Deathloop جدیدترین اثر استودیوی خوش نام آرکین است که به تازگی برای کنسول پلی استیشن 5 عرضه شده است. علیرغم داستان نسبتا پیچیده و برخی ضعفهای کوچک در زمینهی گیمپلی اما Deathloop تجربهای به شدت سرگرم کننده و جذاب است که میتوان آن را یکی از برترین بازیهای اکشن ماجراجویی به شمار آورد که شاید تا سالها بعد شاهد عنوانی مشابه آن نباشیم. با نقد و بررسی بازی Deathloop بر روی کنسول پلی استیشن 5 با گیم پالت همراه باشید.
بررسی بازی Deathloop
احتمالا تا پیش از بازی Deathloop آثار هنری و ویدئویی زیادی را در ارتباط با حلقههای زمانی مشاهده یا تجربه کرده باشید. به طور کلی اگر بخواهیم به تاریخچه حلقههای زمانی نگاهی بیاندازیم، این ژاپنیها بودهاند که برای نخستین بار و در دهه 60 میلادی، ایدهی حلقههای زمانی را در رمانهای خود به تصویر کشیدهاند و بعدها این ایده آن قدر محبوب و مورد توجه قرار گرفت که نه تنها در سایر آثار کشور ژاپن شاهد آن بودیم، بلکه حتی به آثار غربی نیز راه پیدا کرد و امروزه نیز از پلاتهای محبوب فیلمهای هالیوودی به شمار میآید.
اما صنعت سرگرمی و بازیهای ویدئویی نیز از این موضوع بی نصیب نمانده است؛ اگرچه تعداد عناوینی که به این موضوع میپردازند در حال حاضر بسیار محدود هستند. به طور کلی طرح و مفهوم اصلی حلقههای زمانی، تکرار یک روز یا یک بازهی زمانی مشخص برای یک فرد خاص است. فرض کنید شما یک روز بد یا یک روز فوق العاده در زندگی خود داشتهاید و این روز مدام و مدام برای شما تکرار میشود. تنها راه متوقف کردن این تکرار این است که شما حلقهی زمانی که در آن به دام افتادهاید را شکسته و از بین ببرید. بازی Deathloop جدیدترین عنوانی است که به شکل متفاوت و تازهای به این موضوع یعنی حلقههای زمانی میپردازد.
( این نقد و بررسی بر اساس کد ارسالی ناشر و بر روی کنسول پلی استیشن 5 صورت گرفته است)
داستان؛ هیچ فردایی در کار نیست
بازی در جزیرهای به نام Blackreef جریان دارد، جایی که در یک حلقه زمانی نامتناهی یا همان Time Loop گرفتار شده است. البته این حلقهی زمانی با آن چیزی که ما در بازیهای مشابه به مانند Returnal دیدهایم کمی متفاوت است. در واقع این حلقه توسط خود انسانها و گروهی موسوم به Cultist ساخته شده است. اعضای این گروه تماما با اختیار خود این زندگی را انتخاب کردهاند. تصور کنید کسی به شما بگوید میتوانید یک روز خوب زندگی خود را بارها و بارها زندگی کنید و هیچ مرگی در کار نخواهد بود؛ در این صورت شاید حتی شما هم وسوسه شوید که به چنین تجربهای تن دهید.
شخصیت اصلی بازی Colt نام دارد، یکی از همین مردم عادی است که خود روزی عضو گروه Cultist و البته مدیر امنیت این جزیره بوده است. او تصمیم گرفته تا از این جزیره و وضعیتی که در آن گرفتار شده نجات پیدا کند. اما وجود حلقهی زمانی یا همان Time Loop این اجازه را به او نمیدهد. او برای فرار از این جزیره باید این حلقه زمانی را شکسته و از بین ببرد. همین موضوع باعث میشود تا همان کسانی که روزی او را تا سر حد مرگ میپرستیدند، به دنبال شکار او و نابودی وی باشند.
