The Medium مقدار
زندگی زیباست؛ اما اگر تنها آن را از یک بُعد نگاه کنید! راستش را بخواهید، تقریباً تمام مردم جهان دنیا را به همین شکل مشاهده میکنند. برخی به آن لعنت میفرستند و برخی دیگر زیباییهای آن را ستایش میکنند. اما تکلیف آن اقلیت بیچاره چیست؟ کسانی که به غیر از این بُعد، به اجبار، ابعاد دیگر دنیا را از نظرشان میگذرانند، باید چکار کنند؟ ابعادی مانند برزخ، دنیای پس از مرگ و هر آنچه میان این دو گیر کرده، آن هم از دوران کودکی، چگونه قابل هضم پنداشته میشوند؟ شاید این اقلیت، هدف خاصی دارند؛ هدفی که تنها یک «مدیوم» توانایی درک آن را دارد. هدفی که تنها میتوان آن را از لجنزار پلیدیها بیرون کشید.
نقد و بررسی بازی The Medium
بازی The Medium از عناوین شاخص سال جاری میلادی بود که اولین بار در ابتدای 2021 برای پلتفرمهای ایکس باکس سری ایکس، ایکس باکس سری اس و رایانههای شخصی عرضه شد. این بازی ترسناک روانشناختی (Psychological Horror) که در ابتدا تصور میشد یکی از عناوین انحصاری مایکروسافت باشد، به تازگی برای کنسول پلی استیشن 5 نیز عرضه شده است.
پس از معرفی اولیه The Medium و مشاهده نام بلوبر تیم (Bloober Team) به عنوان سازنده در پایین نام بازی، همه ما میدانستیم که باز هم با یک عنوان ترسناک خوش ساخت دیگر طرف هستیم. هر چه باشد، این عنوان را سازندگان Layers of The Fear ،Observer و Blair Witch ساختهاند؛ کسانی که سرشان درد میکند برای ساخت تجربههای نفسگیر و «مریض»!
از کفن و دفنی به کفن دفن دیگر!
داستان بازی The Medium در کشور لهستان جریان دارد؛ لهستان پس از دوره کمونیسم در سال 1999. شخصیت اصلی بازی دختری جوان به نام ماریان (Marianne) است که از بدو تولد، قدرت یا موهبت (یا شاید هم مایه هلاکت) خاصی دارد. او میتواند به غیر از دنیای معمولی، دنیای برزخ را نیز لمس و در آن زندگی کند. ماریان که در ابتدای بازی در غم از دست دادن پدرخواندهاش به سر میبرد، با تماسی مشکوک از طرف شخص ناشناسی به نام توماس، خود را درگیر ماجرای خطرناکی میسازد.
به صورت کلی اگر داستان و روایت بازی را با استانداردها و آثار گذشته استودیوی بلوبر تیم مقایسه کنیم، به بلوغ و شکوفایی آنها در این زمینه میرسیم. با این حال، اگر این داستان و روایت را با آثار داستانی شاخص مقایسه و در مقیاسی وسیعتر بررسی کنیم به کجا میرسیم؟ با این که طرح کلی داستان و روایت به صورت کلی استاندارد و گاهی کلیشهای است، اما همیشه مرموز بودن آن و کشف رمز و رازهای قصه و البته کشف وجوه شخصیتی ماریان، شما را به پیشروی در بازی ترغیب میکند.
با تمام این تفاسیر، مواردی در قصه همیشه من را آزار میدادند. به عنوان مثال، نویسندگان بازی مجالی برای خودنمایی کاراکتر اصلی نمیدهند. کوتاه بودن بازی و تمرکز صرف روی اتفاقات داستانی باعث شده تا ماریان با وجود تمام پتانسیلهایش، آنچنان که باید و شاید به مخاطب معرفی نشود. همچنین انگیزه ماریان برای فرو رفتن در دل ماجرای هولناک بازی، به اندازهای که باید توجیه نمیشود. درست است که ماریان حل معمای قصه را یک رستگاری برای موهبت و قدرت خاص خود میداند، اما احساسات و انگیزه او برای خرامیدن در یک ساختمان عظیم، متروکه و سرشار از پلیدی و وحشت، جا نمیافتد.
علاوه بر این، قصه بازی از میانههای راه، بوی پیچیدگی به خود میگیرد اما سازندگان تلاش خاصی برای روشن سازی قصه نمیکنند. با تمام این تفاسیر، نمیتوان داستان و روایت The Medium را ضعیف و بیارزش خواند و رشد و بلوغ بلوبر تیم در این زمینه را تحسین نکرد. قصه همیشه شما را برای کشف رازهای کوچک و بزرگ، روی پنجه پا نگه میدارد و از این نظر، تا پایان جذابیت خود را از دست نمیدهد.
