• صفحه خانگی
  • اخبار بازی
  • نقد و بررسی بازی ها
  • مقالات بازی
    • بیوگرافی
    • تاریخچه بازی‌ ها
    • داستان بازی
    • نیم نگاه
    • معرفی کتاب
  • راهنمای بازی
  • ویدیو
    • بازی برتر
    • بررسی فنی
    • تریلر بازی ها
    • روزی روزگاری
    • گیم فکت
    • نقد ویدیویی
  • درباره ما
  • همکاری با ما
  • ورود
  • ثبت نام
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
رسانه خبری تحلیلی گیم پالت
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
رسانه خبری تحلیلی گیم پالت
صفحه اصلی بازی ها نقد و بررسی بازی ها

نقد و بررسی بازی Life is Strange Double Exposure؛ زندگی با انتخاب‌های سخت

علی جلیلی توسط علی جلیلی
دسامبر 1, 2024
در نقد و بررسی بازی ها, PlayStation 5
0 0
0
Life is Strange: Double Exposure

بزرگ‌ترین و بهترین دنباله برای نسخه اورجینال مجموعه Life is Strange که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، اکنون اینجا است و در ادامه به بررسی این موضوع می‌پردازیم که آیا واقعاً تجربه این بازی ارزش دارد یا نه! با نقد و بررسی این بازی از رسانه گیم پالت همراه باشید.

مدت زیادی است که بازی‌ای انجام نداده‌ام که به اندازه Life is Strange در سال 2015 ذهنم را درگیر کند. توانایی این بازی در روایت داستانی خاص از دوران بلوغ، درباره یک نوجوان سرکش اما گاهی خجالتی، بدون اینکه حالت نصیحت‌گونه پیدا کند یا طولانی و خسته‌کننده شود، تجربه‌ای تازه و دلنشین بود. این داستان باعث شد مدت‌ها پس از کشف تمامی جزئیات Arcadia Bay، همچنان به آن فکر کنم. اگرچه این مجموعه چند دنباله، پیش‌درآمد و داستان جانبی داشته است، اماهیچ‌ کدام نتوانستند جادوی پنج قسمت اولیه را تا به امروز برایم تکرار کنند. بازی Life is Strange: Double Exposure نه‌ تنها به استانداردهای بالای نسخه اصلی دست پیدا کرده است، بلکه توانسته داستان را در مسیری تازه و خلاقانه پیش ببرد و تقریباً در همه جنبه‌ها از نسخه‌های پیشین بهتر عمل کند.

بازگشت به شخصیت مکس کالفیلد، ۱۰ سال پس از وقایع نسخه اصلی، تجربه‌ای لذت‌بخش بود. اگرچه اکنون مکس به اواسط ۲۰ سالگی رسیده، اما هنوز همان شخصیت آشنایی است که قبلاً می‌شناختیم. او همچنان محیط اطرافش را بیش از حد تحلیل می‌کند، با خودش شوخی‌های دست‌وپاگیر می‌کند و مهم‌تر از همه، بیش از حد عکس می‌گیرد. اما با ورود به دوران بزرگسالی، او اکنون با مجموعه جدیدی از چالش‌ها روبه‌رو است. به جای نگرانی درباره پذیرفته شدن و تحت تأثیر قرار دادن دیگران در آکادمی بلک‌ول، حالا مکس یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی است و باید خودش نقش یک شخصیت مرجع و مقتدر را ایفا کند.

لحظاتی وجود دارد که مکس به وضوح با این واقعیت کنار می‌آید که دیگر جوان نیست، مانند زمانی که به برخی از حرف‌های شرم‌آوری که در بازی اصلی گفته بود فکر می‌کند یا زمانی که خاطرات دوران کارشناسی‌اش را به یاد می‌آورد. وقتی مجبور بود برای امتحانات پایانی تا جایی که می‌توانست مطالعه کرده و کافئین مصرف کند. همین لحظات کوچک بودند که در ذهنم ماندگار شدند و کمک کردند این فصل جدید از داستان مکس حتی ملموس‌تر و باورپذیرتر باشد.