بازی سعی نمیکند تا با کاتسینهای متعدد و دیالوگهای خسته کننده داستان خود را برای شما روایت کند. روایت داستان بازی از همان تنها میان پردهی اول آغاز میشود جایی که اولین تلاش Colt برای شکستن این حلقهی زمانی، توسط یکی دیگر از اعضای این گروه یعنی Julianna نافرجام میماند و شاهد یکی از زودهنگام ترین مرگ شخصیتهای اصلی بازی هستیم.
اما همان طور که گفتیم مرگ Colt پایانی بر زندگی وی نیست. به دلیل وجود حلقهی زمانی، هیچکس واقعا کشته نمیشود بلکه پس از مرگ دوباره زنده شده و فقط آن روز برای وی از نو آغاز میشود. بازی به نوعی روایت محیطی را برای داستان خود در پیش گرفته است. اشاره کردیم که خبری از کاتسینهای متعدد نیست و از طریق محدود دیالوگهای بازی به مانند کل کلهای Colt و جولیانا در حین گیمپلی و یا مشاهدهی داکیومنتها و دریافت پیامهای صوتی در حین بازی بیشتر و بیشتر به داستان بازی پی برده و با جزئیات آن بیشتر آشنا میشوید.
گیمپلی:
از همان لحظهی اول متوجه امضای استودیوی آرکین پای این اثر میشوید. گیمپلی بازی Deathloop را میتوان ترکیبی از المانهای مختلفی به شمار آورد که تا پیش از این در عناوین قبلی استودیوی آرکین از جمله Dishonored، بازی Bioshock یا حتی Wolfenstein (این استودیو ساخت در ساخت دو نسخه از این سری همکاری داشته است) شاهد آن بودیم. بازی از تمام عناوین یاد شده الهامات زیادی گرفته و البته در نوع خود دارای خلاقیتها و نوآوریهای بسیاری است که آن را از سایر عناوین آرکین متمایز میسازد. پس از گذراندن چند ساعت اولیه بازی و آشنایی با گیمپلی، بازی هدف اصلی شما را مشخص میکند.
همان طور که گفتیم Colt به دنبال شکستن این حلقه است و برای این کار وی باید هشت نفر از سران گروه Cultist که Visionary نام دارند را تا پیش از نیمه شب به قتل برساند. بازی دارای چهار منطقه است که این هشت شخصیت، هرکدام در این چهار نقشه پراکنده هستند. چرخهی شب و روز در بازی نیز از صبح آغاز شده و تا شب ادامه دارد. با این تفاوت که فردایی در کار نیست و شما پس از گذراندن شب بار دیگر در صبح روز قبل از خواب بیدار میشوید. مرگ در بازی نیز به همین صورت است و در صورت کشته شدن بازی از صبح روز قبل آغاز میشود.
هنگامی که وارد هر یک از مناطق بازی شوید متوجه میشوید که افرادی موسوم به Eternalist که صورت خود را با ماسکهای متفاوتی پوشاندهاند، برای شکار شما در هر منطقه نگهبانی میدهند. Eternalistها به مانند Colt مردمانی عادی هستند که توسط سران گروه Cultist استخدام شدهاند تا بتوانند به آنها برای رسیدن به اهدافشان کمک کنند. به بیان سادهتر Eternalistها نقش دشمنان عادی را در بازی ایفا میکنند.
اینکه در هر نقشه دشمنان بازی را چگونه از از میان بردارید، کاملا به خود شما بستگی دارد. اگر بخواهید میتوانید بدون اینکه حتی کسی متوجه حضور شما شود، با چاقو و به صورت مخفی کاری مسیر خود را وجود دشمنان پاک سازی کنید و یا اینکه اگر بخواهید، میتوانید به دل دشمن زده و یک آتش بازی بزرگ به راه بیاندازید. در این زمینه نیز بازی دارای سلاحهای مختلفی است که در سطوح مختلفی طبقهبندی میشوند. اوایل بازی شما سلاحهای سادهتری در اختیار دارید اما با پیشروی در بازی و از میان برداشتن دشمنان، میتوانید با لوت کردن آنها سلاحهای پیشرفتهتر و بهتری به دست بیاورید.
