امروز با نقد و بررسی عنوانی دیگر که از سبک سایبرپانک الهام گرفته است یعنی بازی Cyberpunk 2077 در خدمت شما هستیم. عنوانی که مورد انتقاد مخاطبان و منتقدین بسیار زیادی قرار گرفته است. این تمایز در نقدها و صحبتها باعث شده تا آن طور که باید و شاید به آن پرداخته نشود. نقد این بازی پس از بررسی آخرین بهروزرسانیها بر روی کنسولهای نسل هشتمی و رایانههای شخصی نگاشته شده است. امیدوار هستم که بتوانم به سوالهای شما پاسخ مناسبی بدهم و نقدی منصفانه از بازی سایبرپانک 2077 داشته باشم.
نقد و بررسی بازی Cyberpunk 2077
همان طور که در نقدهای قبلی به آن اشاره شد، سایبرپانک صرفا به یک عنوان محدود نمیشود. سایبرپانک یک سبک ادبیاتی است که در دنیای گیم نیز سابقهی زیادی دارد. از محبوب ترین عناوین این سبک میتوان به فرنچایز Deus Ex اشاره نمود. بازی Cyberpunk 2077 یکی دیگر از آثار این سبک است که توسط استودیوی خوشنام سیدی پراجکت توسعه یافته است.
پس از مدتها انتظار، این بازی در سال 2020 عرضه شد. عرضهی بازی با جنجالهای زیادی همراه بود. زیرا سازندگان نتوانسته بودند به وعدههای خود عمل کنند و عملکرد بازی Cyberpunk 2077 بر روی کنسول های نسل هشتم تقریبا فاجعه بود. هم اکنون چندماه از انتشار بازی گذشته است. سازندگان تلاش کرده تا با عرضهی به روزرسانهایی برای بازی Cyberpunk 2077، عملکرد این بازی را ارتقا دهند.
اما آیا در این امر موفق بودهاند؟ آیا کیفیت فنی و عملکرد بازی Cyberpunk 2077 نسبت به نسخهی اصلی ارتقا یافته است؟ آیا سرانجام میتوان با خیال راحت این بازی را بر روی پلتفرمهای نسل هشتم تجربه کرد؟ اینها سوالاتی هستند که قرار است در نقد و بررسی بازی Cyberpunk 2077 به آنها پاسخ دهیم.
چرا بازی Cyberpunk 2077 با عناوینی مانند Red Dead Redemption 2 مقایسه میشود؟
وقتی عنوان Cyberpunk 2077 روند توسعهی خود را میگذارند، با انتشار اولین تریلر گیمپلی در E3 2018، ادعا نمود که یک عنوان جهان باز نسل بعدی است. یک عنوان جهان باز نسل بعدی چه از نظر محتوا و چه از نظر فنی باید عنوانی فرای همه چیزی باشد که یک مخاطب عادی قبل از این دیده است. چیزهای زیادی وعده داده شده بود. از دنیای پویایی که شهروندان آن به اتوموبیل شخصی و ظاهر شما واکنش نشان میدهند تا عواقب کوچکترین تصمیمات شما.
تصور میکردیم با عنوانی بی نقص در همه زمینهها روبرو هستیم. عنوان قبلی شرکت سازندهی این عنوان در زمان خود لقب بهترین بازی سال را گرفته بود، نوید ساخت یک بازی جدید خوش ساخت و با کیفیت را میداد. همین انتظارات ناشی از وعدههای سازنده باعث شد که مورد انتقاد شدید بازیبازان قرار بگیرد.
چرا یک عنوان جهان بازی نسل بعدی امکان عوض کردن مدل مو را نمیدهد؟ دقیقا چرا در یک عنوان جهان باز نسل بعدی حتی یک مینی گیم هم وجود ندارد؟ چرا نمیتوان به مکانهایی مانند باشگاه بدن سازی دسترسی داشت و چرا امکان شخصی سازی اتوموبیلها هم وجود ندارد؟ سوالاتی که همچنان از تیمسازنده پرسیده میشود و جوابی برای آن وجود ندارد. شاید اگر سی دی پراجکت چنین ادعایی نمیکرد این حجم از انتقادات شدید هم وجود نداشت.
