پس از موفقیت یوبیسافت با نسخه Mirage و به دست آوردن دل طرفداران قدیمی این مجموعه، بار دیگر نسخهای دیگر از سری نقش آفرینی اساسینز کرید بازگشته تا بار دیگر برگی از تاریخ را رقم بزند. اما آیا این بازی میتواند انتظارات طرفداران را برآورده کند. Assassin’s Creed Shadows میتواند طرفداران قدیمی این سری را به تجربه این بازی سوق دهد و به آینده آن امیدوار کند. بانقد و بررسی بازی Assassin’s Creed Shadows با رسانه گیم پالت همراه باشید.
بازی Assassins Creed در ادامه ماجراجویهای تاریخی خود، این بار به سراغ کشور ژاپن، سرزمین ساموراییها رفته است. داستان در قرن شانزدهم و در سال 1579 جریان دارد. زمانی که در یک دهه پایانی سنگوکو و یا همان جنگهای داخلی ژاپن به سر میبریم. داستان چیزی است که همیشه اساسینز در آن متزلزل عمل کرده گاهی با روایت یک داستان حماسی از مصر باستان و به تصویر کشیدن تاریخچه پیدایش وایکینگها هنر خود را به رخ می کشد گاهی نیز آنقدر در کلشه و تکرار گرفتار می شود که دنیای اساطیری را هم با خود به ته چاه می برد و آن را نابود میکند. روایت داستانی بازی شدوز هم تقریبا همچین حکمی دارد با این تفاوت که آغاز داستان با سکانسهای به شدت حماسی، نفس گیر و هیجان انگیز شروعی را رقم می زند که بدون شک نظیرش را در هیچ اساسینز دیگری ندیده بودیم .اما با آغاز داستان اصلی آنچیزی که انتظارش را داشتیم اتفاق می افتد، نیمه اول بازی یک روایت تکراری، کسل کننده غیر منسجم و بیروح که از مسیر اصلی منحرف می شود و هیچ تعلیق و هیجانی در آن وجود ندارد.
خیلی زود به این نتیجه می رسید و آگاه می شوید که هدف شما چیست و قرار است چه کاری انجام دهید. البته که شاخه شاخه شدن مراحل اصلی به مراحل فرعی کوچکتر نیز خود مزید بر علت می شود. این ماموریتها به منظور این طراحی شدهاند تا مخاطب را بیشتر با داستان اصلی بازی Assassin’s Creed Shadows و هدف شخصیتهای آن درگیر کنند و جزئیات بیشتری در اختیار مخاطب بگذارند اما نه تنها کمکی به جذاب شدن داستان نمیکنند بلکه آنقدر داستان اصلی را به خصوص به واسطه سفر در مسافت های طولانی از ریتم می اندازند که همان داستان نیمه جذاب را به یک روایت کسل کننده، بی هدف ، شلخته و غیر منسجم تبدیل می کند که مخاطب عطایش را به لقایش ببخشد و برای تمام شدن بازی لحظه شماری کند.
چه شخصیتهای مکمل و چه شخصیت های منفی یا آنتاگونیستهای بازی Assassin’s Creed Shadows از کمترین پرداخت ممکن بر خوردارند . یک طرف داستان، پروتاگونیستهایی هستند که به کمک همراهان خود و بدون هیچ هدف خاص و یا بهتر بگویم انگیزه قابل توجیهی لیست بلند بالایی از افراد نظامی را می کشند و می کشند و می کشند. در طرف دیگر آنتاگونیستهایی که هیچ کدام در حد و اندازههای یک انتاگونیست خوب و یک شخصیت قابل توجه به مانند آنچه در نسخههای پرطرفدار این عنوان شاهدش بودیم ظاهر نمیشوند. البته که در نیمه دوم سازندگان سعی می کنند تا برگهای برنده خود را رو کنند و آنهم انتخابهای داستانی است.
قرار دادن دو شخصیت قابل بازی در شدوز انتخاب هوشمندانهای بود. نخست اینکه این قابلیت به بازی بازان داده میشود تا داستان را از نگاه دو شخصیت متفاوت و به صورت هم زمان دنبال کنند و دوم اینکه سازندگان برای روایت پیش زمینه داستان بازی یعنی تاریخچه و نحوه شکل گیری اساسینزها فرصت بیشتری در اختیار دارند. از آنجایی که هر دو شخصیت انگیزه و اهداف متفاوتی دارند، انتخابها و تصمیمات داستانی به خصوص در نیمه پایانی با به چالش کشدین انگیزههای نائوئه و یاسوکه ( انتقام و وفاداری) جانی تازه به بازی می بخشد و با خلق لحظاتی دراماتیک و مفاهیم تاثیرگذار مخاطب را در نیمه پایانی همراه خود نگه میدارد و پایان رضایت بخشی را رقم میزند.