با وجود انواع سلاح کلت، مسلسل و البته چند نوع شات گان، دست شما برای انتخاب سلاح کاملا باز است. البته این را هم در نظر داشته باشید که دشمنان شما نیز تا دندان مسلح هستند. کافی است تا اندکی تعلل کنید یا در زمان اشتباه یا مکان اشتباه باشید، آن زمان سیل انبوهی از Eternalistهای تا دندان مسلح از شما پذیرایی میکنند. در حقیقت بازی اکشن بسیار خوبی دارد و مبارزه با انواع سلاحهای گرم و سلاخی دشمنان در بازی بسیار من را به یاد سری Wolfenstein میاندازد و بازی به همان اندازه هیجان انگیز است.
یک آیتم ویژه نیز در اختیار شما قرار داد که به نوعی برای هک کردن در بازی به کار میرود. این بیسیم به خصوص در هنگام مخفی کاری برای هک کردن دوربینهای امنیتی و مسلسلهای خودکار نیز بسیار کاربر دارد. متاسفانه هوش مصنوعی بازی در هر دو بخش مخفی کاری و اکشن بازی با مشکلاتی مواجه است؛ اگرچه این مشکلات به تجربه بازی آسیب جدی وارد نمیکنند. در بخش مخفی کاری، گاهی اوقات ممکن است یک یا دو نفر از دشمنان را با چاقو از پای در بیاورید که در اطراف آنها نیز دشمنان دیگر با فاصله نسبتا کمی حضور دارند اما آنها به هیچ عنوان متوجه حضور شما نمیشوند و اصلا انگار نه انگار که شما یکی از آنها در نزدیک خود آنها سلاخی کردهاید.
علاوه بر انواع سلاح، از قابلیتهای ویژهای نیز در بازی برخوردار هستید. این قابلیتها که در بازی Slab نامیده میشوند، مشخصا از سری Dishonored الهام گرفته شدهاند. البته باید اشاره کنم که این قابلیتها کاملا در خدمت گیمپلی هستند. چه بخواهید مخفی کاری را انتخاب کنید و چه روش اکشن را در پیش بگیرید، این قابلیتها کاربردی هستند. اما این قابلیتها تنها از طریق کشتن سران Cultist به دست میآیند. به طور مثال یکی از این قابلیتها، قابلیت جابجایی سریع و یکی دیگر قابلیت نامرئی شدن است که بسیار در مخفیکاری کاربرد دارند. قابلیتهای دیگر به مانند پرتاب گلولههای سمی یا سپر گلوله نیز در مبارزات بسیار کاربردی هستند.
البته در ابتدای بازی یکی از همین Slabها را به دست میآورید. هنگامی که این قابلیت را به دست بیاورید، پس از اینکه در حین مبارزه کشته شوید یک فرصت دوباره خواهید داشت. در حقیقت شما کمی در زمان به عقب بازگشته و میتوانید به بازی ادامه دهید. باید دقت داشته باشید هر بار که شما وارد یکی از نقشههای بازی میشوید در حقیقت وارد یک Loop زمانی شدهاید. پس از سه بار کشته شدن متوالی در هر Loop، زمان Restart میشود. در این صورت باید بازی را از نو آغاز کنید و تمام سلاح و قابلیتهایی را که به دست آوردهاید را از دست خواهید داد.
