علیرغم تاخیرهای متعدد به لطف شیوع ویروس کرونا، در سال 2021 شاهد عرضهی بازیهای عالی بسیاری بودهایم. البته بازیهای افتضاح هم مثل همیشه کم نبودهاند. عناوینی که یا از بیخ و بن بد بودهاند یا صرفا در شرایط فنی بدی عرضه شدهاند. این فاجعهها اگر چه ارزش تجربه را ندارند، اما برای نوشتن یک مقالهی جالب به درد میخورند. پس در ادامه با فهرست بدترین بازیهای ویدیویی سال 2021 همراه گیم پالت باشید.
بدترین بازیهای ویدیویی در سال 2021
Balan Wonderland
یوجی ناکا (Yuji Naka)، برنامهنویس Sonic the Hedgehog، با Balan Wonderland به دنیای بازیهای ویدیویی بازگشت. بازگشتی که شاید عدم وقوعش بهتر میبود. Balan Wonderland یک پلتفرمر سه-بعدی منسوخ با داستانی غیر قابل درک، طراحی عجیب پازلها و جلوههای بصری نه چندان جالب بود. شخصیتهای اصلی چه کسی هستند؟ Balan کیست؟ چرا پروتاگونیستها میخواهند مردمی که قلبشان سیاه شده است را نجات دهند؟ چرا هر باسفایت با یک سکانس موزیکال به پایان میرسد؟ Balan Wonderland سوالاتی زیادی پرسیده و به اکثرشان پاسخ نمیدهد.
Marvel’s Avengers: Operation Hawkeye
در نگاه اول Operation Hawkeye به بدی بسیاری از بازیهای این فهرست نیست. این که این بسته الحاقی با قصد بازگرداندن Marvel’s Avengers به زندگی برای عرضه در نسل جدید منتشر شد. با این حال با توجه به کیفیت آن، شاید بهتر بود اصلا شاهد انتشار Operation Hawkeye نبودیم. به علاوهی محیطهای جدیدی که جست و جو در آنها شدیدا خستهکننده است، ماموریتها و داستان جدید هم ارزش زحمت کشیدن را ندارد. Marvel’s Avengers در حال حاضر بیشتر یک شوخی اینترنتی است تا یک بازی واقعی. Operation Hawkeye هم کمکی به تغییر این موضوع نکرد.
Werewolf: The Apocalypse – Earthblood
دنیای فانتزی The World of Darkness بدون شک جذابیتهای زیادی دارد. اما این جذابیتها همیشه با موفقیت به یک بازی ویدیویی منتقل نشدهاند. مثال خوب این قضیه بازی Werewolf: The Apocalypse – Earthblood است. Werewolf: The Apocalypse – Earthblood بر روی قسمت گرگینه یا Garou دنیای The World of Darkness تمرکز میکند. اما روایت بازی چیز منحصر به فردی برای ارائه نداشته و شاهد پرداخت خوب به انگیزههای Garou نیستیم. سیستم مبارزات به هم ریخته و خستهکننده بودند. Cahal به عنوان یک پروتاگونیست هم کمکی به بهبود اوضاع نکردند.
Evil Inside
P.T. در حال حاضر بیش از شش سال عمر داشته و با اینکه آن بازی تنها یک دمو است، عناوین زیادی سعی دارند تا اتمسفر روانشناختی آن را کپی کنند. Evil Inside یکی از بدترین مثالهای بازیهای شبیه به P.T. است. این بازی 45 دقیقه بوده و قطعا کمی بلندتر از P.T. است. با این حال این بازی حوصله سربر، پر از جامپاسکرهای بیخلاقیت و شامل داستانی تکراری است. ابدا نمیتوان قیمت 13 دلاری این بازی را توجیه کرد.