یادگاری روی دیوار

همان‌طور که از یک بازی در فرانچایز Life is Strange انتظار دارید، باید تصمیمات سختی بگیرید. اگرچه در هر یک از پنج فصل فقط چند انتخاب بزرگ وجود دارد و همه آن‌ها تأثیرات چشمگیری روی نتیجه کلی ندارند، اما هر انتخاب پیامدهای خود را دارد، چراکه شخصیت‌ها رفتار شما را به خاطر می‌سپارند و مطابق آن واکنش نشان می‌دهند؛ آن هم به شکلی که بازی‌های قبلی هرگز به این دقت نرسیده بودند. این بار، مکالمات حس واقعی‌تری داشتند، گویی با یک فرد واقعی صحبت می‌کنید، نه اینکه صرفاً در حال حدس زدن پاسخ درست باشید.

برای مثال، در فصل اول، می‌توانید اگر درست رفتار کنید، آماندا، متصدی بار محلی به نام The Snapping Turtle را به یک قرار ملاقات دعوت کنید. در اولین بار بازی، همه کارهایی را که لازم بود برای شروع یک رابطه عاشقانه انجام دادم، از جمله یاد گرفتن چند دیالوگ افتضاح از دیگر مشتریان بار که قطعاً برای شما هم آموزنده خواهد بود! اما در دومین بار بازی، تصمیم گرفتم او را دعوت نکنم و فقط با او دوست بمانم. اگرچه این تصمیم تغییری بزرگ در داستان ایجاد نکرد، اما قدردان تفاوت آشکاری بودم که در رفتار آماندا با مکس بسته به رابطه‌شان وجود داشت. علاوه بر روابط عاشقانه، می‌توانید رفتارهای مختلفی مانند سردی، شوخی یا حتی نادیده گرفتن دیگران داشته باشید. بدون وارد شدن به جزئیات و افشای داستان، این یکی از معدود بازی‌های انتخاب-ماجراجویی است که در آن بابت گرفتن «تصمیم اشتباه» استرس نداشتم، چون هر نتیجه‌ای طبیعی و ارزشمند به نظر می‌رسید و هیچ‌کدام حس جایگزین شدن به‌عنوان یک جایزه تسلی‌بخش را نداشتند.

هر فصل Double Exposure حدود دو تا سه ساعت طول می‌کشد که از برخی نسخه‌های دیگر Life is Strange کوتاه‌تر است. با این حال، این یک نکته مثبت بود، چراکه هیچ‌گاه احساس نکردم وقتم در یک صحنه اضافی یا پرسه زدن بی‌هدف در یک مهمانی برای طولانی کردن مدت بازی تلف می‌شود. اگرچه چند خط داستانی وجود دارد که به‌نظر نمی‌رسد پیشرفتی داشته باشند، مگر اینکه به پیام‌های تلفن مکس دقیق شوید، اما هیچ‌وقت حس نکردم چیز مهمی از داستان کلی را از دست داده‌ام. فقط به این دلیل که پیام‌ها یا پست‌های شبکه‌های اجتماعی را نخوانده‌ام. من نیز عاشق بازی‌های حماسی و طولانی هستم، اما اینکه Double Exposure به وقتم احترام گذاشت و داستانی جمع‌وجور و مختصر تعریف کرد، تجربه‌ای تازه و دلپذیر بود.

داستان این بازی موضوعات بسیار سنگینی را پوشش می‌دهد. از طلاق گرفته تا اضطراب و روش‌های مختلف کنار آمدن با فقدان یک عزیز، همه به شکلی بسیار ماهرانه نوشته شده‌اند که هیچ‌گاه حس نکردم این موضوعات کوچک یا بیش از حد بزرگ جلوه داده شده‌اند. آن‌ها فقط واقعی به نظر می‌رسیدند. این بازی می‌توانست به راحتی یک موضوع حساس را مطرح کند و با یک انتخاب ساده مثل «این چیز بد است» یا «این چیز خوب است» آن را حل کند. در عوض، نوشتار بازی رویکردهایی ظریف و مناسب ارائه می‌دهد. بسیاری از آن‌ها مشابه چیزهایی است که خودم در زندگی تجربه کرده‌ام. دیدن یک شخصیت در بازی که تلاش می‌کند با خشم و ناامیدی پس از اینکه فردی نزدیک به او دست به خودکشی زده کنار بیاید، لحظه‌ای غیرمنتظره و فوق‌العاده خوب اجرا شده بود.