آیا این عنوان در مقایسه با عناوین نقش آفرینی حرفی برای گفتن دارد؟
متاسفانه جواب سوال شما خیر است. البته بستگی دارد که نقش آفرینی بودن را به چه چیزی میشناسید و چگونه آن را تعریف میکنید. ممکن است تعریف شما از نقش آفرینی این باشد که بعد از گذراندن مدت زمان خاصی در بازی و انجام فعالیتهای خاصی شخصیت شما لول آپ میشود و درخت مهارتها را پر میکنید. در این صورت میتوان گفت که سایبرپانک یک نقشآفرینی همانند دیگر عناوین نقش آفرینی است.
ولی ممکن است تعریف شما از نقش آفرینی، چیزی فرای ارتقای مهارت و لول آپ کردن باشد. به عبارتی عنوان نقش آفرینی را عنوانی میدانید که دست شما را در خلق شخصیت، داستان و نحوهی پیشبرد باز میگذارد. در این صورت باید بگویم که سایبرپانک نه تنها نقش آفرینی خوبی نیست، بلکه اصلا نقش آفرینی نیست! چیزی به اسم «انتخاب» وجود ندارد. از هر ده انتخابی که در دیالوگهای بازی در دسترس شما قرار میگیرد، نه عدد از آنها هیچ تاثیری در روند داستان نمیگذارد. چرا که روند پیشروی در داستان و روایت آن به شدت به پیچشهای غیر منتظرهی آن وابسته است.
به شخصه معتقد هستم که اگر قرار بود داستان Cyberpunk شاخههای بیشتری داشته باشد، سی دی پراجکت از عهدهی ساخت آن برنمیآمد. البته مشکلات فقط به مسئله داستان خطی ختم نمیشوند. Cyberpunk 2077 دست شما را در شخصی سازی میبندد. میخواهید آپارتمان را شخصی سازی کنید؟ بازی به شما اجازه نمیدهد. اتوموبیل و موتورها را چطور؟ بازی این اجازه را هم به شما نمیدهد! شخصی سازی ظاهر اسلحه؟ فکر آن را هم نکنید! چنین اتفاقی نمیافتد. از این حیث تحت هیچ شرایطی Cyberpunk 2077، حتی شبیه یک بازی نقشآفرینی هم نیست.
شاید اگر Cyberpunk 2077 برخی المانهای نقش آفرینی در گیمپلی را نداشت، بدون شک میتوانست به عنوان یک بازی تمام اکشن شناخته شود.
ویدیوهایی که باگها را نشان میدهند باور کنیم یا تعریفهای مغرضانه را؟
نود درصد انتقاداتی که به بازی وارد میشوند ریشه در انتظارات بازیبازان و وعدههای سی دی پراجکت دارند. اگر سایبرپانک در سال 2013 معرفی نمیشد یا در سال 2018 لقب یک عنوان جهان باز نسل بعدی را برای خود انتخاب نمیکرد قطعا چنین انتقاداتی نیز به آن وارد نمیشد. شاید هیچ گاه شاهد مقایسه شدن این عنوان با بازیهای دیگر نبودیم. اما این همهی ماجرا نیست.
در آن طرف طیف، کسانی هستند که برای طرفداری از این عنوان حرفهای عجیبی میزنند. به شخصه بعد از خواندن برخی از آن نظرات از خودم پرسیدم :« آیا کسی که این را نوشته اصلا بازی را تجربه کرده است؟ اصلا میداند نقش آفرینی یعنی چه؟». بعضی از افراد معتقدند این عنوان در آیندهای نزدیک الهام بخش عناوین نقش آفرینی دیگر خواهد بود! یا عملکرد آن بر روی کنسولهای پایه دست کمی از رایانههای شخصی ندارد!!
از شما به عنوان یک مخاطب عادی خواهش میکنم که هر چیزی را که خواندید باور نکنید. چرا که بعضی از تعریفاتی که از این بازی میشود کذب محض هستند. خودتان مسئله را بررسی و قضاوت کنید، هیچ چیزی بهتر از قضاوت و نتیجه گیری خود شما نیست.
