و افسانههای جهان حضور دارد. به مدّت چندین قرن، او مورد وحشت مردم و کودکان در سراسر شرق اروپا شده بود.
شاید به خاطر همین موضوع است که بازی از دید اول شخص روایت میشود تا بازیکنها با چهره این جادوگر خشن روبهرو نشوند. البته تیم سازنده داستان بازی را به نوعی تفسیری از افسانه بابا یاگا ساختهاند و این موضوع را به خوبی مشخص کردهاند که او بدون ماسک قدرت ضعیفتری خواهد داشت. به هر حال، بابا یاگا از دو بخش مجزا تشکیل شده که در بیشتر زبانهای اسلاوی به معنی مادربزرگ یا پیرزن شناخته میشود. از لحاظ ظاهری، او پوستی کاملا چروکیده دارد و دستانش به خاطر قدرتهای جادویی سیاه شده و برخیها او را با موهای خاکستری و چهره درهم رفته و نفرتانگیز تماشا کردند.
داستان بازی Blacktail دور از این افسانه نیست و روایتها بیشتر در خصوص قول دوم یاگا خواهد بود. اینکه او در حادثهای خاطراتش را از دست میدهد و در جهان پیرامونش به دنبال پیدا کردن بخشهای گمشده از حافظهاش خواهد بود، از دیگر شرایط جالب داستانی است که با ترکیبی از هنر و خلاقیت تیم سازنده، بخش روایی کاملاً منظم و یک دستی را به مخاطب ارائه میکند.
یاگا جادوگر پیر چروکیده نیست، بلکه سازنده او را در قد و قامت یک دختر ۱۶ ساله قرار داده که قابلیتهای جادوگری دارد. به خاطر جادوگر بودنش از یک سکونتگاه اسلاوی در اوایل قرون وسطی اخراج میشود. هنگامی که خاطرات گذشته او به صورت ارواح ناپاک و متحرک به دنیای بازی بر میگردند، یاگا دیگر چیزی برای به یاد آوردن ندارد. تنها راه حلی که پیش رویش دارد، شکار برای به دست آوردن کشف رمز و راز پیرامون خودش و خواهر از دست دادهاش است.
حالا که صحبت از خواهرش شد، بهتر است کمی با او هم آشنا شویم تا بدانیم ماجراجویی اصلی بخش داستانی از کجا شروع میشود. در ابتدای بازی، متوجه میشویم که یاگا قصد دارد به دنبال خواهرش زورا باشد که به طرز عجیبی ناپدید شده است. اما صدایی مرموز در ذهنش پدیدار میشود که با او صحبت میکند و به یاگای ۱۶ ساله پیشنهاد میدهد که برای پیدا کردن خواهر گمشدهاش، باید تکههای مختلفی از خاطرات پاک شدهاش را پیدا کند. همانطور که گفته شد، در طول این ماجراجویی، فضای فانتزی بازی Blacktail شرایطی را ایجاد میکند تا با سایر شخصیتهای مختلف و از قضا عجیب و غریب و بعضاً بامزه تعاملی داشته باشید. این دسته از موجودات شامل قارچهای سخنگو، حشرات چوبی، مورچههای شیطانی و خطرناک، ایمپها، گربههای سیاه، کرمهای بزرگ شبتاب و لزج، گیاهان گوشتخوار و سایر موارد میشود.
در مواقع ابتدایی که با محتوای بازی روبهرو میشوید، مستقل بودن آن کاملاً مشاهده خواهد شد و اصلاً توقع یک سناریوی داستانی غنی را نخواهید داشت. اما رفته رفته و با درک داستانی که سازنده با این همه زحمت تلاش کرده تا برای شما بازگو کند، متوجه میشوید که بازی Blacktail آنقدرها هم ساده و بی روح نیست. از آنجایی که با یک محصول «نقش آفرینی» روبهرو هستیم، خوشبختانه این بازی در بخش روایی از بسیاری از استانداردهای موجود در ژانر یادشده پیروی میکند. بازیکنان با سیستم مشهور «انتخاب دیالوگ» روبهرو خواهند شد تا بر اساس تصمیمات درست یا غلط، شیطانی یا خردمندانه، کوچک یا بزرگ به سرنوشت نهایی یاگا کمک کنند.