بدون شک یکی از دلایل موفقیت Double Exposure این است که هر شخصیت در این بازی داستان پس‌زمینه خودش را دارد و به شکلی نوشته شده که حس یک انسان واقعی را القا کند. برای مثال، رجی، یکی از دانشجویان مدرسه‌ای که مکس در آن تدریس می‌کند، گاهی بیش از حد اطلاعات شخصی را به اشتراک می‌گذارد؛ زیرا مکس را به‌عنوان یک شخصیت مقتدر می‌بیند. در مقابل، گوئن، یکی دیگر از اساتید دانشگاه کالدون، جزئیات شخصی خود را خصوصی نگه می‌دارد، چرا که مثل زندگی واقعی، همه افراد از همان ابتدا همه چیز را با دیگران در میان نمی‌گذارند.

آنچه که نوشتار و داستان Double Exposure را به‌طور ویژه‌ای برجسته می‌کند، عملکرد فوق‌العاده بازیگران و انیمیشن‌های شخصیت‌ها است. اگرچه این مورد همیشه از نقاط قوت این مجموعه بوده، اما این نسخه لحظات بیشتری دارد که شخصیت‌ها بدون گفتن کلمه‌ای همه چیز را به کمک حرکات ظریف چهره‌شان بیان می‌کنند. مثلاً اگر چیزی توهین‌آمیز بگویید، ممکن است شخصیتی ابتدا با نگاهی سرشار از انزجار به شما نگاه کند، سپس پاسخ دهد. یا اگر کسی را از جمعی جدا کنید، ممکن است برای لحظه‌ای شاهد نگاه ناامیدانه سایر شخصیت‌ها باشید که از وقفه ایجادشده ناراحت شده‌اند. اگرچه این جزئیات در بازی‌ها جدید نیست، اما نحوه تأکید Double Exposure بر این ریزه‌کاری‌ها باعث شد واقعاً به رفتارم با شخصیت‌ها اهمیت بدهم. به لطف این توجه به جزئیات و کارگردانی دقیق، تعاملات شخصیت‌ها در Double Exposure به باورپذیرترین و بهترین اجراهایی تبدیل شده که تاکنون در یک نسخه از مجموعه Life is Strange دیده‌ام.

بازآفرینی لحظات خروج از مواقع حساس

بدون وارد شدن به جزئیات داستان و اسپویل‌ها سکانس‌ها، معمای نسخه Double Exposure پر از پیچیدگی‌ها و چرخش‌های غیرمنتظره‌ای است که تا پایان من را در حدس و گمان نگه داشت. تصمیم برای اعطای قدرت‌های جدید به مکس تصمیم درستی بود، زیرا توانایی‌های اولیه او در دستکاری زمان برای داستان این نسخه مناسب نبود. اگر مکس همچنان می‌توانست زمان را به عقب برگرداند، کل معما در چند لحظه حل می‌شد و این جذابیتی نداشت. در عوض، این قدرت‌ها با توانایی سفر بین‌بعدی جایگزین شده‌اند که کاملاً با داستان جدید هماهنگ است. همان‌طور که عنوان بازی نشان می‌دهد، مکس قادر است دو واقعیت مجزا را مشاهده و بین آن‌ها سفر کند: یکی زنده، گرم و پر از زندگی با تزئینات کریسمس و موسیقی شاد، و دیگری سرد، تاریک و همراه با نشانه‌های مرگ. این دو واقعیت در کنار یکدیگر وجود دارند و در بسیاری از جهات کاملاً متضاد هستند. از پوسترهای دیوارها گرفته تا موسیقی و حتی تعاملات مردم با مکس، همه چیز بین دنیای زنده و مرده به‌ شدت متفاوت است.

معماهای این نسخه نیز از توانایی‌های مکس بهره فراوان برده‌اند. هیچ‌گاه در بازی دچار سردرگمی یا کلافگی نشدم و خوشحالم که خبری از صحنه‌های طاقت‌فرسای دکمه‌زنی سریع یا جاخالی دادن از قطار نبود. قدرت‌های جدید مکس فضایی آرام‌تر ایجاد کرده‌اند که در آن باید از استدلال منطقی استفاده کنید و هر دو واقعیت را برای یافتن سرنخ یا جاسوسی از دیگران کاوش نمایید. مثلاً نیاز دارید چیزی را در دنیای زنده پیدا کنید؟ احتمالاً در دنیای مرده نزدیک شما است. یا باید از یک صحنه فعال قتل در دنیای مرده دور شوید؟ کافی است به دنیای زنده بروید، از کنار نگهبانان عبور کنید و دوباره بازگردید. این مکانیک‌ها خیلی پیچیده نیستند. نحوه استفاده Double Exposure از قدرت‌های مکس نه تنها برای پیدا کردن سرنخ و کاوش، بلکه برای نشان دادن تکامل همزمان دو مسیر متفاوت جهان، این بازی را به یکی از جالب‌ترین استفاده‌ها از چندجهانی در بازی‌های ویدیویی تبدیل کرده است.