داستان بازی Cyberpunk 2077؛ زندگی آرام یا شکوه و جلال؟
داستان سایبرپانک 2077 یک داستان شخصی و پر فراز و نشیب در یک شهر بزرگ است که یک «شهروند عادی» در آن عملا «هیچ» محسوب میشود. در ابتدای داستان، شما کنترل V را به دست میگیرید. شخصی که بسته به پیش زمینه داستانی که انتخاب میکنید، تصور خاص خود را از Night City دارد. بگذارید یک موضوعی را همین جا توضیح بدهم. یپش زمینهی داستانیای که تحت عنوان Corpo ،Nomad و Street Kid انتخاب میکنید، به جز دو ساعت اول بازی و یک مرحلهی فرعی خاص و چند انتخاب در دیالوگ، هیچ تاثیر خاصی در بازی نمیگذارند.
شخصیتی که پیش زمینهی Nomad را به عنوان پیشزمینهی داستانی دارد، هیچ درک خاصی از Night City ندارد. اگر پیش زمینهی Corpo و Street Kid را انتخاب کنید، شخصیت V دربارهی نحوهی عملکرد سازمانهای مافیایی یا تعامل گنگهای موجود در بازی اطلاعات خاص خود را دارد. چنین اطلاعاتی در برخی موارد به کمک او میآید. به نوعی این اطلاعات باعث درک بیشتر بازیباز از Night City و پیش زمینهی داستانی درمورد برخی سازمانها و گنگها میشود.
پس از اتفاقاتی که در دو ساعت اول بازی میافتد، V به عنوان یک مزدور در نایت سیتی وارد عمل میشود و ماموریتهایی را از Dexter Deshawn و نت رانری به نام T Bug دریافت میکند. آخرین ماموریتی که V و دوست او Jacky از Dexter Deshawn دریافت میکنند، مربوط به دزدی یک تراشه خاص از یک ابرسازمان به نام Arasaka میشود. روند این دزدی آن طور که باید پیش نمیرود. یورینوبو آراساکا (فردی که این تراشه متعلق به او بود) پدر خود را در جریان یک ملاقات شخصی میکشد. سپس وی هتلی را که تراشه در آن قرار داشته بود را کاملا قفل میکند.
در ادامه نیروهای امنیتی وارد هتل میشوند و ارتباط V و Jacky با T-Bug قطع میشود. زمانی که V و دوست او تلاش به فرار از هتل میکنند، محفظه مربوط به تراشه آسیب میبیند و V برای سالم ماندن این تراشه مجبور میشود که آن را وارد سر خود کند. جکی نیز در آخرین لحظههای فرار در اثر جراحات وارده کشته میشود. هنگامی که V میخواهد محموله را به Dexter De Shawn تحویل دهد، متوجه میشود که متهم به قتل پدر یورینوبو، که رییس کل سازمان آراسکا بوده شده است. در واقع اوضاع وخیمتر از آن چیزیست که فکر آن را میکرد. Dexter در نهایت به V خیانت کرده و او را میکشد.
داستان بازی پس از سه ساعت پیشروی در گیمپلی تازه آغاز میگردد. از توضیح بیشتر داستان خودداری میکنم چرا که راوی خوبی نیستم. نمیخواهم داستان این عنوان که یکی از اصلیترین نقاط مثبت آن است، برای شما اسپویل شود. داستان این عنوان یکی از قسمتهایی است که بازی در آن به خوبی میدرخشد و با پیچشهای داستانی غیر قابل پیشبینی و پایانی که دارد مخاطب خود را میخکوب میکند. هر چهار پایان این عنوان به یک اندازه تاثیر گذار هستند و شخصیتهای فرعی به دلیل پرداخت خوبی که دارند، در هر چهار پایان بازی تاثیر گذار هستند.
در هر چهار پایان، داستان بازی به نحوی به سرانجام میرسد که جایی برای پرداخت به بستههای الحاقی نیز وجود داشته باشد. با این اوصاف، این موضوع بدین معنی نیست که در داستان بازی Cyberpunk 2077 هیچ نقصی وجود ندارد. از دیگر نقصهایی که در داستان وجود دارد، تکراری بودن اکثر ایدههای پایه است. رابطهی بین V و Johnny Silver Hand چیزی نبود که در بازیهای دیگر وجود نداشته باشد. رابطه این دو نفر بیشترین شباهت را با رابطهی گرالت و روح برادر اولگیرد در بسته الحاقی Hearts of Stone دارد. به جرات میتوان گفت که این رابطه در این دی ال سی در نوشته شدن داستان Cyberpunk بسیار تاثیر داشته است.