حتی برخی از رفتارها و عواملی که در محیط گیمپلی وجود دارند و در ادامه پیرامون آن به صورت مفصل صحبت خواهیم کرد، میتواند روی مثبت یا منفی بودن نگرش شخصیت شما در جهان بازی تأثیر بسزایی بگذارد. جهان عجیب و غریبی که در زیر پای خود کاوش میکنید، مملو از رویدادهای تصادفی داستانی به صورت خطوط اصلی و فرعی است که بیشتر از آن پیرامونش صحبت نمیکنم. زیرا برای یک بازی مستقل ریزتر شدن روی موضوعات داستانی میتواند «اسپویلهای روایی» را به همراه داشته باشد. به هر حال شاید فضای داستانی و البته محیطی این بازی، شما را یاد داستان و محصولات ساخته شده «آلیس در سرزمین عجایب» بیاندازد.
از همان ابتدای بخش گیمپلی، شاهد شرایط متفاوتتر از بخش روایی خواهید بود. بازیکنان برای به دست آوردن و آزمایش قدرتهای خود باید چند مرحلهای را به صورت آزمایشی سپری کنند تا متوجه شوند که نه تنها شاکله اصلی گیمپلی چیست، بلکه سیستم Crafting و جمع آوری آیتمها چگونه کار میکند. بخش گیمپلی بازی Blacktail شاید مشمول خلاقیت تیم سازنده نشود و همه چیز سطحی به نظر برسد که البته از یک بازی مستقل توقع ریزجزئیات زیاد نمیتوانیم داشته باشیم.
برای مخاطبانی که تاکنون بازیهای مستقل کمی تجربه کرده و در عوض حتی در ژانر تقشآفرینی ماجراجویی، عناوین مهم و بزرگی مثل The Witcher 3، The Elder Scrolls Skyrim یا سایر این عناوین را بازی کردهاند هم بازی Blacktail در ابتدا کمی اذیتکننده خواهد بود که چنین مشکلی با گذشت زمان و تجربه چند ساعت محتوای گیمپلی، احتمالاً رفع خواهد شد.
به هر حال هنر هر بازیکن استفاده و مهارتش در تیر و کمان خواهد است که به عنوان سلاح اصلی یاگا مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجایی که قدرت جادوگری و البته سلاح سادهای که ابتدای بازی در اختیار دارید و تیرهای معمولی و حتی جادوهای بیارزش میتواند حوصله شما را از بین ببرد. اما در همان ۲ ساعت اول گیمپلی و بخش روایی (البته اگر بازیکن ماجراجویی نباشید که بخواهید ریز به ریز نقشه را جستجو کنید)، قدرتها و تیرهای دیگری به دست خواهید آورد.
با آیتمهای فراوانی که در اختیار دارید، میتوانید در صورت کمبود آنها، دسته دیگری را بسازید. تیری مجهز به عسل برای از بین بردن کندوهای عسلی که برخی از دشمنان از آنها قدرت میگیرند، تیرهای زهردار که برای مواجه با باس فایتها کارایی بسیار زیادی دارد و حتی تیرهای معمولی که اگر دکمه مربوط به شلیک (R2) را بیش از اندازه نگه دارید، آنها تبدیل به تیرهای آتشین میشود، از مواردی خواهد بود که در طول گیمپلی آنها را آزاد خواهید کرد.
سیستم اخلاقی که پیشتر در خصوص آن صحبت کرده بودهایم، روی نحوه روایی داستان و گیمپلی هم تأثیر میگذارد. اگر انتخابهای خوب و مثبت داشته باشید، یاگا قادر خواهد بود که آیتمهای بیشتری را با یک بار لوت کردن به دست آورد. اما اگر مسیر منفی در پیش بگیرید، میزان آسیبپذیری دشمنان و به طبع باس فایتها افزایش پیدا خواهد کرد. همانطور که بازی در ابتدا به شما هشدار میدهد، در انتخاب مسیری که پیش رویتان است حتماً دقت کنید. در این بین اگر زبان انگلیسی قوی و خوبی داشته باشید، بر اساس خاطرات به دست آمده و حل پاسخ درست میتوانید برخی از قابلیتهای نسبتاً ساده را در گیمپلی آزاد کنید که یکی از آنها باز شدن ماسکهای جدید است.
