ساخت بازیهای ویدیویی اقتباس شده از فیلمها، سریالها و حتی انیمهها پدیدهی جدیدی به شمار نمیرود. گاها شاهد ساخت عناوین خوش ساختی مانند مجموعه عناوین Walking dead از استودیوی telltale Games هستیم. بعضی وقتها مورد اقتباس گرفتن برخی ایدهها مانند جرقهای عمل میکنند و موجب ساخت شاهکارهای کم نظیر میشوند. آیا این اتفاق برای برای بازی RWBY: Grimm Eclipse افتاده است؟ با همراه باشید تا جواب این سوال را بیابیم.
بررسی بازی RWBY: Grimm Eclipse Definitive Edition
بگذارید نقد را با این سوال آغاز کنم. از یک بازی اقتباسی چه انتظاری داریم؟ شاید تکرار این مطلب کار درستی نباشد اما سبکهای مختلف تعیین کنندهی نقاط قوت و ضعف احتمالی هر عنوانی هستند. از یک عنوان شوتر اول شخص آنلاین محور مثل COD: Warzone یا Rainbow Six: Siege انتظار وجود داستان غنی و کات سینهای سینماتیک نداریم. این موضوع برای دیگر عناوین در دیگر سبکها نیز صدق میکند. از عنوانی که داستان آن از یک مجموعهی تلویزیونی انیمهای اقتباس شده است، انتظار داریم که روایتی قدرتمند داشته باشد.
به علاوه تا حد امکان از صداپیشگان برنامه اصلی استفاده کرده باشد. انتظار داستانی جذاب و پر از پیچشهای خاص داریم و وجود دیالوگهای زیبا و معنیدار یکی از انتظارات حداقلی است. بگذارید با شما صادق باشم، چنین اتفاقی در این بازی نمیافتد. دیالوگها به سطحیترین شکل ممکن نوشته شدهاند و روایتی عملا وجود ندارد. در این عنوان به شما ده ماموریت داده میشود که هر کدام تقریبا به اندازهی بیست دقیقه محتوا دارند. اگر دو یا سه ماموریت آخر را در نظر نگیریم، عملا به جز این که کجا هستیم و باید چه کنیم، هیچ اطلاعات دیگری در دسترس ما قرار نمیگیرد. روایت داستانی به توضیح ابتدا و انتهای هر ماموریت خلاصه میگردد.
اگر با یک عنوان عادی طرف بودیم این موضوع مشکل بزرگی تلقی نمیشد. اما وقتی که یک عنوان اقتباسی از یک انیمهی پرطرفدار و پرمحتوا توسعه میگردد انتظار داریم که حداقل در زمینههایی که آن انیمه در آن قوی ظاهر میشود آبروداری کند. نه این که به بدترین شکل ممکن کارها را انجام بدهد. به شخصه یکی از معدود موضوعاتی که آبروی بازی را خریده، صداپیشگیهای محشر این عنوان در زبانهای انگلیسی و ژاپنی است.
آیا بازی بدون وام گیری از انیمه منبع اقتباس خود، حرف دیگری دارد؟
انیمه مورد اقتباس این عنوان یعی RWBY، تاثیرات خاص خود را بر روی این عنوان داشته است. هر چند که این عنوان در زمینه داستان گویی بسیار ضعیف عمل میکند، اما در زمینه طراحی بصری شخصیتها و گرافیک بصری بسیار خوب عمل میکند. گرافیک فنی آن نیز با داشتن حالت کارتونی و غیرواقع گرایانه سعی بر تداعی کردن هر چه بیشتر فضای انیمه داشته است. اما این همهی ماجرا نیست.
حقیقت این است که انیمه RWBY با توجه به داستانی که تعریف میکند، پتانسیل بسیار زیادی برای ساخت یک عنوان اکشن ماجرایی داشت. اما متاسفانه این پتانسیل در سیستم مبارزات نامناسب این بازی به هدر میرود. تنها چیزی که برد و باخت شما را تعیین میکند تعداد دفعاتی است که دکمهها را بدون هیچ هدفی فشار میدهید و در محیط حرکت میکنید. هیچ دلیلی برای فکر کردن یا طرح استراتژی برای حمله به دشمنان وجود ندارد. برخی مواقع علامتهای برنزی بالای سر دشمنان پدیدار میشود. در این زمان شما در صورت فشار دادن دکمهی مناسب با یکی از دوستانتان یک حرکت نمایشی اجرا میکنید.