البته این موضوع موقتی است و کمی که در مراحل داستانی بازی پیشرفت کنید، قابلیت Residiuum را به دست میآورید. به لطف این قابلیت با جمع آوری بقایای افرادی که در هر Loop کشته میشوند یا آبجکتهای دیگری که دچار لوپ شدهاند، امتیاز Infusion به دست آورده و میتوانید سلاح و مهمات خود را Infuse کنید. از این طریق، آن سلاح برای همیشه در قسمت Loadout شما ذخیره میشود و حتی قادر هستید با استفاده از Trinketهایی که در بازی جمع آوری میکنید، آنها را ارتقا دهید.
شاید بسیاری از ویژگیهایی که در رابطه با آنها صحبت کردیم در بسیاری از بازیهای مشابه و یا حتی بازیهای قبلی استودیوی آرکین به نوعی وجود داشتند. اما چیزی که بازی Deathloop را از Dishonored و بازیهای مشابه متمایز میکند، قابلیت تغییر و بازگشت به عقب در زمان است. هر بار که شما در خلال یک درگیری یا به صورت تصادفی توسط تلههای انفجاری به مانند مین کشته شوید، در زمان به عقب بازگشته و بازی را از کمی قبلتر آغاز میکنید. در این صورت شما میدانید که چند دقیقه پیش برای شما چه اتفاقی افتاده و چگونه کشته شدهاید. برای همین میتوانید این بار استراتژی متفاوتی در پیش بگیرید.
نکتهی دیگر اینکه بازی Deathloop بر خلاف بازی Dishonored و بازیهای مشابه دیگر، به شما اجازه میدهد تا زمان را تغییر دهید و هر زمان که تمایل داشتید به هر یک از مناطق بازی بروید. بازی شما را تشویق میکند تا با کاوش در مناطق بازی در زمانهای مختلف و حتی زمانهایی که سران Cultist در آن منطقه حضور ندارند، از رمز و رازهای آن منطقه با خبر شوید و اطلاعات یا جزئیات بیشتری در رابطه با اهداف خود به دست آورید.
یکی دیگر از سوپرایزهای بازی Deathloop که البته شاید برای طرفداران سری سولز آشنا باشد قابلیت بازی کوآپ است. البته باز هم استودیوی آرکین با خلاقیت منحصر بفرد خود، تجربهی جالب و سرگرم کنندهای را رقم زده است. همان طور که گفتیم Julianna در طول بازی و در هر Loop زمانی به دنبال این است که شما را شکار کند و نگذارد که شما حلقهی زمانی را از بین ببرید. در طول هر بار تجربهی بازی مطمئنا با این شخصیت جالب که میتوان آن در زمرهی آنتاگونیستهای محبوب هم قرار داد، مواجه میشوید. او قابلیتهای منحصر بفردی دارد و از سلاح و تجهیزات خوبی هم بهرهمند است.
هر بار که با جولیانا روبرو میشوید باید او را از سر راه خود بردارید و به قول معروف یک شکارچی باشید تا اینکه به یک شکار تبدیل شوید. پس از مدتی تجربهی بازی، قابلیت بازی در نقش Julianna نیز در بازی آزاد میشود. شما میتوانید به صورت آنلاین وارد بازی دیگر بازیبازان شوید و در نقش Julianna، هر طور که شده شخصیت Colt را که توسط هوش مصنوعی و یا بازیبازان دیگر کنترل میشود را شکار کنید. این بخش میتواند پس از اینکه شما بخش داستانی بازی را به اتمام برسانید، برای هفتهها و یا شاید ماهها تجربهای سرگرم کننده برای شما رقم بزند. تنها کافی است با یکی از دوستانتان این بازی را تجربه کنید تا به عمق جذابیت این بخش پی ببرید.