ماسکهای جدید که عمدتاً بعد از به یادآوردن و شکار کردن خاطرات از یاد رفته به دست میآید، فقط در برخی از صحنههای میانپرده قابل مشاهده خواهد بود. جدا از جذابیتهای ظاهری، این ماسکها تواناییهای درخت مهارت را آزاد خواهد کرد تا بتوانید هر کدام از مواردی که دوست دارید، باز کنید. صحبت از درخت مهارت شد؛ این بخش به چهار قسمت مجزا تبدیل میشود که برای باز کردن هر قدرت، برخلاف سایر بازیهای نقشآفرینی که تجربه کردهام، باید آیتمهای مورد نیاز را یا از صندوقچههای مخفی شده در محیط به دست آورید یا با لوت کردن موارد سطحی در گیمپلی مثل کریستالها، گلها رز، عسل، گوشت حیوانات، جغدهای تسخیر شده، پوست عنکبوت و سایر موارد، هرچیزی که میخواهید را به دست آورید.
البته آیتمهای موجود در صندوقچهها و محیط جهان باز بازی Blacktail، اغلب شبیه به یکدیگر هستند. البته در بعضی از مواقع هم چیزهای متفاوتی به دست خواهید آورد که ما آنها را آیتمهای «خاص» مینامیم. به عنوان یک نکته آموزشی در این نقد و بررسی، توجه داشته باشید که انتخاب مسیر خوب و قهرمانانه در سیستم انتخاب دیالوگ، هیچ پیشرفت قدرتمندی را در ابتدای بازی به شما اهداء نخواهد کرد. از آنجایی که تیم سازنده گیمپلی کاملاً بیرحمانهای طراحی کرده و از لحظات ابتدایی، با خیل عظیمی از دشمنان و باس فایتها روبهرو خواهید شد، شاید این مسیر شرایط چالشی و سختی را پیش پای شما بگذارد.
جهانی که این بازی در اختیارتان قرار میدهد، انواع و اقسام حیوانات را در بر میگیرد که آنها هم یکی دیگر از روشهای انتخاب تصمیمات درست و تصمیمات شیطانی خواهد بود. به عنوان مثال، برخی از حیوانات هستند که در جایی به دنبال میوههایی هستند که بالای درختان قرار دارند. حال شما میتوانید با تیراندازی به آن میوهها، خواستههای این موجودات را برآورده کنید که روشی مثبت یا گوشت آن حیوانات را با شکار کردن به دست بیاورید که تصمیم منفی است.
شکار کردن بی رویه هر نوع پرنده (به جز جغدها)، حیوانات گیاهخوار و گوشتخوار مثل روباه یا آهو و همچنین گزینههایی برای برآورده کردن خواسته مورچههای ملکه که به دهکدهها حمله میکنند، از دیگر عواملی هستند که قدرت شیطانی شما را افزایش خواهد داد. خوشبختانه یکی از موضوعاتی پر اهمیت، سیستم لوت کردن محیط است که هر از چندگاهی آیتمها دوباره در همان محیط قبلی بوجود میآیند و به اصطلاح ریسپاون میشوند. این موضوع بدان معنا است که هیچ وقت نباید نگران تمام شدن آیتمهای مهمی چون پر پبنده و چوب که باعث ساخته شدن تیرهای معمولی و آتشین میشود، باشید.