از دیگر مشکلات داستان بازی نیز میتوان به تاثیر نه چندان زیاد Life Pathها اشاره نمود که بیشترین تاثیر آنها در دو ساعت اول است.
گیمپلی بازی Cyberpunk 2077؛ باگی که دست و پا درآورده است
گیمپلی این عنوان را میتوان شوتری اول شخص توصیف کرد که از المانهایی مانند هک یا استفاده از سلاحهای سرد در مبارزات تن به تن استفاده میکند. بیشترین تمرکز تیم توسعه دهنده بر روی طراحی المان شوتر اول شخص بوده است. نتیجهی آن خلق شدن سیستمی است که به شما اجازه میدهد هر گونه که دوست دارید به مبارزات مسلحانه بپردازید. میخواهید مدام کاور بگیرید؟ میخواهید تجربهای مانند دووم داشته باشید؟ تمام این کارها شدنی است.
با وجود انواع و اقسام سلاحهای گرم، دست شما در مبارزات باز است و حتی قابلیت کاور گرفتن پشت اشیا را هم دارید. یکی از وعدههای تیم توسعه دهنده که متاسفانه عملی نشده است، وجود تخریب پذیری گسترده بود. چنین چیزی در این بازی وجود ندارد و اگر هم وجود دارد تنها محدود به چند محیط خاص میشود.
سیستم مبارزهی این عنوان تنها به مبارزات مسلحانه محدود نمیشود. شما میتوانید از سلاحهای سرد مانند شمشیر یا حتی Mantis Blade نیز استفاده کنید. همچنین میتوانید با استفاده از مادها، آن را شخصی سازی کنید. هر چقد که این عنوان در زمینهی انتخابات داستانی دست شما را میبندد به همان اندازه در استفاده از مادهای مختلف و شخصی سازی اسلحه (شخصی سازی غیرظاهری) باز گذاشته است. برخی از سلاحها لقب Legendry Iconic را به دوش میکشند. اگر این سلاحها را در Stash بگذارید، میتوانید در اتاقی مخصوص در آپارتمان V آنها را مشاهده کنید.
بررسی هوش مصنوعی
یکی از مسائل بسیار موثر در گیمپلی بدون شک هوش مصنوعی و فیزیک بازی است. هوش مصنوعی NPCهای نایت سیتی در یک کلام افتضاح است. واکنشهای آنها به محیط بسیار کند است. در برخی موارد اصلا واکنش نشان نمیدهند و اگر هم نشان بدهند عجیب و غریب است. رفتار npcها مانند شهروندهای فهیم و زندهای که وعده آن را داده بودند نیست و خیلی از آنها بدون هیچ دلیل خاصی در محیط میچرخند. البته قضیه هوش مصنوعی دشمنان کمی متفاوت است.
شاید این بخش نیز از باگها در امان نمانده و دشمنان بازی، باهوشترین دشمنان تاریخ بازیها نباشند، اما هنگام برخورد با شما استراتژی دارند. با وجود انواع و اقسام سلاحها با انواع و اقسام دشمنان نیز رو به رو خواهید شد. از تک تیراندازها گرفته تا کسانی که با چوب بیسبال و کاتانا به شما حمله میکنند. شاید هوش مصنوعی دشمنان در برخی مواقع مشکل داشته باشد اما همچنان مرگبار هستند. بنابراین هنگام مبارزه باید حواس خود را جمع کنید.
چهارچوب کلی گیمپلی و نحوهی تعامل بازیباز با اتفاقات مختلف در دنیای این عنوان دقیقا همانی است که در ویچر 3 دیدهایم. همانند ویچر 3 علاوه بر ماموریتهای اصلی که داستان را جلو میبرند، ماموریتهای فرعیای نیز وجود داشتند که داستانهایی درباره شخصیتهای فرعی نقل میکردند. عنوان Cyberpunk 2077 نیز از همین سیستم تبعیت میکند. علاوه بر ماموریتهایی که داستان اصلی را روایت میکند، ماموریتهای فرعی نیز وجود دارند. ماموریتهای فرعی پرداخت شخصیتهای فرعی را کاملتر میکنند. سیستم ساخت و ساز (Crafting) این عنوان سادهتر از ویچر 3 بوده و کار با آن راحتتر است.