Biomutant
اینکه Biomutant مکانیکها و ژانرهای زیادی را با هم ترکیب کرده و موفق به مدیریت آنها نشده بر کسی پوشیده نیست. به قول معروف این بازی به وسعت یک اقیانوس و به عمق یک برکه است. بازی مشکلات زیادی داشته که از میان آنها میتوان به روایتی خستهکننده، انتخابهای نه چندان مهم، ساختاری ملالآور و مبارزات پر از نقص اشاره کرد. برخی از مشکلات بازی رفع شده و قطعا عدهای از آن تا حدی لذت خواهند برد. با این حال Biomutant از نظر پایهای بیش از حد آشفته است.
Warhammer: Age of Sigmar – Storm Ground
Age of Sigmar میتواند زمینهی خوبی برای ماجراجوییهای سرگرمکننده خصوصا در دنیای نقشآفرینی تاکتیکی باشد. اما Storm Ground یکی از آنها نیست. مکانیکهای روگلایک آزاردهنده، خستگی ناشی از تکرار دوباره و دوبارهی محتوای یکسان یا عدم وجود ویژگیهای اساسی مثل نشانگر نوبت در یک استراتژی نوبتی، دست به دست هم دادهاند تا Storm Ground به یکی از بدترین پروژههای سال تبدیل شود. به اینها میتوانید خیل عظیمی از باگها و مشکلات فنی را هم اضافه کنید.
Taxi Chaos
یک نفر یک روز تصمیم گرفته که دنیا به یک Crazy Taxi مدرن نیاز دارد و تصمیم گرفته تا چنین عنوانی را بسازد. این ایده به خودی خود ابدا بد نیست. اما Taxi Chaos آن دنبالهی معنوی رویایی Crazy Taxi هم نیست. Taxi Chaos نه تنها فرمول بازی اصلی را به شکل جالبی تغییر نمیدهد، بلکه حتی سبک آنها را هم به خوبی شبیهسازی نمیکند. باگها، گیمپلی تکراری و محتوای کم جز انبوهی از ایرادات این بازی هستند.
Of Bird and Cage
Of Bird and Cage به عنوان یک آلبوم متال که در جریان یک بازی دو ساعته پخش میشود تبلیغ شد. بازی به راستی از نظر موسیقی هم استعدادهای خوبی را به نمایش میگذارد. ایدهی اصلی این است که مدت زمان هر آهنگ، تعیینکنندهی فرصتی است که برای جست و جوی یک محیط خواهید داشت. این ایده بر روی کاغذ جالب به نظر میرسد. اما در عمل موفق به لذت بردن از هیچکدام نمیشوید.
حتی اگر بتوانید هم مکانیکهای مبارزات افتضاح و سکانسهای رانندگی خندهدار مانع لذت بردن شما از بازی میشوند. علیرغم تلاش برای ارائهی یک سفر احساسی تاریک، Of Bird and Cage نه به عنوان یک آلبوم و نه به عنوان یک بازی جواب میدهد.
Demon Skin
Demon Skin در نگاه اول واقعا جذاب به نظر میرس. این بازی یک عنوان سولز-لایک دو-بعدی پلتفرمر است که به این عنوان خود افتخار میکند. در بازی هم نوار استقامت داریم و هم مردن زیاد. متاسفانه، مکانیکهای مبارزات بسیار بد مانع از لذت بردن از بازی میشوند. داستان Demon Skin هم در بهترین حالت دور ریختنی است. شاید بتوان از جلوههای بصری بازی تا حدی لذت برد. اما Demon Skin هم به عنوان یک ساید-اسکرولر دو-بعدی و هم به عنوان یک سولز-لایک شکست میخورد.