حتی در برخی از سکانسهای گیمپلی که در محیطهای بسته باید به رویارویی با باس فایتها بپردازید، چنین موضوعی به چشم میخورد. سیستم مبارزه در کنار لوت آیتمها به شما کمک خواهد کرد تا در برابر هر دشمن و تنوع بینظیر آنها، حرفهایی برای گفتن داشته باشید. سیستم کرفتینگ یا ساخت و ساز در این بازی بسیار سطحی است و با نگه داشتن دکمه L1 میتوانید به منوی ساخت و ساز کاملاً کوچک و محدودش دسترسی پیدا کنید.
در هنگام ساخت و ساز وسیله، زمان در بازی متوقف نخواهد شد. به همین خاطر، تیم سازنده برای اینکه کمکی به بازیکن کرده باشد، با دو دکمه ضربدر و مربع به مخاطب نشان میدهد که آیا میخواهند یک دسته کامل از آیتمها را تولید کنند یا تک به تک ( بر اساس تعداد اقلام مورد نیاز) موارد دلخواهشان را بسازند. گزینه دوم بیشتر به شما کمک میکند تا آیتمهای به دست آورده را در جهتی بیهوده خرج نکنید. زیرا همانطور که گفته شد، هر آیتم نقش بسیار پررنگی در درخت مهارت دارد.
برای یک بازی مستقل در این سطح، نقشه در ابعاد بزرگی طراحی شده که البته هیچ وسیله نقلیهای در دل آن وجود ندارد. در عوض، سیستم «سفر سریع» یا همان Fast Travel به عنوان مکانیزم کمک کننده در گیمپلی قرار گرفته که برای استفاده کردن از آنها باید حواستان به گربههای سیاه موجود در نزدیک کمپها باشد. البته این موضوع را به خاطر داشته باشید که با لمس کردن هر گربه به هر کجای نقشه که دوست داشته باشید نمیتوانید سفر کنید. بلکه به صورت پلکانی از آخرین نفر از آنها به سمت گربه قبلی کشانده میشوید تا در نهایت به اولین گربه سیاهی که پیدا کرده بودهاید، برسید. در نزدیک این حیوان، عمدتاً مقرهای چک پوینتی وجود دارد که شبیه به عبادتگاه طراحی شده و برای فعال کردنشان باید از گل رز استفاده کنید.
این عبادگاهها به شما کمک خواهد کرد تا در صورت مرگ زودهنگام ( چه در مواجه شدن با باس فایتها و چه در حین کاوش محیط) از آخرین نقطهای که محتوای گیمپلی را ذخیره کردهاید به روند اصلی بازی برگردید. یکی از نکات منفی و آزاردهنده در آنجایی وجود دارد که در صورت شروع مجدد از چک پوینتها، همه آیتمهای به دست آورده شده در دور قبلی تجربه از بین میروند. بنابراین باید همه مسیرهای تکراری را از اول طی کنید تا آن آیتمها را دوباره بازیابی کنید.
از نکات خلاقانه تیم سازنده در بخش گیمپلی هم میتوان به قسمت «بازپسگیری خاطرات» اشاره کنیم. این ویژگی ترکیبی از رویارویی با باس فایتها، حل پازلها و تبدیل شدن گیمپلی به بعد دیگر (شبیه به عناوین پلتفرم دو بعدی) است. هر خاطره، راوی جداگانه دارد و به محض تکمیل کردن موارد خواسته شده، بازی وارد همان فاز دو بعدی خواهد شد. اینطور که به نظر میرسد، تیم سازنده قصد داشت تا با این سبک از طراحی از تکراری شدن محتوای گیمپلی جلوگیری کند که از لحاظ فنی کاملاً موفق شدهاند.
مهمترین بخشی که باید به آن پرداخته شود، پیرامون نکات فنی و صداگذاری است که صحبتهای مهمی در خصوص این بازی مستقل خوش ساخت وجود دارد. نقد و بررسی بر اساس نسخه پلیاستیشن ۵ بود و این موضوع بدان معنا است که طبیعتاً به خاطر نسخه نسل نهمی بودن بازی Blacktail، این محصول باید تجربهای روان به من ارائه میکرد.