وقتی صحبت از اساسینز کرید میشود آنچیزی که برای گیمرها و طرفداران این فرنچایز اهمیت دارد و از آن صحبت میکنند، مخفی کاری است. در واقع چه اساسینز نقش آفرینی باشد و چه غیر نقش آفرینی، انتظار بالایی از بخش مخفی کاری در بازی اساسینز وجود دارد. ما در بازی میراژ شاهد بازگشت اساسینز به ریشه های مخفی کاری و دوران اوج و شکوه این سری بودیم و خوشبختانه با اندکی اختلاف بخش مخفی کاری در بازی Assassin’s Creed Shadows همچنان بر قوت خود باقی است. سبک بازی شما در بازی شدوز کاملا به خود شما بستگی دارد اینکه بخواهید به صورت مخفی کاری بازی کنید و در سایه ها دشمنان را از میان بردارید یا اینکه به مانند یک سامورایی جنگجو شمشیر کاتانا را بردارید و به دل دشمن بزنید و از خجالت تک تک دشمنانی که برای شما شمیر میکشند در آیید.
نائوئه یک شنوبی است و به مانند نینجاها در سایهها حرکت میکند و دشمنان خود را به صورت مخفیانه از میان بر میدارد؛ او دقیقا همان اساسینزی است که هر گیمری آرزوی بازی با آن را دارد. اصلی ترین ابزار او برای مخفی کاری و کشتن مخفیانه دشمنان، همان هیدن بلید معروف است که تنها کافی است به بالای یک بلندی یا پشت بام خانه ها بروید، دشمن خود را مشخص کنید و سپس با یک پرش فوق العاده و با هیدن بلید دشمنان خود را قتل عام کنید، بدون اینکه کسی متوجه حضور شما شود. استفاده از تیر و کمان و شوریکنها نیز میتواند هنگامی که یکی از دشمنان متوجه حضور شما شد به شما کمک کند تا هرچه سریع تر اوضاع را تحت کنترل خود قرار دهید.
هوش مصنوعی دشمنان نیز در سطح بسیار خوبی قرار دارد. اگر از برخی باگهای جزئی صرف نظر کنیم، دشمنان بازی اگر حتی به حضور شما مشکوک شوند، همه جا را به دنبال شما خواهند گشت. دیگر به مانند گذشته تنها مخفی شدن در بوته ها کافی نیست زیرا آنها حتی بوتهها را هم زیر و رو می کنند. حتی فرار به پشت بامها هم کمکی به شما نمیکند زیرا آنها تا آخرین لحظه که شما را در حال حرکت ببینند، دست از سرتان برنمیدارند بنابراین در هنگام مخفی کاری باید دقت بسیاری به خرج دهید، مسیر حرکت دشمنان را به دقت زیر نظر بگیرید و همیشه در حین مخفی کاری اوضاع و شرایط را تحت کنترل خود قرار دهید.
در مقابل اگر به مخفی کاری علاقهمند نیستید و قصد دارید یک سامورایی باشید که با کاتانای خود دشمنان بازی اعم از ریز و درشت را در مبارزات نفس گیر هیجان انگیز و پر تنش بازی به دیار ابدی واصل میکند، باید شخصیت یاسوکه را انتخاب کنید. یاسوکه تحت نظر اساتید بزرگی آموزش دیده و این را به خوبی میتوان در نحوه شمشیر زدن و استفاده از کاتانا در مبارزات بازی مشاهده کرد. قدرت بدنی بالای او که به او اجازه استفاده از سلاحهای سنگین تری را نیز میدهد در مقابل دشمنان زره پوش با جثههای بزرگتر قطعا به کارتان میآید. اما از همه مهمتر قدرتهای ویژه یاسوکه هستند که به واسطه سامورایی بودن او، خشنتر و مرگ بار تر از نائوئه هستند و به این دلیل بهتر است در مبارزات شلوغ تا جایی که امکان دارد به سراغ یاسوکه بروید و لذت واقعی مبارزات بازی را بچشید. موضوعی که بازی نیز بارها آن را توصیه میکند.