استفاده هوشمندانه از سفر بین واقعیت‌ها همچنین به داستان کمک می‌کند به شیوه‌ای که هیچ قدرت دیگری در Life is Strange پیش از این موفق به انجامش نشده است. برای مثال، شخصی ممکن است در یکی از دنیاها با مشکلی روبرو باشد که بر تعامل شما با او در دنیای دیگر تأثیر بگذارد. در همین حال، The Snapping Turtle در دنیای زنده فضایی گرم و صمیمی با موسیقی شاد و گفتگوهای دوستانه دارد، اما نسخه دنیای مرده آن موسیقی‌ای تهاجمی، تعداد کمی از افراد حاضر و نورپردازی سرد و ناخوشایند دارد. توانایی کاوش آزادانه و مشاهده فوری تفاوت‌های بین این دو دنیا باعث شد تا به شکلی معنادارتر درباره جهان‌ها، شخصیت‌ها و نتایج انتخاب‌هایم یاد بگیرم، بدون اینکه مجبور باشم تنها به دنبال توضیحات اضافه یا پیام‌های متنی بگردم.

دانشگاه کالدون با ظاهر آرمانی‌اش یک محوطه کلاسیک در شمال شرقی آمریکا است. ساختمان‌های قدیمی آن پوشیده از برف و آثار هنری دانشجویی هستند و فیلم‌برداری بازی هنگام نشستن روی نیمکت پارک یا تماشای منظره‌ها زیبایی این مکان را به‌ خوبی نشان می‌دهد. متأسفانه این محوطه از مناطق بازی‌های قبلی Life is Strange کمی کوچک‌تر است. اگرچه دوست داشتم دنیای بزرگ‌تری فراتر از مکان‌های محدود روی محوطه دانشگاه، خانه مکس و The Snapping Turtle کشف کنم، اما هر منطقه در Double Exposure به‌طور چشمگیری پرجزئیات و پر از تعاملات و مکان‌های قابل کاوش است.

این تجربه با موسیقی متن فوق‌العاده تسا رز جکسون تقویت شده که یکی از بهترین موسیقی‌های اورجینال بازی‌های سال را ارائه می‌دهد. موسیقی نه تنها کاملاً احساسات هر صحنه را به تصویر می‌کشد، بلکه حال و هوای هر واقعیت را، چه در دنیای زنده و چه مرده، تقویت می‌کند. همین امر درباره رنگ‌بندی و فیلم‌برداری نیز صدق می‌کند. این مجموعه به‌خاطر ظاهر سینمایی‌اش شناخته شده است و نسخه Double Exposure با پالت رنگی غنی و کارگردانی هوشمندانه‌اش از این قاعده مستثنی نیست. صحنه‌های نمای باز، زوم‌های ناگهانی و تمرکز روی شخصیت‌ها همگی به شکلی هنری اجرا شده‌اند که در یک فیلم بلند هم کاملاً جا می‌افتند.

سخن پایانی

Life is Strange: Double Exposure

پس از چندین تلاش برای بازآفرینی آنچه که نسخه اصلی Life is Strange را ماندگار کرد، استودیوی توسعه‌دهنده یعنی Deck Nine Games با بازی Life is Strange: Double Exposure به موفقیتی چشمگیر دست یافته است. این بازی دنباله‌ای شایسته برای عنوانی است که در سال ۲۰۱۵ قلب و ذهن میلیون‌ها نفر، از جمله خودم را تسخیر کرد. داستان‌نویسی عالی، موسیقی بی‌نظیر، فیلم‌برداری و بازیگری درجه‌ یک و قدرت‌های جدید مکس که به‌ خوبی با ساختار معمای قتل بازی هماهنگ شده‌اند، همگی این اثر را به تجربه‌ای ارزشمند تبدیل کرده‌اند.