ایدهی حلقهی زمانی و جابجایی در زمانهای مختلف و به قتل رساندن اهداف جالب و سرگرم کننده است. حتی بازی در برخی مراحل پازلهایی را بر سر راه شما قرار میدهد تا عمق بیشتری به گیم پلی خود اضافه کند. اما ممکن است پس از مدتی و به خصوص به دلیل ضعفهایی که در هوش مصنوعی بازی وجود دارد، گیمپلی بازی برای شما تبدیل به تجربهای کسل کننده شود. برخی از مراحل بازی واقعا نیاز به دقت بالایی دارند و هر اشتباه کوچکی میتواند سیل عظیمی از دشمنان را به سمت شما روانه کند که هیچگاه تمام نمیشوند. گاهی ممکن است بارها کشته شوید و بازی را از نو آغاز کنید.
این موضوع در عین اینکه میتواند سرگرم کننده باشد ممکن است باعث شود شما تنها برای به اتمام رساندن آن ماموریت داستانی، قید کاوش در آن منطقه را زده و هر کاری کنید تا به هدف اصلی خود برسید. در این صورت از لذت بازی واقعا کاسته میشود و بازی هم در این موارد چیز جدیدی برای رو کردن ندارد.
گرافیک بصری و عملکرد فنی:
در زمینه طراحی و جلوههای بصری بازی باید گفت که بازی Deathloop به مانند دیگر آثار استودیوی آرکین سبک طراحی منحصر به فرد خود را دارد. این موضوع را میتوان به خوبی از طراحی Cultistها و البته شخصیتهای اصلی بازی که شامل Colt و Julianna میشوند، متوجه شد. بازی Deathloop دارای چهار نقشهی متفاوت است که مناطق نبستا وسیعی هستند و با الهام از دههی 60 و 70 طراحی شدهاند. هر زمان از شبانهروز که به این مناطق مراجعه کنید، چهره متفاوتی از آن منطقه و حتی آب و هوای متفاوتی را شاهد هستید که به لطف تکنولوژی رهگیری پرتو از نظر بصری بسیار زیبا و با شکوه به نظر میرسند.
اما از نظر فنی و عملکرد بازی دارای حالتها متفاوتی است. بر روی حالت عملکرد، کمی از جزئیات بصری بازی کاسته میشود اما بازی با نرخ فریم 60 و بدون هیچ افت فریمی بر روی کنسول پلی استیشن 5 اجرا میشود. بر روی حالت Quality، کیفیت بصری بازی به شکل قابل توجهی افزایش یافته و اگرچه بازی همچنان با نرخ فریم 60 اجرا میشود، اما شاهد افت فریمهایی به خصوص در هنگام مبارزات شلوغ هستیم. در حالت رهگیری پرتو نیز بازی با نرخ 30 فریم اجرا میشود.
این طور که مشخص است بر روی حالت Performance بهترین عملکرد را ارائه میدهد. پس اگر به دنبال یک گیمپلی کاملا روان و سریع هستید، حتما حالت عملکرد را انتخاب کنید.
بازی Deathloop پشتبانی بسیار خوبی از قابلیتهای کنترلر دوالسنس به عمل میآورد. هنگامی که در حال راه رفتن یا دویدن هستید صدای قدمهای شما به لطف تکنولوژی هپتیک فیدبک از طریق کنترلر دوالسنس تماما احساس میشود. به علاوه صدای برخی شخصیتهای بازی یا بوق حاصل از انفجار مینها کاملا از طریق اسپیکر دوالسنس شنیده میشوند و از کیفیت خوبی برخوردارند. در زمینه عملکرد تریگرهای تطبیق پذیر، باید به این نکته اشاره کنم که به طور کلی Deathloop عملکرد خوبی در این زمینه دارد. بازی سعی میکند تا سنگینی وزن سلاح و کشیدن ماشه را کاملا با دستان خود احساس کنید.