البته نائوئه هم توانایی خوبی در مبارزات با شمشیر دارد و از پس خودش بر میآید اما شخصا مشکلات تارگت لاک در بازی و چرخش مدام دوربین از یک هدف به هدف دیگر آنقدر مرا در مبارزات بازی با نائوئه آزار داد که هر دفعه عطایش را به لقایش بخشیدم و شخصیتم را به یاسوکه تغییر دادم. ذکر این نکته ضروری است که سیستم مهارتهای بازی واقعا گسترده است. مهارتهای بازی در شش شاخه مختلف طبقه بندی میشوند که بسته به سبک بازی (مخفی کاری یا سامورایی) و با توجه به شخصیتی که در طول بازی با آن بازی میکنید، میتوانید آنها ارتقا دهید. به طور مثال اگر سبک بازی شما مخفی کاری است و با نائوئه بازی می کنید باید شاخه مهارتهای مربوط به این شخصیت از جمله Shinobi و Assassins را ارتقا دهید.
با افزایش سطح خود در باز و البته به دست آوردن Knowledge Point از طریق انجام یک سری فعالیتهای فرعی خاص در بازی، میتوانید مهارتهای جدیدی را آزاد کنید و در جهت سبک بازی خود آنها ارتقا دهید. نکتهای که در ارتباط با مبارزات بازی باید بدان توجه داشته باشید این است که فرمول مبارزات بازی به مانند دو بازی Origins و Odyssey جریان دارند. مبارزات بر پایه Deflection یا همان دفع ضربه دشمنان بنا شده است. بدین صورت که شما در اکثر مواقع باید ضربات دشمنان را دفع کنید و یا از ضربات غیر قابل دفع آنها جاخالی دهید تا نوار مربوط به قدرتهای ویژه پر شده و سپس بتوانید با استفاده از آنها ضربات مهلکی را به دشمنان خود وارد کنید. لول بندی دشمنان بازی چیزی است که در نسخه های نقش آفرینی این سری همیشه حاضر بودهاند و شدوز نیز از این قاعده مستثنی نیست.
یک ویژگی جالب در بازی Assassin’s Creed Shadows امکان ساخت پایگاه در بازی است. شما در طول بازی با جمع آوری منابع مختلف میتوایند پایگاه خود را بسازید، ان را ارتقا دهید و بخشای مختلفی را به آن اضافه کنید. هر بخش قطعا کاربرد ویژهای برای شما خواهد داشت. به طور مثال با اسخت آهنگری میتوانید سلاح و تجهیزات خود را به لولهای بالات ارتقا دهید با ساخت سربازخانه میتوانید همراهان جدیدی که استخدام میکنید را در آنجا آموزش داده و سپس در مبارزات بازی آنها را فراخوانده تا از مهارتشان در کنار خود استفاده کنید. البته برای اینکه بتوانید این افراد را در لیگ استخدام کنید باید ابتدا ماموریتهای فرعی خاصر برای آنها انجام دهید تا بتوانید انها را برای پیوستن به لیگ متقاعد کنید. چنین مراحلی جزو معدود مراحل فرعی نبستا خوب بازی هستند.
سایر مراحل فرعی بازی عمدتا شامل نابودی یک گروه از ساموراییهایی است که به جز تعداد محدود از تنوع بالایی برخوردار نیستند. شاید تنها نکته مثبت آنها همین باشد که به مانند مراحل داستانی، در نحوه انجام این ماموریتها آزادی عمل بالایی دارید. برخی از آنها به گونه ای طراحی شدهاند که شما را به مخفی کاری و برخی دیگر نیز راهی جز مبارزه و درگیری با دشمنان برای شما باقی نمیگذارند.
از لحاظ ابعاد نقشه بازی تقریبا به اندازه نقشه بازی Assassin’s Creed Origins است اما از لحاظ وسعت نباید به هیچ عنوان دنیای بازی را دستکم بگیرید. نقش بازی یک دنیای به شدت بزرگ است که از اطراف توسط جنگل، دریا و کوهها احاطه شده اما در همین نقشه، محتویات و فعالیتهای جانبی زیادی انتظار شما را میکشند. بر خلاف ماموریتهای فرعی، فعالیتهای فرعی و جانبی بازی همچنان میتوانند سرگرم کننده و لذت بخش باشند. از نقاشی حیوانات و عبادت در معابد گرفته تا یافتن گنجهای به شدت مخفی، ماموریتهای مربوط به پیدایش اساسینزها و انجمن برادری در ژاپن و آموزش فنون رزمی و مبارزه با سلاحهای مختلف. از همه مهمتر باید به Kuji-kiri اشاره کرد که در آن طی فلش بکهایی به گذشته نائوئه و یاسوکه (در ماموریتهای مخصوص این شخصیت) لحظات احساسی و معناداری خلق میشود و به داستان بازی عمق بیشتری میبخشد.