متأسفانه هر چقدر که از محتوای گیمپلی و بخش روایی لذّت ببرید، بخش فنی شما را اذیت خواهد کرد. اولین نکته که فوراً به چشمتان خواهد خورد، افت فریم است که اصلاً به مخاطب احساس تجربه یک محصول نسل نهمی را نمیدهد. زمان بارگزاری از چک پوینتها، سفرهای سریع و بارگزاری مجدد محتوا از منوی اصلی آنقدر طول میکشد که فکر میکنید هنوز در نسل هشتم کنسولهای خانگی گیر افتادهاید. به گرافیک کلی این محصول نمیتوان ایراد خاصی وارد کرد و همانطور که بارها گفتم، از یک محصول و تیم سازنده مستقل انتظار بازیی با کیفیت AAA نمیتوانیم داشته باشیم. بنابراین مشکلات فنی یادشده از مهمترین موضوعاتی هستند که امیدوارم تیم سازنده برای رفع آن فکری کند.
جلوههای هنری و بصریای که توسعهدهنده از آن برای طراحی محیط استفاده کرده کاملاً چشم نواز است و در خصوص صداگذاری به طبع با شرایط بهتری روبهرو هستیم. قهرمان اصلی داستان به همراه شخصیتهای فرعی صداهای منحصربهفرد خودشان را دارند. این موضوع نشان میدهد توسعهدهنده حسابی روی این بخش سرمایهگذاری کرده تا احیاناً با فقدان آن از لحاظ انتقادی وارد گود انتقاد نشوند.
سخن پایانی
بازی Blacktail داستانی فوقالعاده از ماجراجویی دختری ۱۶ ساله به اسم یاگا را بدون هیچ کم و کاستی روایت میکند. تیم سازنده با الهامگیری از داستان اساطیر اسلاو و تفسیر آن به عنوان یک بازی ویدیویی، از پس تولید محصولی سرگرمکننده برآمدند. طراحی خلاقانه شخصیتها، باسفایت و محیط پیرامون یاگا از نکات چشمنوازی است که توجه شما را قطعاً به خودش جلب خواهد کرد. به طور کلی اگر به دنبال یک تجربه لذّت بخش در این برهه زمانی که از بازه انتشار عناوین AAA فاصله گرفتیم هستید، بازی Blacktail شما را ناامید نخواهد کرد. به عنوان اولین محصول تولید شده توسط استودیوی بازیسازی The Parasight و نظارت کامل کمپانی فوکوس اینترتیمنت، تیم سازنده شروع فوقالعادهای در صنعت بازیهای ویدیویی داشتهاند.
نقد و بررسی
بازی Blacktail
به عنوان یک محصول مستقل، بازی Blacktail یکی از تجربههای مثبت و ارزشمند صنعت بازیهای ویدیویی است که تیم سازنده سعی کرده با بودجهای کم، عنوانی در حد و اندازه بازیهای نقشآفرینی روز تولید کند. خلاقیت این تیم سازنده که اولین تجربه بازیسازیشان بود، باورنکردنی است؛ اما همچنان جای کار دارد. به هر اگر از تجربه بازیهای مستقل هنری لذَت میبرید، این محصول را حتماً تجربه کنید.
مثبت
- گرافیک هنری خوب
- گیم پلی غنی و سرگرم کننده
- کیفیت صداگذاری بالا نسبت به مستقل بودن این محصول
- سیستم ساخت و ساز کاربردی
- روایت بخش داستانی بینظیر همراه با شخصیتپردازیهای ماندگار
- استفاده اصولی از فناوریهای نسل نهمی مثل بازخوردهای لمسی و محرکهای تطبیقی کنترلر پلیاستیشن
منفی
- عملکرد فنی بسیار ضعیف
- عدم ثبات در ارائه نرخ فریم
- طولانی بودن پیمایش مسیر در نقشه و عدم راهنمایی مناسب
بازی باحالی به نظر میرسه شاید تجربه اش کنم من عاشق بازی های مستقلم و خیلی دوست دارم چنین بازی هایی رو تجربه کنم
احساس می کنم بازی یک کپی از فارکرای باشه با نقش آفرینی بیشتر