البته انتظار داشتیم به مانند بازیهایی همچون Black Ops Cold War هر سلاح تجربه متفاوتی از تیراندازی و استفاده از تریگرها را به ما ارائه دهد. استفاده از برخی سلاحها بسیار آسان است اما مشاهده میکنید که در هنگام استفاده از برخی سلاحهای سنگینتر، تریگرهای تطبیق پذیر شما را به چالش میکشند. اگر از سلاحهای سطح پایین استفاده کنید، سلاحها دچار Jam میشوند و در این هنگام، تریگرهای بازی قفل شده و اصلا نمیتوانید از آن سلاح استفاده کنید البته این مورد در سلاحهایی که کیفیت و سطح بالاتری دارند به ندرت پیش میآید.
موسیقی و صداگذاری:
استودیوی آرکین در زمینه موسیقی همیشه عملکرد فوق العاده ای داشته است و Deathloop نیز از این قاعده مستثنی نیست. موسیقیهای بازی Deathloop کاملا در خدمت گیم پلی بازی هستند. زمانی که شما به صورت مخفی کاری در حال پیش روی در بازی هستید، موسیقیهای بازی با اینکه ریتم آهستهای دارند اما کاملا حس واقعی مخفی کاری را به شما القا می کنند. برعکس زمانی که توسط دشمنان بازی شناسایی می شوید یا در حال مبارزه با آنها هستید موسیقیهای بازی ریتم تندتری به خود گرفته و تا زمانی که دوباره تمام دشمنان را سلاخی نکنید، موسیقیهای بازی به حالت عادی باز نمیگردند.
اما مشکل اینجاست که تعداد قطعات بازی بسیار کم است و پس از مدتی ممکن است موسیقیهای بازی بسیار تکراری شوند. از نظر صداگذاری، همان طور که گفتیم به دلیل اینکه بازی فاقد کات سینهای سینمایی است، بیشتر اوقات صدای شخصیتهای اصلی بازی را میشنویم به جای این که تصویر آنها را مشاهده کنیم. بنابراین اهمیت صداگذاری به وضوح مشخص است. در این زمینه میتوان گفت Deathloop عملکرد نسبتا خوبی داشته است. چه هنگامی که با جولیانا در حال جر و بحث هستید و صدای آن از طریق اسپیکر دوال سنس به گوش میرسد و چه هنگامی که در حال گوش دادن به صدای دیگر شخصیتهای اصلی و فرعی بازی هستید صداگذاری بازی از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است. اما این طور به نظر میرسد که Deathloop تمام توجه و تمرکز خود را به این دو شخصیت معطوف کرده و از شخصیتهای دیگر بازی غافل مانده است.
نتیجه گیری:
ایدهی حلقههای زمانی شاید در نگاه اول بسیار پیچیده بوده و ساخت چنین عناوینی برای مخاطبانی که به بازیهای جهان باز آخرالزمانی یا بازیهای زامبی محور عادت کردهاند، ریسک بزرگی باشد. اما استودیوی آرکین این ریسک بزرگ را پذیرفت و اثری را ارائه داد که میتوان آن را نامهای عاشقانه به سری Dishonored دانست. البته شاید بهتر بود آرکین روش بهتری را برای روایت داستانی بازی انتخاب میکرد و یا شاهد شخصیتهای درگیر کنندهتر و عمیقتری در بازی بودیم. چه با استودیوی آرکین غریبه باشید و یا اینکه فقط یکی از بازیهای این استودیو به مانند سری Dishonored یا Bioshock را تجربه کرده باشید، Deathloop عنوانی به شدت جذاب و سرگرم کننده است که اگر از معدود نقاط ضعف آن چشم پوشی کنیم، به هیچ عنوان نباید تجربهی آن را از دست بدهید.
خسته نباشی سعید جان، این عنوان به شدت برای تجربه کردن وسوسه کنندست. با امتیاز بالایی هم که شما بهش دادید، دیگه جای بحثی نمیمونه و حتما با عنوان با ارزشی طرف هستیم.
خسته نباشی سعید
برای من که مدتهاست نقدی از ویدئو گیم نخوندم نقد بسیار خوبی بود:)