سیستم پارکور در بازی به شکل چشمگیری بهبود یافته است و بازیکنان میتوانند به راحتی از روی بام خانههای ژاپنی عبور کنند یا از صخرههای بلند بالا بروند. هر شخصیت سرعت، نحوه و حرکت و چابکی مخصوص به خود را دارد که هم در مبارزات و هم در پارکور کامل قابل تشخیص است و آنها را کاملا از هم متمایز میکند و به بازیکنان احساس واقعی یک نینجا یا سامورایی بودن را القا میکنند. نائوئه به دلیل نینجا بودن چابکی و سرعت بالاتری دارد و این موضوع کاملا برای یاسوکه برعکس است. تفاوت دیگر به ابزارهایی بر میگردد که دو شخصیت در اختیار دارند. نائوئه به دلیل در اختیار داشتن قلاب، قابلیتهای حرکتی جدیدی مانند پرشهای بلندتر و استفاده از قلاب برای جابهجایی بین نقاط مختلف دارد. قلاب به نائوئه اجازه میدهد تا برعکس یاسوکه به راحتی به بالای بلندترین بامها برود و آزادی عمل بیشتری در اختیار دارد.
در زمینه گرافیک باید گفت که یوبی سافت بهترین تصویر ممکن را از ژاپن فئودال خلق کرده است و در همان ابتدای ورود به بازی Assassin’s Creed Shadows و قدم گذاشتن در آن با یک تجربه بصری شگفت انگیز و خیره کننده روبرو هستید. یوبی سافت در این زمینه تمام تلاش خود را به کار گرفته تا مناظر طبیعی، معماری سنتی و فضاهای شهری آن دوره را با دقت و جزئیات فراوان بازسازی کند. یکی از ویژگیهای جدیدی که تجربه بصری بازی را شگفت انگیز میکند، تغییرات فصلی و آب و هوایی بازی است. چهار فصل در بازی وجود دارد که هرکدام به شکلی کاملا هنرمندانه و با جزئیات دقیقی به تصویر کشیده میشوند. سیستم آب و هوایی پویای بازی به گونهای است که با تغییر فصلها تغییر میکند و مناظری را خلق میکند که چشمها را به خود خیره خواهد کرد.
چه هنگامی که در فصل بهار، سوار بر اسب در حال گذر از یک دشت وسیع هستید و باد، شکوفههای بهاری را در جلوی چشمان شما به رقص در میآورد و یا فصل پاییز، با زرد شدن برگ درختان و برگ ریزان پاییزی، زیبایی بصری خود را به رخ شما میکشد و یا هنگامی که در فصل زمستان در کوهستانهای پوشیده از برف، چه با پای پیاده و چه سوار بر اسب، در میان برف و بوران در حال عبور هستید، بازی فضایی را متجسم میکند که بارها بازی را کنار گذاشته و محو زیبایی بی حد و حصر آن خواهید شد و تا ابد خاطرهای خوب برای شما به یادگار خواهد ماند.
بر خلاف بازیهایی قبلی این مجموعه، خوشبختانه تیم سازنده این بار به طراحی و جزئیات چهره شخصیتهای بازی Assassin’s Creed Shadows توجه بیشتری معطوف کرده است. به غیر از دو شخصیت اصلی بازی، سایر شخصیتهای بازی و حتی شخصیتهایی که نقش مهمی در داستان دارند، به خوبی طراحی شده و جزئیات چهره خوبی دارند. البته این موضوع تنها در مقایسه با سایر نسخههای این مجموعه همچون Origins و Mirage صدق میکند اما هنوز در مقایسه با بسیاری از عناوین مدرن، بازی جای کار بسیاری دارد. متاسفانه این موضوع در مورد دشمنان بازی صادق نیست تمامی دشمنان بازی تقریبا طراحی مشابهی دارند و انگار تنها رنگ و نوع لباس (زره) آنها تغییر کرده است.
دنیای بازی بسیار پویا طراحی شده است. مردمان در شهر های مختلف هر یک مشغول فعالیتهای گوناگون روزانه خود هستند و دیگر خبری از NPCهای کاغذی که تنها در خیابانی شهر راه میروند نیست. در گوشهای از شهر مشاهده میکنید که برخی از مردم به داد و ستد مشغولند برخی دیگر نیز مشغول انجام فعالیتهایی از قبیل ماهی گیری، کشاورزی و دعا در معابد هستند که از سنتهای دیرینه مردم به شمار میرود.