نظر شما در خصوص این نقد و بررسی چیست؟ آیا شما هم یکی از کسانی هستید که دوست دارید به تجربه این بازی ماجراجویی سرنوشت‌ساز بپردازید؟؟ در هر صورت، آیا شما هم قصد تجربه بازی Life is Strange: Double Exposure را دارید و خرید آن را به سایر دوستان خود و مخاطبان همراه گیم پالت پیشنهاد می‌کنید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک گذاشته و سایر اخبار و مقالات مرتبط با حوزه بازی‌های ویدیویی را از طریق صفحه اصلی پیگیری و مطالعه کنید.

نقد و بررسی

Life is Strange Double Exposure

8 امتیاز

این بازی دنباله‌ای شایسته برای عنوانی است که در سال ۲۰۱۵ قلب و ذهن میلیون‌ها نفر، از جمله خودم را تسخیر کرد. داستان‌نویسی عالی، موسیقی بی‌نظیر، فیلم‌برداری و بازیگری درجه‌ یک و قدرت‌های جدید مکس که به‌ خوبی با ساختار معمای قتل بازی هماهنگ شده‌اند، همگی این اثر را به تجربه‌ای ارزشمند تبدیل کرده‌اند.

مثبت

  • داستان پردازی عالی
  • دیالوگ‌های باورپذیرتر
  • گرافیک بهبودیافته با جزئیات بالا

منفی

  • کوتاه‌تر بودن مدت زمان اپیزودها نسبت به نسخه‌های قبلی
  • کوچک‌تر شدن محیط‌های قابل گشت و گذار

تفکیک نقد و بررسی

  • Life is Strange Double Exposure 0
برچسب ها: Life is Strange: Double Exposure
پست قبلی

ارور Diver در COD: Black Ops 6 و راه رفع آن برای تمامی پلتفرم‌ها

پست‌ بعدی

نقد و بررسی بازی Dragon Quest III HD-2D Remake

پست‌ بعدی
نقد و بررسی بازی Dragon Quest III HD-2D Remake

نقد و بررسی بازی Dragon Quest III HD-2D Remake

لطفاَ برای وارد شدن به گفتگو وارد شوید

شبکه های اجتماعی


  گیم پالت را در نماشا دنبال کنید

شبکه‌های اجتماعی و یوتیوب گیم پالت رو هم دنبال کن تا از جدیدترین و به‌روزترین اخبار، ویدئوها و اتفاقات جالب دنیای ویدئوگیم جا نمونی!

Aparat Logo Namasha Logo
  • اخبار بازی
  • مقالات بازی
  • راهنمای بازی
  • نقد و بررسی بازی ها
  • درباره ما
  • همکاری با ما

شبکه‌های اجتماعی و یوتیوب گیم پالت رو هم دنبال کن تا از جدیدترین و به‌روزترین اخبار، ویدئوها و اتفاقات جالب دنیای ویدئوگیم جا نمونی!

Aparat Logo Namasha Logo

ویدئوها

  • تریلر بازی ها
  • روزی روزگاری
  • گیم فکت
  • نقد ویدیویی
  • بازی برتر
  • بررسی فنی

مقالات

  • مقالات بازی
  • بیوگرافی
  • تاریخچه بازی‌ ها
  • داستان بازی
  • پیش نمایش
  • سیستم پیشنهادی
  • نیم نگاه

بازی‌ها

  • اخبار بازی
  • نمرات بازی ها
  • راهنمای بازی
  • فهرست تروفی
  • مقالات بازی
  • نقد و بررسی بازی ها
  • پادکست گیمینگ

گیم پالت

  • درباره ما
  • همکاری با ما
  • راهنمای خرید

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟ ثبت نام

ایجاد حساب جدید!

برای ثبت نام فرم های زیر را پر کنید

همه فیلدها الزامی است. ورود به سیستم

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • اخبار بازی
    • فهرست تروفی
    • نمرات بازی ها
  • نقد و بررسی بازی ها
  • مقالات بازی
    • راهنمای بازی
    • پیش نمایش
    • بازی های موبایل
    • بیوگرافی
    • تاریخچه بازی‌ ها
    • داستان بازی
    • سیستم پیشنهادی
    • معرفی کتاب
    • نیم نگاه
  • ویدیو
    • بازی برتر
    • بررسی فنی
    • تریلر بازی ها
    • روزی روزگاری
    • گیم فکت
    • نقد ویدیویی