متاسفانه محتوای بازی در همین مبارزات بیهدف و سطحی خلاصه میشود. خیلی کم پیش میآید که بازی شما را غافلگیر کند. بازی در مرحله دوم گویی تمام چیزهایی که در چنته دارد رو میکند. این موضوع برای عنوانی که بیشتر بر پایه گیمپلی است یک فاجعه به تمام عیار محسوب میشود. البته گفتنی است که یک عنوان اقتباسی از یک انیمه نباید تمرکز خود را بر روی گیمپلی بگذارد. در واقع باید بیشتر بر محور داستانی عمیق باشد تا گیمپلی و متاسفانه همان را هم درست انجام نمیدهد. فرض کنید عنوانی مثل Doom در همان ساعت اول به چرخه تکرار بیافتد.
گیمپلی کوآپ محور و تاثیر شخصیتها
یکی دیگر از ضعفهایی که در گیمپلی خود را به شدت نشان میدهد عدم وجود تعادل بین شخصیتهای مختلف است. بازیبازان به گروههایی متشکل از چهار شخصیت دسترسی دارند. اما حقیقت این است که قدرت 2 یا 3 عدد از این شخصیتها به دیگران میچربد و بازی کردن با آنها به مراتب سادهتر است. کار تیمی و گیمپلی کو آپ محوری که بازی بر روی آن تمرکز دارد زمانی معنی پیدا میکند که شخصیتهای مختلف کنار هم دیگر قوی باشند نه به تنهایی. نه اینکه هیچ برتری خاصی نسبت به یک دیگر نداشته باشند. وقتی دو یا سه شخصیت از دیگران قویترند دیگر چه نیازی به دیگران است؟
عرضهی نسخهی Definitive Edition، به خاطر یک مشت دلار!
در سالهای نخستی که دنیای بازیهای کامپیوتری گسترش پیدا کرد و واقعا به یک “صنعت” تبدیل شد، روند توسعهی یک بازی کامپیوتری پیچیدگی کمتری داشت. به همین دلیل پول کمتری را برای خرج کردن میطلبید. قیمت بازیها نیز کفاف سوددهی سازنده را میدادند و بودجهی بازی راحتتر از حال حاضر به تیم توسعه دهنده برمیگشت. اما در دنیای امروز دیگر از این خبرها نیست. توسعهی یک بازی AAA یا حتی یک بازی “خوب” در سبک خود کار چالش برانگیزی حساب میشود و هزینههای زیادی دارد. بدیهی است که در این شرایط شاهد بالاتر رفتن قیمت بازیها و به وجود آمدن پدیدههایی مانند Definitive Edition یا DLC های مختلف هستیم.
اما اضافه کردن چهار لباس و قالب کردن به آن مخاطب به عنوان Definitive Edition کار درستی است؟ لزومی ندارد به گذشتههای خیلی دور برگردیم. در نسل هفتم وقتی بالای اسم یک بازی نام Definitive Edition قرار میگرفت به این معنی بود که تمامی آپدیتها، دی ال سیها و محتواهای اضافه شده در آن قرار دارد. بیشتر از این راجع به این موضوع صحبت نمیکنم و قضاوت را به خودتان میسپارم.
سخن پایانی:
حقیقتا کیفیت این بازی به قدری پایین است که حتی نمیتوان آن را با خیالی آسوده به طرفداران این انیمه پیشنهاد نمود. اما از یک چیز مطمئن هستم، و آن هم این است که این عنوان مطلوب یک مخاطب عادی نیست و ارزش پول آن را ندارد. گیمپلی سطحی این عنوان کار دست آن میدهد و چیزی به نام داستان پیچیده و روایت مطلوب در آن وجود ندارد. در شرایط حاضر اقتصادی، تجربه کردن این عنوان و پرداخت پول برای آن را اتلاف وقت و دور ریختن پول میدانم.
شاید با خود فکر کنید که در این نقد و بررسی به این عنوان ظلم شده است، اما معیار ما برای نقد هر بازی متفاوت است و ریشهی آن انتظاری است که از آن داریم. این عنوان طرفداران واقعی خود را ناامید میکند و در جذب طرفداران جدید نیز ضعیف عمل میکند.
غیرقابل قبول
داستان - 5
گیمپلی - 6
گرافیک هنری - 8
موسیقی و صداگذاری - 8
عملکرد فنی - 5
6.4
اگر از طرفداران سر سخت این مجموعه انیمهای نیستید قید آن را بزنید و پول خود را برای بازیهای بهتر نگه دارید، اگر از طرفداران سر سخت این انیمه هستید یا به طور کلی از انیمهها خوشتان میآید بهتر است قبل از خرج پول خود کمی بیشتر به آن فکر کنید، چرا که به احتمال خیلی زیاد ارزشش را نخواهد داشت
تشکر از نقدتون