صداگذاری و موسیقی های بازی در خلق اتمسفر بی نظیری که از آن صحبت کریم نقش به سزایی دارند. تصور کنید از یک جنگل با درختان بامبو در حال عبور هستید و نور خورشید از بین درختان ساطع شده و به ناگهان باد شدیدی شروع به وزیدن میکند. صدای باد و خش خش برگها که در اثر وزش باد به رقص در آمدهاند، همراه با صدای خوش آواز پرندگان چنان با روح روان شما بازی میکند که اصلا نمیخواهید از این جنگل سرسبز و عمیق بیرون بیایید. یا زمانی را تصور کنید که به بالاترین برج یک شهر رفتهاید و یا در حال مبارزه با تعداد زیادی از دشمنان هستید موسیقی بازی با تلفیق سازهای سنتی ژاپنی با عناصر مدرن و حفظ ضرباهنگ خود به خصوص در هنگام مبارزات، تجربه شنیداری بی نظیری را را به ارمغان میآورند و فضایی حماسی را خلق میکنند.
از نظر فنی، بازی Assassin’s Creed Shadows سه حالت گرافیکی Quality، Performance و Balanced را ارائه میکند. بر روی حالت Performance شما قادر به اجرای بازی با 60 فریم بر ثانیه هستید ولی باید تا حدودی قید گرافیک بازی را بزنید در حالت کوالیتی گرافیک حرف اول را میزند. تکسچرها، سایهها و نورپردازی بر روی این حالت در بهترین حالت خودشان هستند اما این بار فریم ریت است که قربانی میشود و فکر نمی کنم تجربه بازی بر روی 30 فریم برای هیچ گیمری قابل قبول باشد. اما بهترین مود بازی مود 40 فریم یا همان Balanced است که در این مود میتوانید بازی بر روی 40 فریم بازی کنید. اصلا اشتباه نکنید، این مود در حال حاض حتی از مود پرفورمنس هم عملکرد بهتری دارد. نه گرافیک قربانی میشود و نه فریم ریت. بر روی این حالت میتوانید متوجه شوید که انیمیشنهای مبارزات و حرکت شخصیتها در بازی بسیار نرمتر و روان تر هستند و شخصا حتی در مبارزات شلوغ افت فریم قابل توجهی را مشاهده نکردم.
سخن پایانی:
ناشر بازی (Ubisoft) نسخه PS5 این اثر را برای نقد و بررسی در اختیار رسانه گیم پالت قرار داده است
بازی Assassin’s Creed Shadows را میتوان کاملترین اساسینز حال حاضر به شمار آورد. شاید از نظر داستانی این بازی نتواند انتظارات تمام مخاطبین را برآروده کند اما از نظر گیمپلی، به واسطه مکانیزم مخفی کاری ناب خود هم طرفداران قدیمی این فرنچایز و نسخههای کلاسیک را راضی میکند و هم به واسطه المانهای نقش آفرینی و فرمول مبارزات جذابی که دارد، میتواند برای عاشقان بازیهای سری نقش آفرینی اساسینز کرید و حتی کسانی که به بازیهایی با محوریت ساموراییها علاقهمند هستند، گزینه مناسبی باشد.
نقد و بررسی
Assassins Creed Shadows
Assassins Creed Shadows را میتوان کاملترین اساسینز حال حاضر به شمار آورد. شاید از نظر داستانی این بازی نتواند انتظارات تمام مخاطبین را برآروده کند اما از نظر گیمپلی به واسطه مکانیزم مخفی کاری ناب خود هم طرفداران قدیمی این فرنچایز و نسخههای کلاسیک را راضی میکند و هم به واسطه المانهای نقش آفرینی و فرمول مبارزات جذاب آن میتواند برای عاشقان بازیهای RPG سری اساسینز کرید و حتی کسانی که به بازیهایی با محوریت ساموراییها علاقهمند هستند، گزینه مناسبی باشد.
مثبت
- مکانیزم مخفی کاری
- پارکور بازی از همیشه لذت بخش تر شده است
- سیستم مهارتهای گسترده که سبک مبارزه شخصیتهای بازی را به خوبی از هم متمایز میکند
- فعالیتهای فرعی جذاب و سرگرم کننده
- گرافیک بصری جذاب و خیره کننده
- انیمشن مبارزات بسیار نرم تر و روان تر از گذشته هستند و به خوبی حس بازی با یک شینوبی یا سامورایی را القا می کنند
- صداگذاری و موسیقی بازی
منفی
- داستان بازی علیرغم شروعی خوب تا قبل از نیمه پایانی کسل کننده، کلیشهای وغیر منسجم دنبال میشود
- ماموریتهای داستانی همگی ساختار مشابهی دارند
- تنوع پایین ماموریتهای فرعی
- مشکلات دوربین به خصوص در مبارزات شلوغ
- سیستم لوت بازی و لول بندی سلاح و تجهیزات