بررسی مسائل فنی؛ برترین گرافیک فنی تاریخ یا زبالهای در زبالهدان آن؟
بازی Cyberpunk 2077 در زمینهی گرافیک فنی قوی ظاهر میشود. تکنولوژی رهگیری پرتو در آن به خوبی پیاده سازی شده است و تکسچرهای گرافیکی و انیمیشنهای آن نیز کیفیت خوبی دارند. شما زمانی متوجه این کیفیت میشوید که این عنوان را بر روی یک رایانهی شخصی چند هزار دلاری تجربه کنید. بر روی کنسولهای نسل هشتمی از این خبرها نیست. بر روی سیستمهای ضعیفی که از درایو SSD برخوردار نیستند و کنسولهای نسل هشتمی، شاهد دیر لود شدن بافتهای مختلف و صد البته باگهای گرافیکی بیشمار هستیم.
متاسفانه بازی سایبرپانک 2077 یک عنوان بهینه از لحاظ گرافیکی نیست و جای کار بسیار بیشتری داشت. این عنوان در روز انتشار خود از باگها و مشکلات زیادی در همه زمینهها رنج میبرد. پچ نوتهایی که از آپدیتها منتشر شدهاند گواهی بر این موضوع است. در حال حاضر این عنوان بر روی رایانههای شخصی وضعیت قابل قبولی دارد. وضعیت کنسولهای نسل هشتم نسبت به روز اول بسیار بهبود پیدا کرده است اما همچنان جای کار دارد. به لحاظ عملکرد فنی، این عنوان با فریم ریت 30 بر روی کنسولها اجرا میشود. اگرچه، در مواقع درگیری یا در اماکن شلوغ، نرخ فریم تا 25 یا 20 فریم نیز سقوط میکند.
سخن پایانی:
در نهایت، آیا این عنوان هیچ نکتهی مثبت یا قابل دفاعی ندارد؟خیر این گونه نیست؛ نکات مثبت بیشماری وجود دارند. مانند فیزیک فوقالعاده موها، لباسها و برخی اجسام، صداگذاریهای استادانه و با کیفیت، انیمیشنهایی مناسب و سیستم مبارزات عمیق و داستانی جذاب. موسیقی جذاب و شنیدنی بازی Cyberpunk 2077 را نیز به این ویژگیهای مثبت اضافه کنید. نکات مثبت ذکر شده در حال حاضر، به دلیل حماقت مدیران سی دی پراجکت و سهامداران آن دیده نمیشوند. در حال حاضر تنها امید مخاطبان این است که شرایط این عنوان در سالهای بعد با منتشر شدن بستههای الحاقی رایگان و آپدیتهای مختلف ارتقا یابد. حداقل میتوان امیدوار بود کیفیت بازی کمی به نمایش خود در سال 2018 نزدیکتر گردد.
داستان - 9
گیمپلی - 8
گرافیک هنری - 9
موسیقی و صداگذاری - 9
عملکرد فنی - 6
8.2
بازی سایبرپانک، عنوانی نیست که در حال حاضر بهترین عملکرد آن بر روی کنسولهای نسل هشتمی قابل مشاهده باشد. اگر میخواهید بیشترین استفاده را از آن ببرید، انتظارات خود را پایین آورده و آن را بر روی یک کامپیوتر قوی یا کنسولهای نسل نهمی تجربه کنید
سلام اقای معین سلیمانی
خیلی نقد و بررسی خوبی بود ، خسته نباشید 🙂
سلام بر شما مهدیار عزیز
متشکرم که وقت گذاشتید و نقد ما رو مطالعه کردید
امیدوارم همراه ما بمانید
به به! بسیار زیبا نوشتید اقای سلیمانی. از مطالعه نقدتون لذت بردم. متاسفانه همونطور که گفتید، سایبرپانک مجموعه ای بیشمار از ویژگی های مثبته که بدلیل مشکلات فنی و ضعف مدیریتی سی دی پراجکت، اونطور که باید دیده نمیشه. امیدوارم تا ماه های آینده بهبود های بیشتری رو شاهد باشیم.
ممنونم Molotov جان، شما لطف دارید به بنده