وجود در هر دو دنیا اما زندگی در هیچکدام
اما اوج بلوغ بلوبر و تیم لهستانی، خود را نه در داستان و روایت، بلکه در گیمپلی The Medium نشان میدهد. استودیویی که تا پیش از این در خلق مکانیکهای پیچیده و معماهای چند وجهی ناموفق بود، حالا با یک مکانیک فوقالعاده و خلاقانه، اثری خلق کرده که حتی عاشقان سبک ماجرایی را نیز به سمت خود جلب میکند. پیش از این که به سراغ مکانیک اصلی The Medium برویم، بیایید کمی به انتخاب جسورانه سازندگان در زمینه زاویه دوربین اشاره کنیم.
نسخههای کلاسیک Resident Evil و Silent Hill را یادتان میآید؟ همان نسخههای ماندگاری که چند زاویه دوربین از پیش تعیین شده برای هر مرحله در نظر گرفته میشد و بسته به جایگیری و موقعیت پلیر یا شخصیت اصلی، میان این زوایای ثابت سوییچ میشد؟ در دوره مدرن و درست در زمانی که فکر میکردیم این زاویه دوربین برای بازیهای ترسناک (یا هر سبک دیگری) منسوخ شده، بلوبر تیم با جسارت خود، خلاف این قضیه را به ما ثابت کرد.
The Medium درست به مانند آن بازیهای قدیمی، از زاویههای دوربین ثابت استفاده میکند؛ زاویههای کلاسیکی که حتی اگر آن را در سال 2021 دوست نداشته باشید، نمیتوانید بلوبر را به خاطر جسارت در الهام گیری از آنها تحسین نکنید! زوایای دوربین در The Medium به شکل کاملاً استاندارد و بهینهای انتخاب شدهاند و نه تنها هیچ مشکلی را در زمینه گیمپلی و تجربه گیمر به وجود نمیآورند، بلکه تجربهای جالب را در سبک وحشت روانشناختی به مخاطبان معرفی کردهاند.
اما به غیر از زاویههای دوربین، The Medium مکانیک گیمپلی مهمتری دارد. اگر یادتان باشد در ابتدا توضیح دادیم که مارین میتواند با موهبت و قدرت خود، میان دنیای معمولی و برزخ زندگی کرده و هر دو دنیا را زیر نظر بگیرد. سازندگان با همین ایده جالب، هسته اصلی گیمپلی و معماهای بسیار جالبی خلق کردهاند. بسیاری از مسیرها، آیتمها و موارد داستانی، تنها در یکی از دو جهان معمولی و برزخ وجود دارند و پلیر باید برای پیشروی در مراحل، حواس خود را به هر دو طرف جلب کند.
برخی از مواقع، دو دنیای معمولی و برزخ به صورت همزمان و تقسیم صفحه برای مخاطب نمایش داده میشود و پلیر باید با توجه به جزئیات هر کدام، تصمیم درست را برای حل هر معما بگیرد. مکانیک جهان معمولی و دنیای برزخ، شاید یکی از جذابترین و خلاقانهترین مکانیکهای خلق شده در گیمپلی عناوین ترسناک چند سال اخیر باشد. با این که سوییچ میان این دنیاها و حل معماها به این طریق، آنقدر ها هم پیچیده و عمیق نمیشود و سازندگان قصدی نیز برای انجام چنین کاری ندارند، اما همیشه برای پیدا کردن مسیر درست، یافتن آیتمهای مهم و درک جزئیات داستانی، مجبور به جست و جوی خوب و مؤثر در هر دنیا میشوید.
ایجاد معما به وسیله این مکانیک جالب، هوشمندانه است اما بدون شک میتواند وجوه دیگر بازی را تحت شعاع قرار دهد. اول از همه، پیدا کردن آیتمها و حل کردن معماهای دنیای معمولی و برزخ، ریتم روایی بازی را به شدت از نفس میاندازد. گاهی اوقات 10 تا 20 دقیقه را صرف حل کردن معمایی میکنید که اتفاقات داستان را به کل از یاد شما میبرند. علاوه بر این، تأکید سازندگان روی خلق و آفرینش این معماها سبب شده تا بازی در برخی مواقع بیشتر یک ادونچر باشد تا یک بازی ترسناک؛ آن هم از نوع روانشناختیاش!
به صورت کلی سکانسهای ترسناک و تعقیب و گریز بازی آنچنان پرتعداد نیستند و تعداد زیاد این معماها و موانع گیمپلی در طول بازی، همان سکانسهای معدود را نیز کمرنگتر جلوه میدهند.
زیباییهای مدیوم!