Redout Space Assault
Redout یک ریسینگ آیندهنگرانه با الهام از Wipeout و F-Zero بود و حقیقتا ارزش تجربه را داشت. حال باید این سوال را پرسید که چرا توسعهدهندهی آن بازی تصمیم ساخت یک شوتر را گرفته است؟ Redout Space Assault میتوانست تجربهی جذابی باشد. اما عملکرد فنی ضعیف، طراحی بد ماموریتها و کنترل عجیب و غریب مانع از به وقوع پیوستن این مهم شدهاند. بدتر اینکه بازی یک شوتر اکثرا ریلی بوده که در کمتر مواقعی به شما اجازهی جست و جو و آزاد بودن را میدهد.
Buildings Have Feelings Too
به جای مدیریت یک شهر، چه میشد اگر ساختمانهای یک شهر شروع به راه رفتن میکردند و آرزوها و احساسات داشتند؟ Buildings Have Feelings Too سعی میکند به این پرسش پاسخ داده و یک بازی نسبتا متفاوت بسازد. علیرغم جلوههای جالب کنترلها در این بازی افتضاح هستند، موسیقی افتضاح است و باگهای زیادی هم وجود دارد. همچنین عدم توضیح دقیق مکانیکهای بازی هم به بهتر شدن اوضاع کمکی نمیکند.
Stubbs the Zombie in Rebel Without a Pulse
Stubbs میتواند بر روی رایانههای شخصی اثر نسبتا قابل قبولی باشد. با این حال بر روی پلیاستیشن 4 و نینتندو سوییچ با یک بازی کاملا غیر قابل بازی طرف هستیم. جلوههای بصری بازی که از پایه منسوخ هستند بر روی کنسول نینتندو بدتر هم به نظر میرسند. حتی با وجود ارتقاها و اضافه شدن محتوای جدید، گیمپلی در کل تکراری است. انتشار Stubbs بر روی پلتفرمهای مدرن میتوانست بسیار بهتر از این پیش برود.
Apex Legends (سوییچ)
با توجه به مشکلات شوترهای قبلی مثل Overwatch بر روی سوییچ، بسیاری دوست داشتند نتیجهی Apex Legends را بر روی کنسول نینتندو ببینند. متاسفانه شرایط از آنچه انتظار میرفت هم بدتر بود. بافتهای تار، مشکلات فنی متعدد و جلوههای بصری بسیار ضعیف با وجود نرخ فریم 30 فریم بر ثانیه. بازی حتی از پیشرفت میان پلتفرمی هم پشتیبانی نمیکند و نمیتوانید آن را مکمل خوبی برای نسخههای دیگر بدانید. البته میتوانید در عوض بازی میان پلتفرمی را روشن کرده و توسط پلتفرمهای دیگر نابود شوید.
PixelJunk Raiders
نگذارید اسم این بازی شما را گول بزند. اگر چه با یک بازی از سوی توسعهدهندهی PixelJunk Shooter و PixelJunk Eden طرف هستیم، PixelJunk Raiders به راستی مزخرف است. ظاهر بازی جالب است اما خیلی زود آن را فراموش خواهید کرد. چرا که ماموریتهای نه چندان جالب و معمولی و چرخهی تکراری جمعآوری منابع و از دست دادن آنها پس از مردن اصلا سرگرمکننده نیست. به عنوان یک انحصاری استدیا شاهد ایدههای جالبی با بهرهگیری از پلتفرم گوگل هستیم. با این حال، طراحی آزاردهنده و گیمپلی تکراری باعث شده تا خود بازی ارزش تجربه کردن را نداشته باشد.
I Saw Black Clouds
یک تریلر روانشناختی با داستان شاخهشاخه و سینماتیکهای لایو-اکشن؟ I Saw Black Clouds هر چه نباشد اثر منحصر به فردی است. اما در هر صورت با عنوان بی کیفیتی طرف هستیم. اگرچه میزان زیاد انتخابات جذاب است، المانهای دیگر بازی/فیلم مانند کارگردانی، ریتم و بازیگری همه هستند. شاید تلاشهای بازی علیرغم بودجهی کم شما را جذب کند. اما صرفا برای مدت کوتاهی با این موارد سرگرم خواهید شد.