بلوبر تیم مانند دیگر پروژههای اخیر خود، برای ساخت بازی The Medium نیز از موتور آنریل انجین 4 (Unreal Engine 4) استفاده کرده است. به لطف قدرت این موتور فوقالعاده، جلوههای بصری این عنوان در سطح بسیار خوبی قرار دارد. گاهی اوقات در صحنههای ثابت و کم تحرک، همه چیز واقعی یا Photorealistic به نظر میرسد. ضبط حرکات با فناوری Motion Capture نیز باعث شده تا میان پردههای The Medium باورپذیر و امروزی باشند. کیفیت بالای بافتها، سایهزنیهای دقیق و با کیفیت و البته افکتهای آلفای زیبا، همگی در زیبایی بصری و گرافیکی نقش بسزایی دارند.
نکته مهمی که در زمینه فنی و بصری بازی The Medium وجود دارد، تقاضای بالای آن است. از آن جایی که بازی در بسیاری از مواقع، دنیای معمولی و برزخ را در یک آن به تصویر میکشد، بار فنی آن برای هر سخت افزار مدرنی بالا میرود. نمایش هر دو دنیا با تمام Assetها و جزئیات گرافیکی، کاری میکند که گویی یک بازی، دو بار به صورت همزمان رندر یا تقریباً دو بازی جداگانه به صورت همزمان رندر شود.
این تقاضای فنی و سخت افزاری بالا، توانایی شکستن کمر هر کارت گرافیکی را دارد و اجرای بازی حتی روی کنسولهای نسل نهمی ایکس باکس سری ایکس و پلی استیشن 5، بدون رزولوشن داینامیک، سخت تلقی میشود. در برخی مواقع رزولوشن اجرایی نسخههای PS5 و Xbox Series X که به صورت پیش فرض رزولوشن 4K را هدف قرار دادهاند به 1080p نیز میرسد.
همه ما میدانیم که موسیقی و صداگذاری در بازیهای ترسناک و سبک وحشت بقا، میتواند بسیار حیاتی و تعیین کننده باشد. استودیوی بلوبر تیم برای اطمینان از سطح کیفی و جنس موسیقیهای بازی The Medium، به صورت تنگاتنگ با آهنگساز افسانهای سری Silent Hill، یعنی آکیرا یامائوکا (Akira Yamaoka) همکاری کرده است. نتیجه این همکاری، نه تنها قطعههای زیبا و تأثیرگذار، بلکه افکتهای صوتی بسیار هوشمندانه در طول بازی است. این روزها کمتر استودیویی در بحث موسیقی و صداگذاری اثر خود، سرمایه قابل توجهی را صرف میکند اما بلوبر تیم با The Medium نشان داد که چقدر برای موسیقی اهمیت قائل است.
حرکت روی مرز باریک دنیای واقعی و دنیای ارواح
The Medium یکی از عناوین خوب سال جاری میلادی به حساب میآید. این بازی سعی میکند با روایت داستانی درگیر کننده، الهام از آثار وحشت بقای کلاسیک، استفاده از عناصر ماجرایی و معماهای خلاقانه، گرافیک زیبا و واقع گرایانه و البته موسیقیهای تأثیرگذار و هوشمندانه، مخاطب را حداقل برای چند ساعت در خود غرق کند. با این حال، برخی از مشکلات مربوط به روایت و شخصیت پردازی و صدمه برخی از عناصر گیمپلی به میزان ترس و وحشت بازی، باعث شده تا The Medium به یک عنوان شاهکار و ماندگار بدل نشود.
اما شاید The Medium، عاملی برای خودنمایی بلوبر تیم به شمار میرود. این استودیوی لهستانی با هر بازی خود، بلوغ و رشد خود را به طرز محسوسی نشان میدهد و حتی شایعات و گزارشهایی از پروژههای همزمان در دست ساخت آنها و البته همکاریشان با کونامی برای ساخت یک Silent Hill جدید (یا بازسازی نسخههای قدیمی)، به گوش میرسد. اثر آخر آنها، یعنی The Medium، بدون شک ارزش یک بار تجربه کردن را دارد.
نقد و بررسی
The Medium
روایت داستانی درگیر کننده، الهام از آثار وحشت بقای کلاسیک، استفاده از عناصر ماجرایی و معماهای خلاقانه، گرافیک زیبا و واقع گرایانه و البته موسیقیهای تأثیرگذار سبب خلق عنوانی شدهاند که شاید یک شاهکار نباشد اما تجربه ای سرگرم کننده است.
مثبت
- روایت داستانی درگیر کننده
- استفاده از عناصر ماجرایی و معماهای خلاقانه
- گرافیک بصری زیبا و واقع گرایانه
- موسیقی فوق العاده
منفی
- کوتاه بودن بازی که باعث شده داستان و شخصیتهای آن به پتانیل کامل خود نرسند
- تعداد بالای معماها در بازی از ترس و هیجان آن میکاهند
The Medium مقدار
ما اطلاعات را از بسیاری از فروشگاه ها با بهترین قیمت در دسترس جمع می کنیم